جشنواره سالانه فیلم های ایرانی بوستون، یکی از گسترده ترین فستیوال های فیلم درباره سینمای معاصر ایران در آمریکا است. امسال این جشنواره میزبان فیلم های مستند و ابتکاری است که مخاطبان از 18 سال پیش در این فستیوال تماشا کرده اند و این فیلم ها توسط فیلمسازهایی ساخته شده است که بسیاری از آنان به دلیل تعهدشان به تصویر کردن واقعیت های سیاسی و اجتماعی ایران تبعید شده یا از کارشان جلوگیری شده است.در میان این کارگردانان به نام کارگردان شناخته شده جعفر پناهی می رسیم که ماه گذشته به دلیل فیلم ضد حکومت اش درباره اعتراضات بعد از انتخابات مخدوش ژوئن 2009 که منجر به رئیس جمهور شدن محمود احمدی نژاد شد، به شش سال حبس محکوم شد.
همکار پناهی، محمد رسول اف، که فیلم “کشتزارهای سپید” اش روز 29 ژانویه در اختتامیه فستیوال پخش می شود هم به شش سال زندان محکوم شد. او روز 14 ماه مارس به همراه پناهی دستگیر شد. فیلم رسول اف سرشار از شعر و استعاره و اساطیر است که ماجرای افسانه ای رحمت را روایت می کند که با یک قایق از این جزیره به آن جزیره می رود تا اشک مردمانی را جمع کند و در شیشه ای بریزد. این یک فیلم تخیلی است که کارگردان بوسیله آن خرافات و تعصبات مذهبی جامعه معاصر ایران را روایت کرده است.
کارتر لانگ، یکی از برنامه ریزان جشنواره می گوید: “هنر مسحور کننده سینمای ایران با فیلم زیبای رسول اف به جشنوراه آمده است، فیلم “کشتزارهای سپید” فیلم مورد علاقه من در جشنواره امسال و سال گذشته است”.
پناهی و رسول اف بهترین مثال برای نشان دادن فشار هایی است که حکومت ایران بر هنرمندان وارد می کند، اما کارگردانان دیگری هم که به این جشنوراه راه یافته اند با سانسور دست به گریبان هستند و اکثرشان در تبعید به کارشان ادامه داده اند.
رخشان بنی اعتماد یکی از مشهور زنان فیلمساز ایران است. فیلم “ما نیمی از مردم ایران هستیم” روز 16 ژانویه به نمایش در می آید و درمورد ائتلاف فعالان زن ایرانی است که می خواهند صدای خاموش شده شان را در جریان انتخابات سال 2009، به گوش دیگران برسانند. در این فیلم، روزنامه نگاران، وکلا، فمینیست ها، فعالان حقوق بشر و دانشجویان مستقیم با دوربین حرف می زنند و از کاندیداهای ریاست جمهوری می خواهند که مشکلات زنان را هم در نظر بگیرد، مشکلاتی نظیر قوانین تبعیض آمیز طلاق، بیکاری، تبعیض در حقوق و قتل های ناموسی که همچنان در مناطق روستایی ایران رواج دارد. کارگردان از هر چهار کاندیدای ریاست جمهوری دعوت می کند که این فیلم را ببینند: مهدی کروبی، میرحسین موسوی و محسن رضایی همراه با همسرانشان این دعوت را می پذیرند و بعد از تماشای فیلم درمورد آن نظر می دهند. تنها کسی که این دعوت را نپذیرفت محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور جنجالی ایران بود. این فیلم در کنار فیلم “پایان همه محدودیت ها” به نمایش در می آید که برداشت آزادی است تاریخ تحول لباس و مد در ایران.
مسئله زنان ایران، موضوع دو فیلم دیگر این جشنواره است. شبنم عرفی نژاد، در فیلم “ پشت در خبری نیست” به زندگی چهار زن پرداخته است. در یک داستان، لیلا بعد از اینکه همسرش حضانت دخترشان را به عهده گرفته است، به همراه پلیس وارد آپارتمان او می شود. برخلاف تلاش آنها، کسی در را باز نمی کند. این فیلم که شباهت هایی زیادی به فیلم آمریکایی “یادآور” است که با فلاش بک ها ما را با داستان که بسیار پیچیده است، پیوند می دهد.
فیلم “تهران من، حراج” ساخته شاعر فیلمساز، گراناز موسوی، روز 19 و 29 ژانویه به نمایش در می آید. این فیلم که یک اتوبیوگرافی است درباره هنرپیشه جوانی است که در تهران به او اجازه کار نمی دهند. او نیز مانند بسیاری از جوانان مجبور می شود که برای نشان دادن هنرش، بطور مخفیانه کار کند. او در این دنیای زیرزمینی با سامان که یک پسر متولد ایران و شهروند استرالیا است، آشنا می شود. سامان به او پیشنهاد می کند که از کشور فرار کند و بدون ترس به زندگی اش ادامه بدهد. موسوی که اخیرا کاندیدای دکترا در دانشگاه وسترن سیدنی است، فیلمش را با همکاری یک تهیه کننده ایرانی- استرالیایی ساخته است و لوکیشن های فیلم تحت نظر بوده و با خطرات زیاد فیلمبرداری شده است.
در فیلم مستند “ملکه و من” ساخته ناهید پرسون سروستانی، زندگی شخصی و سیاست در هم می آمیزند.پرسون سروستانی که بعد از ناامید شدن از انقلاب ایران بالاجبار از کشور خارج می شود، در تلاش است که با همسر شاه سابق ایران، ملکه فرح پهلوی، دیدار کند. بعد از دوسال فیلمبرداری، ناهید پرسون سروستانی و فرح پهلوی در این تبعید اجباری با یکدیگر همسفر می شوند.
روبرت آدانتو با فیلم “مروارید هایی بر بستر اقیانوس”، به زندگی زنان هنرمندی پرداخته است که داوطلبانه درباره کار ها و تلاششان در مورد مشکل هویت، جنسیت، تبعیض های اجتماعی و مذهبی و مدرنیزم سکولار، سنت و تحول حرف می زنند. از لابلای حرف های این زنان در مورد کار و آثار هنری شان به حقایق ایران پی می بریم.
محسن مخملباف، پیشتاز سینمای “موج نو” ایران است که در دهه اخیر در عرصه بین المللی ظهور کرده است. مجله تایم، فیلم “سفر قندهار” این فیلمساز را بعنوان یکی از صد فیلم برتر همه دوران ها در سال 2001 انتخاب کرد. مخملباف که مدت کوتاهی بعد از انتخاب شدن محمود احمدی نژاد در سال 2005 ایران را ترک کرد و اکنون در پاریس زندگی می کند با فیلم مستند “عادت می کنیم” در این جشنواره حضور دارد. این فیلم مستند درباره زندگی دختران فراری در پناهگاه های مخصوص است. پنج دختر فراری داستان شان را روایت می کنند و تصویری از بیماری های اجتماعی در ایران را به ما نشان می دهند. بکتاش آبتین با فیلم “پارک مارک” درباره یک شهروند آمریکا، همسر و پدر دو فرزند است که اکنون معتاد و بی خانمان شده و در خیابان های تهران زندگی می کند.
مادران، همسران، خواهران و دختران در فیلم “همه مادران من” به کارگردانی ابراهیم سعیدی و زهاوی سنجاوی که هر دو متولد کردستان عراق هستند و در جریان حمله صدام حسین به اردوگاهشان مجبور به ترک عراق شدند، حضور چشمگیر دارند. این فیلم درباره هراس از حکومت 30 ساله بعثی ها در عراق است. زنان که صورت هایشان در اثر تحمل سختی ها تکیده شده است هنوز عکس مردانشان را که در جریان حمله به روستایشان در سال 1983 مفقود شده اند، به همراه دارند. کشف یک گور دستجمعی در عراق بعد از 24 سال که از این کشتار می گذشت، پایه های این فیلم را بنا کرد. فیلم “ ملف گند” به کارگردانی محمود رحمانی، در مورد خاطرات کودکی وی از جنگ ایران و عراق است. او مستقیم با دوربین حرف می زند و با یک مونولوگ ترس های همنسلانش را برای ما روایت می کند.
از دیگر فیلم های برجسته جشنواره، فیلم بابک جلالی “مرزهای آبی” است که در شب افتتاحیه به نمایش درمی آید و درباره چهار مرد است که در ترکمنستان زندگی می کنند. فیلم “مرهم” ساخته علیرضا داوودنژاد درباره دختری از یک خانواده فقیر است که عاشق یک قاچاقچی مواد مخدر می شود و با او فرار می کند. محسن عبدالوهاب، با فیلم “لطفا مزاحم نشوید” حضور دارد. همایون اسدیان با فیلم “طلا و مس” و فردین صاحب زمانی با فیلم “چیزهایی هست که نمی دانی”، شب های تهران را از چشم یک راننده تاکسی، به تصویر کشیده است.
بوستون گلاب، 9 ژانویه