آیت الله منتظری و فتوای اخیر

نویسنده

rashidesmaili.jpg

آیت الله العظمی حسینعلی منتظری از حمله شخصیتهای بحث برانگیز تاریخ معاصر ایران است. نظرات در ‏مورد ایشان متفاوت و حتی متضاد است، بخشهایی از اپوزیسیون ایران ایشان را به خاطر نقشی که در ‏پروراندن نظریه ی ولایت فقیه داشته اند مورد انتقاد قرار می دهند و همچنین جایگاه ویژه ی ایشان در ‏ساختار قدرت جمهوری اسلامی تا سال 1368 را محل سوال می دانند. از سویی دیگر بدون شک در میان ‏شخصیتهای برجسته ی سیاسی و روحانی که در داخل کشور زندگی می کنند کمتر کسی به صراحت ایشان ‏به انتقاد از عملکرد عالی ترین مقام سیاسی در ایران پرداخته است.‏

انتقاداتی که در چند نوبت حمله ی سازمان یافته ی نیروهای امنیتی به بیت ایشان و تحمیل نزدیک به یک دهه ‏حصر خانگی هزینه ی آن بوده است. طی این مدت اعضای بیت ایشان سخت ترین فشارها را تحمل کردند. ‏فرزندانشان ـ احمد و سعید- به زندان رفتند، شاگردان و هواداران ایشان نیز از فشارها و تضییقات در امان ‏نبوده اند، حتی مقلدین ایشان در سراسر ایران خصوصا در استان اصفهان بارها از سوی نیروهای امنیتی ‏مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند. در مجموع برخورد با این مرجع بلند پایه ی شیعه و هوادارانش را می ‏توان در طول تاریخ ایران بی سابقه دانست. تاریخ معاصر ایران برخوردی این چنین قهر آمیز با یک مرجع ‏تقلید را کمتر به خاطر دارد. اهانتهایی که در رسانه های رسمی به ایشان شد و قلب مقلدین ایشان را سخت ‏آزرد اگر نگوییم بی نظیر لااقل بسیار کم نظیر بود.‏

آیت الله منتظری البته اولین مرجع تقلیدی نبود که با غضب حاکمیت مواجه می شد، از همان سپیده دم انقلاب ‏‏”تندروها” برخورد با مراجع مستقل و مردمی نظیر آیت الله العظمی کاظم شریعتمداری را آغاز کردند، ماشین ‏سرکوب آهسته و پیوسته پیش آمد تا سرانجام دامان مردی را بگیرد که به شهادت تاریخ نه تنها مرجع تقلیدی ‏پر آوازه که از جمله معماران اصلی جمهوری اسلامی بوده است. با این حال شاید راز این همه حساسیت و ‏شدت عمل حاکمیت در برخورد با آیت الله منتظری همین سابقه ی حضورش در ساختار قدرت باشد. برخی از ‏مراکز قدرت هنوز ایشان را به چشم رقیب می نگرند. آنها در واقع نه تنها به برخورد با شخص ایشان بلکه در ‏سرکوب آنچه که آن را “جریان آقای منتظری” می دانند هیچ شکی به خود راه نمی دهند. اینگونه است که ‏افراد به خاطر اینکه مقلد آیت الله منتظری هستند از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت می شوند یا اینکه ‏‏”ترویج آیت الله منتظری” به اتهامی تبدیل می شود که افراد به خاطر آن به زندان می روند یا نشریات توقیف ‏می شوند. محاکمه ی “عبدالله نوری” و روزنامه ی “خرداد” در “دادگاه ویژه ی روحانیت” مشهور ترین ‏نمونه از محاکمات سیاسی به شمار می آید که ترویج آیت الله منتظری از جمله اتهامات مطروحه در آن بود.‏

با این حال از قیل و قال ذوب شدگان در ولایت و هوچی گری برخی گروههای ریز و درشت اپوزیسیون که ‏بگذریم، آیت الله منتظری اکنون مورد احترام و تکریم اکثر نیروهای سیاسی منتقد در داخل ایران است. ‏دانشجویان محروم از تحصیل، خانواده ی زندانیان سیاسی و گروههای مختلفی که به نوعی مورد غضب ‏حاکمیت هستند همه و همه دیدارهای مرتبی با بیت ایشان دارند که حاکی از احترام به شخصیت این مرجع ‏عالیقدر شیعه است. آیت الله منتظری طی سالهای اخیر در اظهار نظر های مختلف، بارها از فقدان آزادی بیان ‏در ایران، نقض اصول و معیارهای انتخابات آزاد و منصفانه، دخالت در حریم خصوصی مردم، شکنجه ی ‏زندانیان و نادیده گرفتن حقوق شهروندان از سوی مراجع قضایی و نهادهای امنیتی و اننظامی انتقاد کرده ‏است. با این حال بخش عمده ی محبوبیت و نیک نامی آیت الله منتظری در نزد نیروهای سیاسی دموکراسی ‏خواه به دلیل ایستادگی ایشان در برابر اعدامهای سیاسی دهه ی 60 بوده است. انتشار خاطرات آیت الله ‏منتظری تا حدود زیادی پرده از راز این اعدامها ـ خصوصا اعدامهای سال 67- برداشت. آیت الله منتظری در ‏حالی با مخالفت شدیدش با اعدامهای سیاسی موقعیت خود را در خطر انداخت که در آستانه ی فتح قدرت بود. ‏چشم پوشیدن از قدرت و در عوض در دفاع از حقوق و جان انسانها به استقبال خطر رفتن فضیلتی است که ‏در کمتر کسی یافت می شود. آیت الله منتظری آیینه ی تمام نمای چنین فضیلتی است و این راز محبوبیت و ‏مقبولیت اوست. حال بگذار دیگران هر چه می خواهند بگویند. در کارنامه ی ایشان شاید خطاهایی نیز وجود ‏داشته باشد، اما انسان بی خطا کجاست؟ شاید همه ی آن خطاها را بتوان به خاطر حریت این مرد و به خاطر ‏تلاش صادقانه اش در نجات جان انسانهایی که با آنها هیچ اشتراک منفعت و عقیده ای هم نداشته است نادیده ‏گرفت؛ بیهوده نیست که هم بابک احمدی شیفته ی اوست و هم خشایار دیهیمی در ستایشش داد سخن می دهد تا ‏مقبولیت آیت الله، مرز نیروهای مذهبی را در نوردد و اردوی سکولارها را نیز شامل گردد.‏

آیت الله العظمی منتظری در یکی از تازه ترین اظهار نظرهای خود بهاییان را صاحب حقوق شهروندی اعلام ‏کرده است. چنین اعلامی از این جهت دارای اهمیت است که برای اولین بار یک مرجع تقلید شیعه آن هم در ‏این سطح از فقاهت و وجاهت، بهاییان را دارای حقوق شهروندی مساوی با دیگر شهروندان اعلام می کند. ‏این عرصه ایست که به دلیل همان دشواریها و پیچیدگیهایی که احمد زید آبادی به آنها اشاره کرده بود کمتر ‏کسی جرات ورود به آن را داشته و دارد. با این حال فتوای آیت الله منتظری که در اعلمیت شان شکی نیست و ‏بسیاری از مقامات عالیرتبه ی جمهوری اسلامی نیز از شاگردان ایشان بوده اند می تواند فصل نویی را در ‏رابطه ی مسلمانان با جامعه ی بهاییان ایران بگشاید تا دیگر این بخش از شهروندان ایرانی به جرم عقاید شان ‏در مظان اتهام و تحت تعقیب نباشند.‏

چه خوب است که دیگر روحانیون بلند پایه و معظم قم نیز در این بحث وارد شوند و جامعه ی ایران را در ‏گشودن این گره کور یاری رسانند.‏