غلامحسین الهام کار در روابط عمومی را همچون کار در خانواده و زندگی زناشویی خواند و گفت: “ در صورتی که مجموعه یی به آن کار باور داشته باشد و مدیران وارد عرصه اجرایی شوند کار به نحو احسن دنبال می شود، البته در صورتی که سیستم را قبول نداشته باشد نیز کار انجام می شود اما به نقطه قابل قبول نخواهد رسید.“
به گزارش ایسنا غلامحسین الهام در همایش روابط عمومی ها تاکید کرد: “ اگر روابط عمومی ها مجموعه و سیستم خود را باور نداشته باشند، توفیق پیدا نمی کنند و تنها به زندگی فیزیکی می پردازند، چرا که حرکت رو به جلو نوآوری و خلاقیت با عشق صورت می گیرد و عشق با باور میسر می شود، از این رو اگر می خواهید نوآوری داشته باشید باید باور داشته باشید که بدون آن خلاقیت صورت نمی گیرد.”
برای هماهنگی بیشتر میان دولت در عرصه های داخلی و خارجی و اقتصادی و غیره، دولت اقدام به صدور یک “ بخشنامه فیزیکی عشقی نوآورانه رو به جلو همراه با باور” برای کلیه سازمانها و موسسات دولتی صادر کرد.
اصل اول: کلیه روابط عمومی ها تلاش کنند حرکت رو به جلو همراه با عشق داشته باشند تا به نقطه قابل قبول برسند و از هر نوع حرکت رو به عقب عشقی خودداری کنند.
اصل دوم: کلیه روابط عمومی ها و سایر ادارات تلاش کنند هنگام حرکت فیزیکی خلاقیت با عشق داشته باشند و از هر گونه حرکت فیزیکی بدون خلاقیت خودداری کنند.
اصل سوم: ادارات و وزارتخانه ها از هرگونه دخالت در امور یکدیگر، بخصوص در حرکت رو به جلو خودداری کنند، مگر اینکه همراه با عشق و خلاقیت باشد.
اصل چهارم: سازمان ها و وزارتخانه های اقتصادی که با مردم سروکار دارند، سعی کنند مردم را خانواده خود بدانند و در مورد آنان از حرکت رو به جلو عشقی استفاده کنند و سعی کنند مردم به نقطه قابل قبول برسند، در صورتی که نرسیدند، برای آنان سخنرانی کنند.
اصل پنجم: روابط عمومی وزارت امور خارجه تلاش کند با کشورهای دوست و برادر( و خواهر) از روابط نوآورانه عشقی استفاده کنند و در صورتی که تمایل میان دولتین وجود داشته باشد به روابط عشقی رو به جلو پرداخته و در مورد دشمنان حرکت فیزیکی غیر عشقی رو به عقب نیز بلامانع است، حتی اگر به نقطه قابل قبول نرسد.
اصل ششم: با توجه به اینکه ریاست محترم جمهور در هر حال تا سال آینده به حرکت نوآورانه فیزیکی رو به جلوی خود با ملت و اقتصاد ادامه خواهد داد، از کلیه مردم خواسته می شود تلاش کنند تا این حرکت همراه با عشق باشد وگرنه هم مورد حرکت فیزیکی قرار خواهند گرفت و هم حال شان گرفته می شود.
دبیر عشقی فیزیکی و مشاور خانواده دولت
غلامحسین الهام
حرکت رو به جلو در خانه
یک مسئول روابط عمومی: همکار محترم، آیا مشکل بودجه برای امروز نداریم؟
همسرش: نه، ریاست محترم، کمی مشکل بودجه داشتیم که از صندوق ذخیره ارزی عمه ات برداشت کردم، بعدا به این صندوق بدهکار خواهیم شد.
همان مسوول روابط عمومی: آیا برای امشب نوآوری کافی همراه با عشق برای شام صورت گرفته است؟
همان همسرش: بله، ولی پسرمان معتقد است استفاده از رویکرد سنتی آبگوشت برای امشب اگر عملیاتی بشود بهتر است، من هم با سه نفر-ساعت کار اجرایی همین آبگوشت را عملیاتی کردم، با آبجی ات هم هماهنگ کردم برای نشست پس فردا.
همان مسوول قبلی روابط عمومی: آیا موافقید که پس از شام مقداری حرکت رو به جلو همراه با نوآوری و خلاقیت با عشق داشته باشیم.
طبیعتا همان همسرش: به نظرم این پیشنهاد سازنده را امشب باید عملیاتی کنیم، چون مدتی است که به دلیل ناهماهنگی های ساختاری، حرکت رو به جلو نداشتیم و همین باعث شد تا من با عصبانیت نامه بنویسم.
مسوول روابط عمومی: آیا بخاطر دارید که پس از متوقف شدن عملیات فیزیکی رو به جلو در چند سال گذشته، مدتی زندگی فیزیکی رو به جلو بدون عشق داشتیم که معمولا به نقطه قابل قبول هم نمی رسید؟
همسرش: توقف عملیات فیزیکی بیشتر بخاطر ناکارآمدی سیستم شما بود، نه بخاطر بحران ساختاری من، آن زمان بود که شما هنوز به نوآوری و حرکت رو به جلو با عشق اعتقاد نداشتید و اگر چه موضع تان راست بود، ولی دائما درجا می زدید، حتی اگر یادتان باشد تمایلات عقب مانده ای هم گاه نشان می دادید، ولی بعد از اینکه معجزه هزاره سوم را این حقیره کشف کردم، حرکت رو به جلوی شما آغاز شد.
( در همین حال حرکت رو به جلو آغاز شده و پس از مدتی به نقطه قابل قبول رسید.)
وری نایس، وری نایس
یک روز احمدی نژاد همراه با گوردون براون، آنگلا مرکل و نیکولا سارکوزی در رستوران سازمان ملل نشسته بودند و می خواستند شام بخورند.
احمدی نژاد گفت: من تصمیم دارم ساختار سازمان ملل را عوض کنم.
آن سه نفر با آرامش و لبخند گفتند: وری نایس، وری نایس
احمدی نژاد ادامه داد: من تصمیم دارم مدیریت جهان را تغییر بدهم.
آن سه نفر با آرامش و لبخند گفتند: وری نایس، وری نایس
احمدی نژاد ادامه داد: من فکر می کنم یهودیان اسرائیل را باید به جای دیگری منتقل کنیم.
آن سه نفر با آرامش و لبخند گفتند: وری نایس، وری نایس
احمدی نژاد ادامه داد: دنیا در حال تغییر است و آمریکا بزودی نابود می شود.
آن سه نفر با آرامش و لبخند گفتند: وری نایس، وری نایس
در همین موقع پیشخدمت ها پیش غذا آوردند و همه مشغول غذا خوردن شدند. احمدی نژاد نگاهی به دوازده قاشق و چنگالی و کارد که جلویش گذاشته بودند کرد و در حالی که نمی دانست با کدام چنگال و کارد و قاشق باید غذا را شروع کند، پرسید: شما چطور تشخیص می دهید که باید الآن از کدام قاشق و چنگال استفاده کرد؟
گوردون بروان گفت: ما قبل از اینکه مسوول بشویم در کلاس های تشریفات دیپلماتیک شرکت کردیم، در آنجا همه رفتارهای دیپلماتیک را به ما یاد دادند، از جمله نحوه غذا خوردن.
احمدی نژاد تعجب کرد و گفت: چه جالب! در آنجا در مورد مسائل اخلاقی هم چیزی به شما یاد دادند؟
مرکل گفت: بله، در آنجا ادب دیپلماتیک را هم یاد می دهند.
احمدی نژاد گفت: مثلا اگر کسی مزخرف بگوید، به شما یاد می دهند که باید چکار کنید؟
سارکوزی گفت: بله، وقتی کسی مزخرف می گوید، با آرامش و لبخند به او نگاه می کنیم و می گوئیم: وری نایس، وری نایس