پنجم شهریور ماه همزمان با دومین سالگرد آغاز به کار کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز سرود جدید کمپین بر روی سایت “تغییر برای برابری” قرار گرفت. این سرود بیش از چند سرود دیگر که پیش از این از سوی فعالان جنبش زنان تهیه و در سایت ها قرار گرفته بود با استقبال رو به رو شد و بر خلاف سرودهای دیگر کمپین، این بار نام عوامل این سرود در سایت ها درج شد. با سه تن از دست اندرکاران تهیه این سرود به گفتگو نشستیم.
گفت و گو با عوامل تهیه سرود کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز علیه زنان
سرود کمپین زبان یک جنبش است
پنجم شهریور ماه همزمان با دومین سالگرد آغاز به کار کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز سرود جدید کمپین بر روی سایت “تغییر برای برابری” قرار گرفت. این سرود بیش از چند سرود دیگر که پیش از این از سوی فعالان جنبش زنان تهیه و در سایت ها قرار گرفته بود با استقبال رو به رو شد و بر خلاف سرودهای دیگر کمپین، این بار نام عوامل این سرود در سایت ها درج شد. با سه تن از دست اندرکاران تهیه این سرود به گفتگو نشستیم.
مازیار سمیعی متولد 1363 فارغ التحصیل رشته اقتصاد است. او از جمله فعالان دانشجویی بوده است و سابقه همکاری با چند نشریه را در پرونده اش دارد. سمیعی سراینده و تنظیم کننده آهنگ سرود کمپین است.
آزاده فرامرزی ها متولد 1358 دانش آموخته رشته تئاتر است که هم اکنون به عنوان روزنامه نگار و مترجم فعال است و یکی از خوانندگان این سرود است.
شیرین اردلان دیگر خواننده این سرود متولد 1343 است که فوق دیپلم معماری است. تا کنون چند داستان کوتاه از وی در بولتن مرکز فرهنگی زنان و سایت های اینترنتی منتشر شده است و پیش از این در حوزه حقوق زنان کارگر فعالیت داشته است.
در ابتدا خودتان را معرفی کنید و بگویید چه کسانی در تهیه این سرود همکاری داشتند.
آزاده فرامرزی ها: شعرش را مازیار سمیعی سرود، البته موزیک را هم مازیار سمیعی کار کرده بود ولی ثمین عابدی برای پیانو تنظیم کرد، آوازش را هم من و شیرین اردلان خواندیم.
هر کدام از شما چگونه با کمپین آشنا شدید؟
آزاده فرامرزی ها: من سال گذشته با کمپین آشنا شدم، تصمیم گرفتم فعالیت کنم و هم اکنون در کمیته هنری کمپین فعالم.
مازیار سمیعی: از همان اول، یعنی قبل از اینکه کمپین شروع شود در جریان بودم که کارهایی قرار است بشود و از همان روز اول اعلام موجودیتش فعالیت را شروع کردم.
یعنی 5 شهریور 85 از جلوی موسسه رعد.
مازیار سمیعی: بله.
شیرین اردلان: من هم از همان اول کمپین که خبردار شدم همکاری را آغاز کردم.
آقای سمیعی ایده این شعری که گفتید از کجا آمد و آیا برنامه از پیش تعیین شده ای بود که شما شعر را بگویی و به صورت سرود در بیاید، یا اینکه شعر را گفتی و بچه ها بعد از دیدن آن تصمیم گرفتند به صورت سرود در بیاید؟
مازیار سمیعی: ما کلاً خیلی سرود نداریم. مخصوصاً زمانی که فعالیت دانشجویی می کردم این موضوع اذیتم می کرد. در دانشگاه همیشه یکی از ناراحتی ها و غرهایمان این بود که باز باید “یار دبستانی” و “ای ایران” و یا “سر اومد زمستون” و “زده شعله در چمن” را بخوانیم. همه این سرودها دست کم برای سی سال پیش است. البته آن سی سال پیش هنوز برای ما خیلی منبع الهام است، حتماً دلیلی دارد که هنوز این سرودها هست ولی خب، اینکه ما نمی توانیم حرف های خودمان را بزنیم و نمی توانیم به زبان زمان خودمان حرف هایمان را بیان کنیم، یک ایراد است. مثالی می زنم که شاید خنده دار باشد. چند سال پیش تجمعی برای پایان دادن به جنگ اسرائیل و حزب الله لبنان در پارک دانشجو برگزار شد. در این تجمع که برای صلح بود عده ای “سر اومد زمستون” را خواندند که در جایی از این سرود گفته می شود ”تفنگ و گل و گندم، داره میاره”. این موضوع به خاطر این است که سرودهایمان مال خودمان نیست. همیشه با خودم فکر می کردم چه خوب است یک سرود جدید برای زمان خودمان داشته باشیم و این شعر را گفتم.
پس تو این شعر را گفتی و پیشنهاد ضبطش به صورت سرود از طرف خودت مطرح شد.
مازیار سمیعی: البته از طرف بچه ها هم همیشه گفته می شد که کاشکی یک سرود داشته باشیم.
آزاده فرامرزی ها: در واقع یک تصمیم جمعی بود. کلاً نیازش احساس می شد.
پیش از این سرود چند سرود دیگر هم مربوط به زنان ساخته شده بود.
آزاده فرامرزی ها: بله، ولی آن ها ضبط شان خیلی خوب در نیامده بود.
شیرین اردلان: و زیاد بر سر زبان ها نیفتاد. خود ما هم وقتی در تجمعات شرکت می کردیم روان نبودیم و همه حفظ نبودیم. ضمن اینکه ما می خواستیم سرودمان یک مقدار کنش گرانه باشد، جنب و جوش بیاورد و فکر می کنم این سرود، آن جوابی را که می خواستیم داد.
ما پیش از این، سرود اول کمپین را داشتیم. شعر “لاف ز برتری کم زن” سیمین بهبهانی را هم خواندیم که البته آن شور و هیجانی که می خواستیم نمی داد. از سوی دیگر زیاد بر سر زبان ها نیفتاد. اما در مورد این سرود یکی از بچه های سایت به من گفت روز اول ده هزار بازدید داشته است. کانال های تلویزیونی خارج از ایران هم تجمعات خارج از ایران را نشان می داد که این سرود را می خواندند. در حقیقت این سرود اپیدمی شده و به خاطر همین برای ما جالب است. نمی دانم، همه راحت حفظ می شوند، شعرش روان است، به گوش آشنا شده، نمی دانم چیست ولی وقتی عده ای دور هم جمع می شوند خیلی راحت این را می خوانند.
مفهومی که شما می خواستید با این شعر به شنونده تان انتقال بدهید چه بود؟ خودتان چه چیز را مد نظر داشتید؟
شیرین اردلان: واقعاً دوباره جوانه می زنم. برای من همین بوده. وقتی این را می خوانم احساس می کنم دوباره دارم از درون متولد می شوم. دلم می خواهد این حس را به دیگران هم بدهم.
چطور شد که شما دو نفر برای همخوانی این سرود انتخاب شدید؟
آزاده فرامرزی ها: خیلی انتخابی نبود. زمانی که مازیار شعر را گفت می دانست من گاهی اوقات یک چیزهایی می خوانم. مازیار گفت این شعر را سروده ام که کار کنی. من هم پذیرفتم. پروین اردلان گفت تنها که نمی توانی بخوانی.
صدای زن به تنهایی منع قانونی دارد.
آزاده فرامرزی ها: بله. صحبت سر این بود که تک نفری نمی توانی بخوانی. به صورت جمعی بخوانیم. بعد فکر کردیم اگر بخواهیم جمع بخوانیم مثل سرودهای قبلی می شود و سینک صداها خیلی سخت می شود. خوب در نمی آید. تصمیم گرفته شد که دو صدایی بخوانیم. بعد بچه ها گفتند شیرین اردلان هم صدایش خیلی خوب است و هم خیلی شبیه به تو است. یک مقدار صدایش بم است. در نتیجه تصمیم گرفتیم که با هم بخوانیم و با شیرین و ثمین تمرین کردیم.
چه مدت زمانی را صرف تمرین کردید؟
آزاده فرامرزی ها: خیلی نبود. دو روز، دو جلسه تمرین کردیم، بعد رفتیم برای ضبط.
برای ضبطش چطور استودیو پیدا کردید؟
آزاده فرامرزی ها: از ارتباطات مان استفاده کردیم، یک استودیو پیدا کردیم که قبول کرد برایمان ضبط کند و بعد رفتیم آنجا.
شیرین اردلان: ولی خواست که اسمی از او نبریم. خیلی هم کمک مان کرد، خیلی علاقه نشان داد. در خصوص هزینه هم با توجه به زمانی که صرف کرده بود نصف آن مبلغی که باید می گرفت را گرفت.
با توجه به اینکه بنا بود اسم شما رسماً به عنوان دست اندرکاران تهیه سرود درج شود، آیا این احتمال را می دادید که ممکن است برخوردی از سوی نیروهای امنیتی صورت بگیرد؟
آزاده فرامرزی ها: بله، البته به نظر من خیلی عجیب است اگر آدم بخواهد برود برای چنین سرودی مجوز بگیرد چون می تواند مطمئن باشد که نمی دهند ولی وقتی تو به چنین چیزی احساس نیاز می کنی، می روی انجامش می دهی. دیگر به اینکه مجوز ندارد فکر نمی کنی. فکر می کنی این هم مثل همه چیزهایی است که از دید خیلی ها غیرقانونی است و انجام می شود.
شیرین اردلان: البته هنوز هم انتظار هرگونه برخوردی داریم.
آزاده فرامرزی ها: بله، واقعاً انتظارش هست.
پس فعلاً هیچ برخوردی صورت نگرفته است؟
آزاده فرامرزی ها: هنوز نه.
مازیار سمیعی: من از یک جهت خیلی متعجب خواهم شد اگر بخواهند به خاطر این سرود با ما برخورد بکنند درحالی که یک عده ای یا مثلاً شخصی با نام ساسی مانکن می آید آهنگ می خواند و هیچ مجوزی هم نگرفته است، آهنگش از شبکه های ماهواره ای که در ایران دفتر دارند پخش می شود، در ایران زندگی می کند، سایت هم دارد، می رود دبی کنسرتش را هم می گذارد و هیچ اتفاقی برایش نمی افتد. فکر می کنم آن ها خیلی بیشتر مبانی اخلاق جامعه را زیر پا می گذارند. آن مبانی اخلاقی که دست کم عده ای می آیند طرح می کنند خیلی آن ها را دارند سست می کنند و با آن ها برخوردی نمی شود. البته من دوست ندارم با هیچ کس برخوردی صورت بگیرد اما وقتی آن ها را تحمل می کنند و تاب می آورند من خیلی متعجب می شوم اگر بخواهند با بچه های سرود کمپین برخورد کنند.
البته سال گذشته با کسانی که موسیقی زیرزمینی کار می کردند برخورد شده بود و عده ای را هم بازداشت کردند.
آزاده فرامرزی ها: ولی به هر حال دارد انجام می شود دیگر. قضیه این است که این پروسه دارد اعمال می شود.
مازیار سمیعی: البته آن هایی که آهنگ های اجتماعی داشتند بازداشت شدند.
شما این سرود را یک سرود زیرزمینی می دانید؟
شیرین اردلان: نه، چون کاملاً علنی است و همه جا پخش می شود. خودمان هم همه جا آن را می خوانیم و اعلام می کنیم که ما خواندیم و از اسم مستعار استفاده نکردیم.
آزاده فرامرزی ها: زیرزمینی به نظر من اصطلاحی است که برای نوعی از موسیقی به کار می رود که می آید و ضد بازار عمل می کند. شاید اگر بخواهی از آن جهت حساب کنی معنی زیرزمینی نداشته باشد. ولی اینکه بخواهی کار زیرزمینی را به عنوان کار بدون مجوز تعریف کنی این کار بعنوان کار زیرمینی انجام می گیرد. ولی از آن جهت که بخواهی بگویی طرف مثلاً سی دی نداده، نمی خواهد در این بیزنس موسیقی بیفتد، از آن جهت نمی توانی این کار را کار زیرزمینی بدانی.
مازیار سمیعی: مسئله دیگر این است که آن آفرینش هنری اش اینجا خیلی برجسته و عمده نیست. یعنی سرود کمپین را به عنوان یک اثر هنری نباید ببینیم. نه در مورد ترانه اش چون من نه ترانه سرا و نه ترانه سازم و نه بلدم، نه بچه ها خواننده اند. یعنی از نظر زیبایی شناسی آدم نباید منتظر این باشد که این یک اثر هنری حتی درجه سه نامیده شود و به چشم یک اثر هنری بخواهد به آن نگاه شود و آن را نقد کنند و یک صفتی مثل زیرزمینی که صفت یک اثر هنری است بخواهند به آن بدهند. اهمیت این سرود در این است که زبان یک جنبش است. زبان یک جنبشی که چندین سال است در ایران حرف می زند، می جنگد، مبارزه می کند، هزینه داده و می دهد، دارد خودش را تحمیل می کند و حالا سرودی هم دارد که آدم هایش با هم این را بخوانند و با هم احساس همبستگی و همدلی کنند. خودشان و صدایشان را به گوش بقیه برسانند. اهمیتش در این است نه اینکه حالا چقدر هنری است.
خانم اردلان گفتند در روز اول، بازدید از سرود کمپین به ده هزار نفر رسید. جدا از فضای مجازی خود شما در بیرون و در جامعه استقبال را چطور دیدید؟
آزاده فرامرزی ها: از آن چیزی که من تصور می کردم خیلی استقبال بیشتری شد. هم بین بچه های خودمان و هم بیرون از بچه های جنبش زنان. من خیلی جاها این سرود را در موبایل آدم های دیگر و حتی خیلی از دوستان خودم که جنبش زنانی نیستند شنیدم. احساس می کنم این سرود در زمان خیلی خوبی روی سایت رفت. انگار که همه نیاز داشتند یک چیزی انرژی مثبت بدهد و من این انرژی را دقیقاً در بچه ها می دیدم. انگار همه انتظار چنین چیزی را داشتند. من روزی ده تا اس ام اس می گرفتم که ده بار از صبح تا حالا این سرود را گوش دادیم و به نظرم خیلی خوب بود.
شیرین اردلان: ایمیل های زیادی هم هر روز می آمد که دمتان گرم، دستتان درد نکند، خیلی عالی بود و…
آزاده فرامرزی ها: بچه ها هم خیلی زود این شعر را حفظ شدند. من خودم اصلاً فکر نمی کردم.
مازیار سمیعی: بالأخره کمپین به یک سطح از رشد و بالندگی رسیده بود که باید حتماً یک همچین بیانی را هم پیدا می کرد.
شیرین اردلان: دقیقاً، نیازش حس می شد.
مازیار سمیعی: مثلاً اگر “سر اومد زمستون” و آن تیپ آهنگ ها انقدر ماندگار شدند که خیلی از بچه های نسل من که شاید از تاریخ آن آهنگ ها خبر ندارند آن را زمزمه می کنند، کوه می روند با یکدیگر می خوانند، بچه هایی که شاید سیاسی هم نباشند، به خاطر اینکه کسانی که آن آهنگ را می نوشتند اولاً خودشان را به بهترین نحو داشتند بیان می کردند و بعد انقدر پیوند خورده بود با زندگی و مبارزه شان و همه این ها که دیگر به یک اوجی رسید و گسترش پیدا کرد و آن چیزهای ماندگاری شد که الآن هست.
البته من فکر می کنم خودمان و سرودمان را خیلی بالا نبریم ولی از سویی جنبش زنان و کمپین انقدر کار کرده بود که الآن دیگر نیازش را احساس کرده بود که یک زبان اینجوری هم پیدا بکند. نیازش را هم خود آدم ها احساس می کردند و هم کسانی که بیرون ماجرا ایستاده بودند. همه به این نتیجه رسیدند که چنین سرودی می تواند یکی از حفره ها را پر کند.
شما فکر می کنید این سرود می تواند مانند سرودهایی که از آن ها نام بردید ماندگار شود؟ یعنی تصور ذهنی خودتان چیست و شما ماندگاری اش را چقدر می بینید؟
مازیار سمیعی: تاریخ خودمان را که خودمان نمی توانیم روایت کنیم ولی من بعید نمی دانم که این سرود ماندگار شود و آن هم به خاطر ماندگاری جنبش زنان ایران در حال حاضر است که توانسته خودش را به همه گفتمان های ایدئولوژیک، سیاسی و غیر سیاسی دیگر تحمیل کند.