امید معماریان
در پی دستگیری روزهای گذشته ماموستا ایوب گنجی توسط وزارت اطلاعات، یکی ازامامان جماعت اهل سنت در سنندج، دکتر عبدالکریم لاهیجی، نایب رییس کنفدراسیون جهانی حقوق بشر، در گفت وگو با روز به جنبه های مختلف این اقدام و صدماتی که برخورد ناسنجیده با اقلیت های مذهبی می تواند به وحدت ملی در ایران بزند، پرداخته است. به گفته این فعال حقوق بشر چنین برخوردهایی نشان دهنده عدم تحمل افراد خارج از دایره حکومت است. لاهیجی معتقد است اگرروزی دگراندیشان سیاسی تحمل نمی شدند، امروز سنی ها وشیعه های مخالف ولایت فقیه هم خارج ازدایره تحمل حکومت قرار می گیرند. این گفت وگو را می خوانید:
دستگیری یکی از امامان جمعه مسجد قبای سنندج درچه شرایطی اتفاق می افتد و تحلیل شما نسبت به این موضوع چیست؟
دستگیری امام جمعه سنندج درپی اعمال محدودیت هایی صورت می گیرد که البته برای نخستین بار نیست که برای اهل تسنن و از جمله روحانیون سنی درمناطق سنی نشین ایجاد می شود. ده روز پیش دو روحانی را در زهدان دار زدند. یعنی در “جمهوری اسلامی” چنین کاری صورت گرفت. مطابق معمول هم گفته شد که اینها با یک عده از اشرار در ارتباط بودند. حالا اینکه محاکمه شان چه موقع صورت گرفت و اتهاماتشان چه بود و آیا در مورد این اتهامات دلایل ومدارکی هم وجود داشت یانه، معلوم نیست.
این دستگیری و وقایع مشابه اخیر آیا پدیده نوظهوری است؟
در یک حکومت به اصلطلاح اسلامی که دو روحانی مسلمان – چه شیعه چه سنی فرقی نمی کند، چرا که ”جمهوری اسلامی” می گوییم نه جمهوری شیعه یا جمهوری سنی- را اعدام می کنند، آن هم در یک منطقه ای که اکثریت آن سنی نشین است، مسلم است که نسبت به پیروان آن مذهب اهانت محسوب می شود. همین وضع را ما درکردستان هم شاهد هستیم. این وضعیت هم تازه نیست. در اوایل انقلاب، با شیخ عزالدین حسینی که روحانی ای بود که در تمام منطقه کردستان مورد احترام همه پیروانش قرار داشت، برخورد مشابهی شد. وضعیت طوری شد که شخص آیت الله خمینی در مقابل وی ایستاد ومدتها او را تبعید کردند. درخوزستان هم یک روحانی معروف همین وضعیت را داشت به نام شبیرخاقانی. حتی یک روحانی دیگر به نام مفتی زاده که پدرش هم از روحانیون بزرگ اهل تسنن ایران بود و دردانشگاه الهیات فقه سنی تدریس می کرد و پسرش که در دوران انقلاب خیلی فعال بود را اعدام کردند. این برخوردها تازه نیست. توجه بکنید جمهوری اسلامی یک نظام ایدئولوژی الیگارشی است. یعنی یک گروهی برای خودشان حقوق ویژه قائل هستند. این گروه موافقان ولایت فقیه هستند. از همان روزهایی که ولایت فقیه به قانون اساسی اضافه شد، نخستین شعاری که می گفتند وهنوز هم قانون اساسی تصویب نشده بود، مرگ برضدولایت فقیه بود. یعنی این نظامی است که نمی تواند غیر خودش را تحمل کند. این از طبیعت نظام است. به دلیل همین ویژگی و این طبیعت جمهوری اسلامی باید یک نظام توتالیرباشد. شما ببینید چگونه آقای احمدی نژاد به راحتی به افراد دیگر نسبت هایی مانند فاسد ویا حتی جاسوس می دهد، حتی به کسی که سالها سفیر ایران بوده است. نداشتن رواداری و تسامح ناشی از ماهیت و ذات حکومت است.
اتهامات وعناوینی که برای برخی از این مخالفت ها عنوان می شود به لحاظ حقوقی چه وضعیتی دارند؟
از اول انقلاب عنوان “ضدانقلاب” را علیه مخالفان به کار می بردند. بعد هم آمدند این عنوان را با فقه شیعه ترکیب کردند و چیزهایی از آن درآوردند به نام “محارب” و “مفسد فی الارض” و دیگرعناوین مشابه. دراین زمینه استثنا هم قائل نمی شوند و به کسی رحم نمی کنند. شما ببینید با آیت الله شریعتمداری چه کردند و با دیگران. دو هفته پیش یک روحانی پس ازاینکه خلع لباس شد به زندان افتاد. آقایان اشکوری و کدیور وهمه کسانی که مخالفتی با این گروه دارند دچاراین سرنوشت شدند. برای همین می گویم الیگارشی. یک گروه ممکن است یک وقت پایگاه اشرافی خود رامحور بداند، اما اینها به اعتبار یک ایدئولوژی که اسمش را ولایت فقیه گذاشته اند این روابط را دارند. اینها درذات تحمل مخالف را ندارند.
یک موقع می گفتند تحمل “دگراندیش ها” وجود ندارد، الان خودشان به محض اینکه منافع یک گروه مخالف با منافع یک گروه دیگر باشد، که هر دو هم هم اندیش باشند، ببینید با هم چه می کنند. هرچند شما نمی توانید بگویید گروه آقای کروبی یا آقای خاتمی، اینها مخالف ولایت فقیه و جمهوری اسلامی هستند؛ یعنی اتهاماتی که به ما به عنوان ضدولایت فقیه مثلا وارد می کنند را به این افراد نمی توانند وارد کنند. وقتی ما در ایران با لایحه قصاص مخالفت کردیم آیت الله خمینی گفتند هر کسی که با لایحه قضاص مخالفت کند مرتد است؛ فقط به خاطر مخالفت با یک طرح قانونی که به مجلس داده بودند و در این طرح می خواستند شلاق ودست بریدن و سنگسار را - که امروزه آنها را شکنجه می دانند نه مجازات - تبدیل کنند به یک سیستم جزایی در آخرین سالهای قرن بیستم.
به نظر شما تاثیر چنین اقداماتی بر روی اقلیت های مذهبی وکلیت جامعه چیست؟
ما همان وضعیتی که درمورد غیرمسلمان ها داشتیم را، به مرور درمورد اهل تسنن، صوفی ها و کسانی که زیرچترولایت فقیه قرارنمی گیرند هم مشاهده می کنیم و حتی در مورد شیعه های مخالف ولایت فقیه. درمرجعیت شخص آقای منتظری که کسی نمی تواند شک کند. رفتاری که با آیت الله منتظری انجام دادند می تواند مدلی باشد برای دیگران. باید توجه داشته باشیم که اگر 20 درصد مردم ایران سنی هستند، یک ویژگی قومی هم دارند که یا کرد هستند یا بلوچ هستند، یا ترکمن هستند، بخشی شان درمنطقه آذری زبان هستند، یا در جنوب بخشی ازعرب زبان ها سنی هستند و … این موزاییک قومی - مذهبی در ایران است که در آن درصدی سنی هستند. راندن اینها با توجه به وضعیتی که درمنطقه حاکم است از زمان نخستین حمله به عراق از 17 سال بیش (وضعیتی که به واسطه آن، شمال عراق را کاملا جدا کرده اند به عنوان کردستان) تبعاتی خطرناک خواهد داشت. در واقع، راندن کردها به سمت ایده ای که حدود یک صد سال است دارند، یعنی بعد ازجنگ جهانی اول تا الان، نتیجه چنین اقداماتی خواهد بود. همین وضعیت را در مناطق ترکمن نشین و بلوچستان داریم که آنها هم سنی مذهب هستند. بنابراین راندن درصدی از مردم ازملیت به دلیل مسائل مذهبی وسوق دادن آنها به مسائل قومی، به دلیل اینکه ملیت درایران تحت الشعاع مذهب شیعه دوازده امامی و ولایت فقیه قرارگرفته، به این معنی است که جمهوری اسلامی به وحدت ملی هیچ گونه اعتنا وتوجهی ندارد. این، متاسفانه بازگشت به دوران صفوی است، که متاسفانه ناشی از ذات توتالیتر وفاقد هرگونه سعه صدر ومدارا بودن جمهوری اسلامی است.