صدا ♦ چهارفصل

نویسنده
نوشین جعفری

پنجم شهریور ماه همزمان با دومین سالگرد آغاز به کار کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز سرود ‏جدید کمپین بر روی سایت “تغییر برای برابری” قرار گرفت. این سرود بیش از چند سرود دیگر که پیش از این از ‏سوی فعالان جنبش زنان تهیه و در سایت ها قرار گرفته بود با استقبال رو به رو شد و بر خلاف سرودهای دیگر کمپین، ‏این بار نام عوامل این سرود در سایت ها درج شد. با سه تن از دست اندرکاران تهیه این سرود به گفتگو نشستیم.‏


sorodcampagne1.jpg

گفت و گو با عوامل تهیه سرود کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز علیه زنان

‎ ‎سرود کمپین زبان یک جنبش است‎ ‎

پنجم شهریور ماه همزمان با دومین سالگرد آغاز به کار کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز سرود ‏جدید کمپین بر روی سایت “تغییر برای برابری” قرار گرفت. این سرود بیش از چند سرود دیگر که پیش از این از ‏سوی فعالان جنبش زنان تهیه و در سایت ها قرار گرفته بود با استقبال رو به رو شد و بر خلاف سرودهای دیگر کمپین، ‏این بار نام عوامل این سرود در سایت ها درج شد. با سه تن از دست اندرکاران تهیه این سرود به گفتگو نشستیم.‏

مازیار سمیعی متولد 1363 فارغ التحصیل رشته اقتصاد است. او از جمله فعالان دانشجویی بوده است و سابقه ‏همکاری با چند نشریه را در پرونده اش دارد. سمیعی سراینده و تنظیم کننده آهنگ سرود کمپین است.‏

آزاده فرامرزی ها متولد 1358 دانش آموخته رشته تئاتر است که هم اکنون به عنوان روزنامه نگار و مترجم فعال ‏است و یکی از خوانندگان این سرود است.‏

شیرین اردلان دیگر خواننده این سرود متولد 1343 است که فوق دیپلم معماری است. تا کنون چند داستان کوتاه از وی ‏در بولتن مرکز فرهنگی زنان و سایت های اینترنتی منتشر شده است و پیش از این در حوزه حقوق زنان کارگر فعالیت ‏داشته است.‏

‎ ‎در ابتدا خودتان را معرفی کنید و بگویید چه کسانی در تهیه این سرود همکاری داشتند.‏‎ ‎

آزاده فرامرزی ها: شعرش را مازیار سمیعی سرود، البته موزیک را هم مازیار سمیعی کار کرده بود ولی ثمین عابدی ‏برای پیانو تنظیم کرد، آوازش را هم من و شیرین اردلان خواندیم.‏

‎ ‎هر کدام از شما چگونه با کمپین آشنا شدید؟‎ ‎

آزاده فرامرزی ها: من سال گذشته با کمپین آشنا شدم، تصمیم گرفتم فعالیت کنم و هم اکنون در کمیته هنری کمپین فعالم.‏

مازیار سمیعی: از همان اول، یعنی قبل از اینکه کمپین شروع شود در جریان بودم که کارهایی قرار است بشود و از ‏همان روز اول اعلام موجودیتش فعالیت را شروع کردم.‏

‎ ‎یعنی 5 شهریور 85 از جلوی موسسه رعد.‏‎ ‎

مازیار سمیعی: بله.‏

شیرین اردلان: من هم از همان اول کمپین که خبردار شدم همکاری را آغاز کردم.‏

آقای سمیعی ایده این شعری که گفتید از کجا آمد و آیا برنامه از پیش تعیین شده ای بود که شما شعر را ‏بگویی و به صورت سرود در بیاید، یا اینکه شعر را گفتی و بچه ها بعد از دیدن آن تصمیم گرفتند به صورت سرود در ‏بیاید؟

مازیار سمیعی: ما کلاً خیلی سرود نداریم. مخصوصاً زمانی که فعالیت دانشجویی می کردم این موضوع اذیتم می کرد. ‏در دانشگاه همیشه یکی از ناراحتی ها و غرهایمان این بود که باز باید “یار دبستانی” و “ای ایران” و یا “سر اومد ‏زمستون” و “زده شعله در چمن” را بخوانیم. همه این سرودها دست کم برای سی سال پیش است. البته آن سی سال پیش ‏هنوز برای ما خیلی منبع الهام است، حتماً دلیلی دارد که هنوز این سرودها هست ولی خب، اینکه ما نمی توانیم حرف ‏های خودمان را بزنیم و نمی توانیم به زبان زمان خودمان حرف هایمان را بیان کنیم، یک ایراد است. مثالی می زنم که ‏شاید خنده دار باشد. چند سال پیش تجمعی برای پایان دادن به جنگ اسرائیل و حزب الله لبنان در پارک دانشجو برگزار ‏شد. در این تجمع که برای صلح بود عده ای “سر اومد زمستون” را خواندند که در جایی از این سرود گفته می شود ‏‏”تفنگ و گل و گندم، داره میاره”. این موضوع به خاطر این است که سرودهایمان مال خودمان نیست. همیشه با خودم ‏فکر می کردم چه خوب است یک سرود جدید برای زمان خودمان داشته باشیم و این شعر را گفتم.‏

پس تو این شعر را گفتی و پیشنهاد ضبطش به صورت سرود از طرف خودت مطرح شد.

مازیار سمیعی: البته از طرف بچه ها هم همیشه گفته می شد که کاشکی یک سرود داشته باشیم.‏

آزاده فرامرزی ها: در واقع یک تصمیم جمعی بود. کلاً نیازش احساس می شد.‏

sorodcampagne2.jpg

پیش از این سرود چند سرود دیگر هم مربوط به زنان ساخته شده بود.

آزاده فرامرزی ها: بله، ولی آن ها ضبط شان خیلی خوب در نیامده بود.‏

شیرین اردلان: و زیاد بر سر زبان ها نیفتاد. خود ما هم وقتی در تجمعات شرکت می کردیم روان نبودیم و همه حفظ ‏نبودیم. ضمن اینکه ما می خواستیم سرودمان یک مقدار کنش گرانه باشد، جنب و جوش بیاورد و فکر می کنم این ‏سرود، آن جوابی را که می خواستیم داد.‏

ما پیش از این، سرود اول کمپین را داشتیم. شعر “لاف ز برتری کم زن” سیمین بهبهانی را هم خواندیم که البته آن شور ‏و هیجانی که می خواستیم نمی داد. از سوی دیگر زیاد بر سر زبان ها نیفتاد. اما در مورد این سرود یکی از بچه های ‏سایت به من گفت روز اول ده هزار بازدید داشته است. کانال های تلویزیونی خارج از ایران هم تجمعات خارج از ایران ‏را نشان می داد که این سرود را می خواندند. در حقیقت این سرود اپیدمی شده و به خاطر همین برای ما جالب است. ‏نمی دانم، همه راحت حفظ می شوند، شعرش روان است، به گوش آشنا شده، نمی دانم چیست ولی وقتی عده ای دور هم ‏جمع می شوند خیلی راحت این را می خوانند.‏

مفهومی که شما می خواستید با این شعر به شنونده تان انتقال بدهید چه بود؟ خودتان چه چیز را مد نظر ‏داشتید؟

شیرین اردلان: واقعاً دوباره جوانه می زنم. برای من همین بوده. وقتی این را می خوانم احساس می کنم دوباره دارم از ‏درون متولد می شوم. دلم می خواهد این حس را به دیگران هم بدهم.‏

چطور شد که شما دو نفر برای همخوانی این سرود انتخاب شدید؟

آزاده فرامرزی ها: خیلی انتخابی نبود. زمانی که مازیار شعر را گفت می دانست من گاهی اوقات یک چیزهایی می ‏خوانم. مازیار گفت این شعر را سروده ام که کار کنی. من هم پذیرفتم. پروین اردلان گفت تنها که نمی توانی بخوانی.‏

صدای زن به تنهایی منع قانونی دارد.

آزاده فرامرزی ها: بله. صحبت سر این بود که تک نفری نمی توانی بخوانی. به صورت جمعی بخوانیم. بعد فکر کردیم ‏اگر بخواهیم جمع بخوانیم مثل سرودهای قبلی می شود و سینک صداها خیلی سخت می شود. خوب در نمی آید. تصمیم ‏گرفته شد که دو صدایی بخوانیم. بعد بچه ها گفتند شیرین اردلان هم صدایش خیلی خوب است و هم خیلی شبیه به تو ‏است. یک مقدار صدایش بم است. در نتیجه تصمیم گرفتیم که با هم بخوانیم و با شیرین و ثمین تمرین کردیم.‏

چه مدت زمانی را صرف تمرین کردید؟

آزاده فرامرزی ها: خیلی نبود. دو روز، دو جلسه تمرین کردیم، بعد رفتیم برای ضبط.‏

برای ضبطش چطور استودیو پیدا کردید؟‎ ‎

آزاده فرامرزی ها: از ارتباطات مان استفاده کردیم، یک استودیو پیدا کردیم که قبول کرد برایمان ضبط کند و بعد رفتیم ‏آنجا. ‏

شیرین اردلان: ولی خواست که اسمی از او نبریم. خیلی هم کمک مان کرد، خیلی علاقه نشان داد. در خصوص هزینه ‏هم با توجه به زمانی که صرف کرده بود نصف آن مبلغی که باید می گرفت را گرفت.‏

با توجه به اینکه بنا بود اسم شما رسماً به عنوان دست اندرکاران تهیه سرود درج شود، آیا این احتمال را می ‏دادید که ممکن است برخوردی از سوی نیروهای امنیتی صورت بگیرد؟

آزاده فرامرزی ها: بله، البته به نظر من خیلی عجیب است اگر آدم بخواهد برود برای چنین سرودی مجوز بگیرد چون ‏می تواند مطمئن باشد که نمی دهند ولی وقتی تو به چنین چیزی احساس نیاز می کنی، می روی انجامش می دهی. دیگر ‏به اینکه مجوز ندارد فکر نمی کنی. فکر می کنی این هم مثل همه چیزهایی است که از دید خیلی ها غیرقانونی است و ‏انجام می شود.‏

شیرین اردلان: البته هنوز هم انتظار هرگونه برخوردی داریم.‏

آزاده فرامرزی ها: بله، واقعاً انتظارش هست.‏

پس فعلاً هیچ برخوردی صورت نگرفته است؟

آزاده فرامرزی ها: هنوز نه.‏

مازیار سمیعی: من از یک جهت خیلی متعجب خواهم شد اگر بخواهند به خاطر این سرود با ما برخورد بکنند درحالی ‏که یک عده ای یا مثلاً شخصی با نام ساسی مانکن می آید آهنگ می خواند و هیچ مجوزی هم نگرفته است، آهنگش از ‏شبکه های ماهواره ای که در ایران دفتر دارند پخش می شود، در ایران زندگی می کند، سایت هم دارد، می رود دبی ‏کنسرتش را هم می گذارد و هیچ اتفاقی برایش نمی افتد. فکر می کنم آن ها خیلی بیشتر مبانی اخلاق جامعه را زیر پا ‏می گذارند. آن مبانی اخلاقی که دست کم عده ای می آیند طرح می کنند خیلی آن ها را دارند سست می کنند و با آن ها ‏برخوردی نمی شود. البته من دوست ندارم با هیچ کس برخوردی صورت بگیرد اما وقتی آن ها را تحمل می کنند و تاب ‏می آورند من خیلی متعجب می شوم اگر بخواهند با بچه های سرود کمپین برخورد کنند.‏

sorodcampage3.jpg

البته سال گذشته با کسانی که موسیقی زیرزمینی کار می کردند برخورد شده بود و عده ای را هم بازداشت ‏کردند.

آزاده فرامرزی ها: ولی به هر حال دارد انجام می شود دیگر. قضیه این است که این پروسه دارد اعمال می شود.‏

مازیار سمیعی: البته آن هایی که آهنگ های اجتماعی داشتند بازداشت شدند.‏

شما این سرود را یک سرود زیرزمینی می دانید؟

شیرین اردلان: نه، چون کاملاً علنی است و همه جا پخش می شود. خودمان هم همه جا آن را می خوانیم و اعلام می ‏کنیم که ما خواندیم و از اسم مستعار استفاده نکردیم.‏

آزاده فرامرزی ها: زیرزمینی به نظر من اصطلاحی است که برای نوعی از موسیقی به کار می رود که می آید و ضد ‏بازار عمل می کند. شاید اگر بخواهی از آن جهت حساب کنی معنی زیرزمینی نداشته باشد. ولی اینکه بخواهی کار ‏زیرزمینی را به عنوان کار بدون مجوز تعریف کنی این کار بعنوان کار زیرمینی انجام می گیرد. ولی از آن جهت که ‏بخواهی بگویی طرف مثلاً سی دی نداده، نمی خواهد در این بیزنس موسیقی بیفتد، از آن جهت نمی توانی این کار را ‏کار زیرزمینی بدانی.‏

مازیار سمیعی: مسئله دیگر این است که آن آفرینش هنری اش اینجا خیلی برجسته و عمده نیست. یعنی سرود کمپین را ‏به عنوان یک اثر هنری نباید ببینیم. نه در مورد ترانه اش چون من نه ترانه سرا و نه ترانه سازم و نه بلدم، نه بچه ها ‏خواننده اند. یعنی از نظر زیبایی شناسی آدم نباید منتظر این باشد که این یک اثر هنری حتی درجه سه نامیده شود و به ‏چشم یک اثر هنری بخواهد به آن نگاه شود و آن را نقد کنند و یک صفتی مثل زیرزمینی که صفت یک اثر هنری است ‏بخواهند به آن بدهند. اهمیت این سرود در این است که زبان یک جنبش است. زبان یک جنبشی که چندین سال است در ‏ایران حرف می زند، می جنگد، مبارزه می کند، هزینه داده و می دهد، دارد خودش را تحمیل می کند و حالا سرودی هم ‏دارد که آدم هایش با هم این را بخوانند و با هم احساس همبستگی و همدلی کنند. خودشان و صدایشان را به گوش بقیه ‏برسانند. اهمیتش در این است نه اینکه حالا چقدر هنری است.‏

خانم اردلان گفتند در روز اول، بازدید از سرود کمپین به ده هزار نفر رسید. جدا از فضای مجازی خود شما ‏در بیرون و در جامعه استقبال را چطور دیدید؟

آزاده فرامرزی ها: از آن چیزی که من تصور می کردم خیلی استقبال بیشتری شد. هم بین بچه های خودمان و هم بیرون ‏از بچه های جنبش زنان. من خیلی جاها این سرود را در موبایل آدم های دیگر و حتی خیلی از دوستان خودم که جنبش ‏زنانی نیستند شنیدم. احساس می کنم این سرود در زمان خیلی خوبی روی سایت رفت. انگار که همه نیاز داشتند یک ‏چیزی انرژی مثبت بدهد و من این انرژی را دقیقاً در بچه ها می دیدم. انگار همه انتظار چنین چیزی را داشتند. من ‏روزی ده تا اس ام اس می گرفتم که ده بار از صبح تا حالا این سرود را گوش دادیم و به نظرم خیلی خوب بود.‏

شیرین اردلان: ایمیل های زیادی هم هر روز می آمد که دمتان گرم، دستتان درد نکند، خیلی عالی بود و…‏

آزاده فرامرزی ها: بچه ها هم خیلی زود این شعر را حفظ شدند. من خودم اصلاً فکر نمی کردم.‏

مازیار سمیعی: بالأخره کمپین به یک سطح از رشد و بالندگی رسیده بود که باید حتماً یک همچین بیانی را هم پیدا می ‏کرد.‏

شیرین اردلان: دقیقاً، نیازش حس می شد.‏

مازیار سمیعی: مثلاً اگر “سر اومد زمستون” و آن تیپ آهنگ ها انقدر ماندگار شدند که خیلی از بچه های نسل من که ‏شاید از تاریخ آن آهنگ ها خبر ندارند آن را زمزمه می کنند، کوه می روند با یکدیگر می خوانند، بچه هایی که شاید ‏سیاسی هم نباشند، به خاطر اینکه کسانی که آن آهنگ را می نوشتند اولاً خودشان را به بهترین نحو داشتند بیان می ‏کردند و بعد انقدر پیوند خورده بود با زندگی و مبارزه شان و همه این ها که دیگر به یک اوجی رسید و گسترش پیدا ‏کرد و آن چیزهای ماندگاری شد که الآن هست.‏

البته من فکر می کنم خودمان و سرودمان را خیلی بالا نبریم ولی از سویی جنبش زنان و کمپین انقدر کار کرده بود که ‏الآن دیگر نیازش را احساس کرده بود که یک زبان اینجوری هم پیدا بکند. نیازش را هم خود آدم ها احساس می کردند و ‏هم کسانی که بیرون ماجرا ایستاده بودند. همه به این نتیجه رسیدند که چنین سرودی می تواند یکی از حفره ها را پر کند.‏

شما فکر می کنید این سرود می تواند مانند سرودهایی که از آن ها نام بردید ماندگار شود؟ یعنی تصور ذهنی ‏خودتان چیست و شما ماندگاری اش را چقدر می بینید؟

مازیار سمیعی: تاریخ خودمان را که خودمان نمی توانیم روایت کنیم ولی من بعید نمی دانم که این سرود ماندگار شود و ‏آن هم به خاطر ماندگاری جنبش زنان ایران در حال حاضر است که توانسته خودش را به همه گفتمان های ‏ایدئولوژیک، سیاسی و غیر سیاسی دیگر تحمیل کند.‏