سرکوب اهل تسنن، ضد وحدت ملی

نویسنده

po_memarian_01.jpg

امید‎ ‎معماریان

در پی دستگیری روزهای گذشته ماموستا ایوب گنجی توسط وزارت اطلاعات، یکی ازامامان جماعت اهل سنت ‏در سنندج، دکتر عبدالکریم لاهیجی، نایب رییس کنفدراسیون جهانی حقوق بشر، در گفت وگو با روز به جنبه های ‏مختلف این اقدام و صدماتی که برخورد ناسنجیده با اقلیت های مذهبی می تواند به وحدت ملی در ایران بزند، ‏پرداخته است. به گفته این فعال حقوق بشر چنین برخوردهایی نشان دهنده عدم تحمل افراد خارج از دایره حکومت ‏است. لاهیجی معتقد است اگرروزی دگراندیشان سیاسی تحمل نمی شدند، امروز سنی ها وشیعه های مخالف ‏ولایت فقیه هم خارج ازدایره تحمل حکومت قرار می گیرند. این گفت وگو را می خوانید:‏‏

lahidji689.jpg

‎ ‎دستگیری یکی از امامان جمعه مسجد قبای سنندج درچه شرایطی اتفاق می افتد و تحلیل شما نسبت به ‏این موضوع چیست؟‎ ‎

دستگیری امام جمعه سنندج درپی اعمال محدودیت هایی صورت می گیرد که البته برای نخستین بار نیست که ‏برای اهل تسنن و‏‎ ‎از جمله روحانیون سنی درمناطق سنی نشین ایجاد می شود. ده روز پیش دو روحانی را در ‏زهدان دار زدند. یعنی در “جمهوری اسلامی” چنین کاری صورت گرفت. مطابق معمول هم گفته شد که اینها با ‏یک عده از اشرار در ارتباط بودند. حالا اینکه محاکمه شان چه موقع صورت گرفت و اتهاماتشان چه بود و آیا در ‏مورد این اتهامات دلایل ومدارکی هم وجود داشت یانه، معلوم نیست. ‏

‎ ‎این دستگیری و وقایع مشابه اخیر آیا پدیده نوظهوری است؟‎ ‎

‏ در یک حکومت به اصلطلاح اسلامی که دو روحانی مسلمان – چه شیعه چه سنی فرقی نمی کند، چرا که ‏‏”جمهوری اسلامی” می گوییم نه جمهوری شیعه یا جمهوری سنی- را اعدام می کنند، آن هم در یک منطقه ای که ‏اکثریت آن سنی نشین است، مسلم است که نسبت به پیروان آن مذهب اهانت محسوب می شود. همین وضع را ما ‏درکردستان هم شاهد هستیم. این وضعیت هم تازه نیست. در اوایل انقلاب، با شیخ عزالدین حسینی که روحانی ای ‏بود که در تمام منطقه کردستان مورد احترام همه پیروانش قرار داشت، برخورد مشابهی شد. وضعیت طوری شد ‏که شخص آیت الله خمینی در مقابل وی ایستاد ومدتها او را تبعید کردند. درخوزستان هم یک روحانی معروف ‏همین وضعیت را داشت به نام شبیرخاقانی. حتی یک روحانی دیگر به نام مفتی زاده که پدرش هم از روحانیون ‏بزرگ اهل تسنن ایران بود و دردانشگاه الهیات فقه سنی تدریس می کرد و پسرش که در دوران انقلاب خیلی فعال ‏بود را اعدام کردند. این برخوردها تازه نیست. توجه بکنید جمهوری اسلامی یک نظام ایدئولوژی الیگارشی است. ‏یعنی یک گروهی برای خودشان حقوق ویژه قائل هستند. این گروه موافقان ولایت فقیه هستند. از همان روزهایی ‏که ولایت فقیه به قانون اساسی اضافه شد، نخستین شعاری که می گفتند وهنوز هم قانون اساسی تصویب نشده بود، ‏مرگ برضدولایت فقیه بود. یعنی این نظامی است که نمی تواند غیر خودش را تحمل کند. این از طبیعت نظام ‏است. به دلیل همین ویژگی و این طبیعت جمهوری اسلامی باید یک نظام توتالیرباشد. شما ببینید چگونه آقای ‏احمدی نژاد به راحتی به افراد دیگر نسبت هایی مانند فاسد ویا حتی جاسوس می دهد، حتی به کسی که سالها سفیر ‏ایران بوده است. نداشتن رواداری و تسامح ناشی از ماهیت و ذات حکومت است.‏

‎ ‎اتهامات وعناوینی که برای برخی از این مخالفت ها عنوان می شود به لحاظ حقوقی چه وضعیتی ‏دارند؟‎ ‎

از اول انقلاب عنوان “ضدانقلاب” را علیه مخالفان به کار می بردند. بعد هم آمدند این عنوان را با فقه شیعه ‏ترکیب کردند و چیزهایی از آن درآوردند به نام “محارب” و “مفسد فی الارض” و دیگرعناوین مشابه. دراین ‏زمینه استثنا هم قائل نمی شوند و به کسی رحم نمی کنند. شما ببینید با آیت الله شریعتمداری چه کردند و با دیگران. ‏دو هفته پیش یک روحانی پس ازاینکه خلع لباس شد به زندان افتاد. آقایان اشکوری و کدیور وهمه کسانی که ‏مخالفتی با این گروه دارند دچاراین سرنوشت شدند. برای همین می گویم الیگارشی. یک گروه ممکن است یک ‏وقت پایگاه اشرافی خود رامحور بداند، اما اینها به اعتبار یک ایدئولوژی که اسمش را ولایت فقیه گذاشته اند این ‏روابط را دارند. اینها درذات تحمل مخالف را ندارند. ‏

یک موقع می گفتند تحمل “دگراندیش ها” وجود ندارد، الان خودشان به محض اینکه منافع یک گروه مخالف با ‏منافع یک گروه دیگر باشد، که هر دو هم هم اندیش باشند، ببینید با هم چه می کنند. هرچند شما نمی توانید بگویید ‏گروه آقای کروبی یا آقای خاتمی، اینها مخالف ولایت فقیه و جمهوری اسلامی هستند؛ یعنی اتهاماتی که به ما به ‏عنوان ضدولایت فقیه مثلا وارد می کنند را به این افراد نمی توانند وارد کنند. وقتی ما در ایران با لایحه قصاص ‏مخالفت کردیم آیت الله خمینی گفتند هر کسی که با لایحه قضاص مخالفت کند مرتد است؛ فقط به خاطر مخالفت با ‏یک طرح قانونی که به مجلس داده بودند و در این طرح می خواستند شلاق ودست بریدن و سنگسار را - که ‏امروزه آنها را شکنجه می دانند نه مجازات - تبدیل کنند به یک سیستم جزایی در آخرین سالهای قرن بیستم. ‏

‎ ‎به نظر شما تاثیر چنین اقداماتی بر روی اقلیت های مذهبی وکلیت جامعه چیست؟‎ ‎

ما همان وضعیتی که درمورد غیرمسلمان ها داشتیم را، به مرور درمورد اهل تسنن، صوفی ها و کسانی که ‏زیرچترولایت فقیه قرارنمی گیرند هم مشاهده می کنیم و حتی در مورد شیعه های مخالف ولایت فقیه. درمرجعیت ‏شخص آقای منتظری که کسی نمی تواند شک کند. رفتاری که با آیت الله منتظری انجام دادند می تواند مدلی باشد ‏برای دیگران. باید توجه داشته باشیم که اگر 20 درصد مردم ایران سنی هستند، یک ویژگی قومی هم دارند که یا ‏کرد هستند یا بلوچ هستند، یا ترکمن هستند، بخشی شان درمنطقه آذری زبان هستند، یا در جنوب بخشی ازعرب ‏زبان ها سنی هستند و … این موزاییک قومی - مذهبی در ایران است که در آن درصدی سنی هستند. راندن اینها با ‏توجه به وضعیتی که درمنطقه حاکم است از زمان نخستین حمله به عراق از 17 سال بیش (وضعیتی که به واسطه ‏آن، شمال عراق را کاملا جدا کرده اند به عنوان کردستان) تبعاتی خطرناک خواهد داشت. در واقع، راندن کردها ‏به سمت ایده ای که حدود یک صد سال است دارند، یعنی بعد ازجنگ جهانی اول تا الان، نتیجه چنین اقداماتی ‏خواهد بود. همین وضعیت را در مناطق ترکمن نشین و بلوچستان داریم که آنها هم سنی مذهب هستند. بنابراین ‏راندن درصدی از مردم ازملیت به دلیل مسائل مذهبی وسوق دادن آنها به مسائل قومی، به دلیل اینکه ملیت ‏درایران تحت الشعاع مذهب شیعه دوازده امامی و ولایت فقیه قرارگرفته، به این معنی است که جمهوری اسلامی ‏به وحدت ملی هیچ گونه اعتنا وتوجهی ندارد. این، متاسفانه بازگشت به دوران صفوی است، که متاسفانه ناشی از ‏ذات توتالیتر وفاقد هرگونه سعه صدر ومدارا بودن جمهوری اسلامی است.‏