بازی سوارها و پیاده‌های شطرنج

نویسنده

شطرنج‌بازان قهار به ویژه آنان که بسیار حرفه‌ای بازی می‌کنند، در مرحله‌ای از بازی هیچ ابایی از پی گرفتن سیاست “مهره به مهره کردن” ندارند؛ به ویژه آن زمان که حتی یک پیاده جلو هستند، چه رسد به یک یا دو سوار.

در صفحه‌ی شطرنج ایران، اکنون که سیاستمداران حرفه‌ای که بسیاری از آنان پیشینه‌ی بازی پیش از انقلاب را دارند، در برابر جریان اقتدارگرای کم‌تجربه صف‌آرایی سرنوشت‌سازی را شکل داده‌اند، بازی لحظه به لحظه به نقطه‌ی مهره به مهره کردن نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود.

طی هفته‌ای که گذشت گروهی از مهره‌های متعلق به طیف‌های گسترده‌ی جنبش سبز از حالت آچمز یا بی‌تحرکی گذشته خارج شده و در پوزیسیون و موقعیت تهاجمی و کنشگرانه قرار گرفتند؛ حرکتی که شور و شعفی در جبهه‌ی اصلاح‌طلبان و تحول‌خواهان ایجاد کرد و مایه‌ی نگرانی بیش از پیش اقتدارگرایان و تمامیت‌خواهان شد.

تا جریان اقتدارگرا موضعی تهاجمی در برابر علی شکوری راد، عضو بلندپایه‌ی حزب مشارکت گرفت و او را بازداشت کرد، محمدرضا خاتمی، دبیرکل سابق جبهه‌ی مشارکت و برادر رئیس‌جمهوری پیشین ایران حرکتی رو به جلو آغاز کرد و جناح ضعیف حاکمیت را نشانه گرفت، آن هم در شرایطی که سه سوار سنگین وزن جنبش سبز، هر یک به بهانه‌ای، حرکت‌های رو به جلویی را در جهت تنگ‌تر کردن محاصره‌ی شاه حریف انجام دادند – میرحسین موسوی، مهدی کروبی و سید محمد خاتمی.

حرکت‌های تهاجمی و پرمهره‌ی جنبش سبز، حتی از درون زندان‌ها و بازداشت‌گاه‌ها، در کنار بازی پرمهره‌ی پیاده‌نظام درون دانشگاه – چنان پرقدرت و اثرگذار بود که ارگان تبلیغاتی – نظامی “جبهه‌ی سیاه استبداد” و سخنگوی مطبوعاتی دولت احمدی‌نژاد فریاد بر‌آورد که “طی روزها و هفته‌های گذشته حزب منحله‌ی مشارکت به مناسبت‌های مختلف به برگزاری جلسات پنهان و صدور بیانیه‌های گوناگون مبادرت کرده. این پرسش در فضای سیاسی کشور به وجود آمده که فعالیت انفجاری این حزب منحله بر اساس چه تصمیمی طراحی و پیگیری می‌شود؟”

این واکنش و پرسش منفعلانه‌ و محاصره‌ی روزافزون شاه مهره‌ی حریف در شرایطی که سردار سرتیپ رمضان شریف، مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران ناخودآگاه اعتراف می‌کند که “مجموع هجمه‌ی یک سال گذشته علیه آیت‌الله خامنه‌ای با دوره‌ی 21 ساله‌ی رهبری ایشان برابری می‌کند” هر چه بیشتر نشانه‌ی موضع ضعیف حریف در صفحه‌ی شطرنج ایران است. به ویژه آنکه وزیر سیاه یا دائم در حالت آچمز قرار دارد یا برای حفظ خود در صفحه مجبور است پیاده‌ها و سوارهای گوناگون را پشت سر هم قربانی کند.

این تحول‌های به ظاهر جزئی بیانگر حرکت صحیح آرام و مسالمت جویانه‌ی جنبش سبز است که میرحسین موسوی بار دگر ضرورت تشکیل جبهه‌ای گسترده از فعالان گسترده از فعالان سیاسی، کنشگران اجتماعی را به ویژه با حضور مستقیم و اثرگذار نمایندگان نیروهای اصیل کارگری، دانشجویی و… مطرح کرده است.

باید توجه داشت که قدرت اصلی جنبش سبز در مهره‌های فراوانی است که اکنون در جای‌جای صفحه‌ی شطرنج سیاست ایران چیده است. مهره های که حتی پیاده‌هایش از سواره‌های جریان حریف پرتوان‌تر و اثرگذار‌تر هستند و اکنون در موقعیت بسیار قوی‌تری قرار گرفته‌اند. اکنون زمانی است که یک بازیگر قوی و فهیم باید پیاده‌ها و سوارهای خود را تحرک بیشتری ببخشد و بازی را به مرحله‌های مهره به مهره کردن برساند. بازی مهره به مهره‌ای که برای جریان جنبش سبز خسارتی جز زندان و زندانی ندارد، آن هم زندانی که در نهایت یا بخشیده می‌شود و تخفیف می‌خورد یا نیرویی فعال و منسجم را شکل می‌دهد که خود در جایگاه مهاجمان هر روز شاه حریف را بیشتر در تنگنا قرار می‌دهند و وزیر را به ورطه‌ی سقوط می‌رسانند!

لذا، اکنون نوبت به میدان آوردن و به بازی گرفتن بازیگران بیشتر در صفحه‌ای است که حتی تماشاگرانش اگر چه خود بازیگر نیستند، اما اعصاب حریف را هر چه بیشتر به هم می‌ریزند!

روزی دوستان صحبت از “شطرنج بازی با گوریل” می‌کردند. اکنون آن گوریل ضعیف‌تر از همیشه، گیج و گنگ، تنها می‌تواند مهره‌های خود را بشکند و ببلعد و با مشت بر سر خورد بکوبد، حتی دیگر توان زیر صفحه‌ی شطرنج زدن و به هم زدن بازی را هم ندارد، چه رسد بر ملاج حریف کوفتن!