صل علی محمد، اشک خدا در آمد

نویسنده

» گزارش و تصاویر ارسالی خبرنگاران روز از تهران

جلال کیهان منش- احسان اصلاحی

“مرگ بر روسیه” شعاری بود که بیش از هر شعار دیگری در روز قدس در تهران سرداده شد. همچنین به همان میزان که حامیان دولت احمدی نژاد شعار دادند “جانم فدای رهبر”، حامیان جنبش سبز گفتند “جانم فدای ایران”. روز قدس، شاهد قدرت ملت و ضعف دولت کودتا بود.

با گذشت 98 روز از انتخابات 22 خرداد ریاست جمهوری در ایران، خیابان های تهران ودیگر شهرهای کشور همچنان صحنه اعتراض حامیان جنبش سبز به احمدی نژاد و آیت الله علی خامنه ای بود. نیروهای انتظامی، سپاهی، لباس شخصی های اطلاعات و سپاه و همچنین شبه نظامیان بسیجی، همه آمده بودند تا بگویند “ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند” و حامیان جنبش سبز در پاسخ فریاد می زدند: “ما اهل کوفه نیستیم، پول بگیریم بایسیتیم.”

روز قدس که در سالگرد سی سالگی این روز برای اولین بار بدون امامت جمعه هاشمی رفسنجانی برگزار شد، به پیشنهاد ابراهیم یزدی وزیر خارجه دولت موقت به ایت الله خمینی نامگذاری شده بود، اما در این روز بنیانگذار جمهوری اسلامی نبود و دکتر ابراهیم یزدی نیز، که تازگی از بیمارستان و زندان بیرون آمده، در کنار جنبش سبز قرار داشت. و جز وابستگان حکومت، کسی شعارهای رسمی را تکرار نمی کرد.

در این روز در حالیکه وزیر شعار از تریبون رسمی نماز جمعه متنی را می خواند مبنی بر اینکه “در روز قدس سرنوشت همه ملت های مسلمان تعیین خواهد شد و…” در بیرون از دانشگاه تهران و خیابانهای اطراف، صدها هزار تن حامیان جنبش سبز شعارهای” مرگ بر دیکتاتور”، “ مرگ بر روسیه”، “مرگ بر چاوز”، “ایران شکنجه گاهه، فلسطین آزاده”، “ننگ ما، صدا و سیمای ما”، “نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران”، “درود بر فلسطین، جانم فدای ایران” و.. سر می دادند.

 

جنبش بلندگویی

وابستگان حکومت شعارمی دادند: “مرگ بر اسرائیل”، “اسرائیل نابود است، فلسطین پیروز است”، “خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست”… وحامیان سبز پاسخ در جای جای شهر و کشور می گفتند: “خونی که در رگ ما ست هدیه به ملت ماست”، “خونی که در رگ ماست، هدیه به جنبش ماست” و..

اما نکته در اینجا بود که سازماندهی حامیان دولت به وسیله سپاه، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت ارشاد و دیگرارگان ها سبب شده بود که آنها از همه امکانات برخوردار باشند. مهمترین امکان برای چنین روزی رسانیدن صداست. در حالی که صدها هزار تن حامیان سبز بدون بلندگو، شعار می دادند و انگشت هایشان که به علامت  v ـ پیروزی ـ بالا رفته بود، حامیان دولت در هر دسته صد تا دویست نفری یک دستگاه وانت نیسان داشتند که  روی هر کدام از آنها پنج بلندگوی شیپوری بزرگ و سه بلندگوی اکوی قابدار نصب شده بود. دنیا اما صدای مردمان بی بلندگو را شنید، حتی مردمانی که در زیرزمین های متروی تهران فریاد می زدند: “مرگ بر دیکتاتور”.

همچنین اگر چه در اقدامی جدید دو از دو روز قبل در تمام خیابان های کارگر، بلوار کشاورز، خیابان قدس، میدان ولی عصر، انقلاب و غیره بلندگوهای جدیدی روی درخت ها و تیرهای برق و تیرهای چراغ راهنمایی نصب شده بود تا صدای سخنرانی های رسمی نماز جمعه با صدای بلند به همه جا برساند و بقیه صدا ها را خفه کند اما همه این بلندگوها سرانجام انعکاسی نیافتند.

تجمع و اعتراض از حدود ساعت 9:30 صبح جمعه آغاز شد. محل آغاز تجمع و اعتراض مشترک بود. یعنی همان 7 مبدأ یی که بطور رسمی از تلویزیون اعلام شده بود با این تفاوت که حامیان موج سبز  چند دقیقه پس از حرکت حامیان دولت حرکت کرده و صفوف خود را جدا تشکیل داده بودند.

در همه مبادی تعداد حامیان سبز از حامیان دولت کودتا بیشتر بود. چهار راه  بهبودی، میدان امام حسین، هفت تیر و… همگی تقریبا از حامیان موج سبز پوشیده شده بود، اما تجمع اصلی حامیان موج سبز در میدان هفت تیر بود. یک ربع بعد از اینکه حامیان دولت از مبادی حرکت کردند، حامیان موج سبز نیز به حرکت در آمدند.

ساعت حرکت کاروان های دولتی 10 صبح بود.

 

از دهات تهران

دولت علاوه بر اینکه حامیان خود را در مبادی  هفت گانه سازماندهی کرده بود به وسیله هزاران دستگاه اتوبوس شرکت واحد تهران و نیز اتوبوس های نظامی سپاه پاسداران، اقدام به آوردن  مردمی کرده بود که اغلب زنان و مردان پیر و یا نوجوانان بود. در حالی که حامیان موج سبز ترکیبی نسبی از زنان و مردان از همه سن را تشکیل می دادند که جوانان جمعیت غالب آن بود.

اتوبوس ها مردم عادی را از روستاهای اطراف تهران، کرج، شهریار، رباط کریم، اسلامشهر، صالح آباد، احمد آباد، کن، دماوند، قرچک، ورامین، قلعه حسن خان و… آورده بودند. روی تمام اتوبوس ها نوشته ای نصب شده بود که نشان می داد این اتوبوس متعلق به کاروان نماز گذاران است اما آدرس همه آنها از محدوده شهر تهران فراتر نمی رفت در حالی که بسیاری از مردم از روستاها به تهران آورده شده بودند.

در خیابان انقلاب و کنار حصارهای نرده ای دانشگاه تهران، همانجایی که نمازخوان ها برای رسیدن به محل نماز باید از آن عبور می کردند، تونلی به وسیله کیسه های آبی رنگ ایجاد شده و در اطراف تونل عکس چسبانده بودند. این نمایشگاه عکس تحت عنوان “به دستور انگلیس” عکس هایی از انتخابات و مهندس موسوی ومهدی کروبی بود که آنها را گوش به فرمان انگلیس و اسرائیل نشان می داد. نماز خوان ها باید از اینجا عبور می کردند و از طریق این عکس ها می فهمیدند  ”مرکز فتنه” کجاست!

درگیری ها و شعار دادن ها بین این دسته از مردم و حامیان جنبش سبز رخ نمی داد. آنها تنها آنچه را که وزیر شعار می گفت با صدای بلند تکرار می کردند. تقریبا چیزی از این درگیری نمی دانستند به همین دلیل اعتراض می کردند که چه می خواهید؟ آنها اصلا نمی دانستند که جنبش سبز یعنی چه؟

می گفتند: “بگذارید نماز بخوانیم بعد بیائید شعار بدهید”. اما از آن سو دسته ای کوچک مدام در حال شعار دادن بر علیه جنبش سبز، موسوی، کروبی و… بود و سعی داشت با حامیان جنبش سبز درگیرشود. این افراد تماما مسلح بودند و بی سیم هایشان نیز در جیب برآمده شان خودنمایی می کرد. آنها برای تحریک حامیان جنبش سبز شعار می دادند” موسوی، اسرائیل، پیوندتان مبارک”، “موسوی حیا کن، اسرائیل رو رها کن”، “مرگ بر منافق.”

برخوردهایی هم بین حامیان موج سبز و نیز این جمعیت کوچک در میدان انقلاب، چهار راه ولی عصر، هفت تیر، خیابان 16 آذر، چهار راه کارگر و جاهای دیگر رخ داد. حامیان دولت کودتا در میدان انقلاب دیگر شعار آخر را دادند: “مرگ بر موسوی”.

شرکت‌کنندگان دولتی در روز قدس پرچم‌های، فلسطین و حزب‌الله لبنان و عکس‌های ایت الله خمینی، ایت الله خامنه ای و همچنین عکس‌هایی از  غزه را در دست داشتند و شعارهای “مرگ بر اسرائیل “، “مرگ بر آمریکا “، “مرگ بر انگلیس “، “فلسطین حمایتت می‌کنیم، آمریکا آمریکا در به درت می‌کنیم ” و… سر می‌دادند.

 

حامیان سرکوب

دولتی ها داخل دانشگاه تهران را با پرسنل اداری، سربازان وظیفه و مردم عادی که با اتوبوس آورده شده بودند پر کرده و اطراف آن را هم با کیسه های ضخیم آبی رنگ پوشانیده بودند تا چیزی دیده نشود و زمان فیلم برداری بیرون مشخص نباشد.

در آنجا رمضان عبدالله فلسطینی درباره روز قدس صحبت کرد؛ سپس نوبت به محمود احمدی نژاد رسید و بعداحمد خاتمی اولین خطبه روز قدسی اش را افتتاح کرد. درحالیکه هاشمی رفسنجانی، علی اکبر ناطق نوری، محسن رضایی، مهدی کروبی، محمد خاتمی، میر حسین موسوی و صدها تن دیگر در بیرون و میان مردم بودند. اکبر هاشمی رفسنجانی از میدان فردوسی به سمت میدان انقلاب حرکت کرده بود.

میر حسین موسوی در خیابان ولی عصر، حدود ساعت 11 از خودروی خود پیاده شد و به ابراز احساسات سبزها پاسخ داد. حامیان او که همگی پارچه ای سبز در دست داشتند و یا یکی از لباس هایشان سبز بود ـ خانم ها عمدتا روسری سبز داشتند، ـ برای او سوت و کف می زدند و شعار می دادند: “موسوی، موسوی، حمایتت می کنیم”، “موسوی موسوی، می میریم، ذلت نمی پذیریم”و…

اما دولت بخش دیگری از مامورانش را هم در بیرون سازماندهی و آنها را از نماز خواندن معاف کرده بود. آنها از جمله پرسنل سپاه و بسیج بودند که با تاکتیک های نظامی سعی می کردند صفوف حامیان جنبش سبز را تکه تکه کنند. آنها با خود چوبدستی، پنجه بکس، چاقو، شوکر، باتوم کوچک تلسکوپی و… حمل می کردند؛ هر چندهمگی لباس های کاملا معمولی و شخصی پوشیده بودند.

آنها به چند دسته تقسیم شده و از هر گوشه ای حامیان جنبش سبز را مورد هجوم قرار می دادند وبا عصبانیت و فریاد آنها را متفرق می کردند. اما حامیان سبز نیز از جایی دیگر سبز می شدند.

حدود ساعت 11 این نیروها، به محض حضور میر حسین در حوالی خیابان ولی عصر، به آن منطقه هجوم بردند و شعارهایی علیه او دادند. میر حسین موسوی هم پس از چند دقیقه به خواست حامیان سبز سوار اتومبیل خود شد و به منطقه دیگری رفت.

 

کروبی و موسوی

حدود ساعت 11:20 مهدی کروبی به جمع معترضین در میدان هفت تیر پیوست و همراه آنان راهپیمایی کرد.او نیز با احساسات پرشور حامیانش روبه رو شد که فریاد می زدند: “کروبی بازداشت بشه، ایران قیامت میشه.” و بیشترین تعداد حامیان موج سبز در میدان هفت تیر بودند. با این حال بطور همزمان در خیابان آزادی، نصرت، جمالزاده شمالی، توحید، 16 آذر، چهار راه ولی عصر، انقلاب و غیره نیز حامیان جنبش سبز حضور داشتند و در حین راهپیمایی شعار می دادند. غیر از این تمام پیاده رو های خیابان های میدان آزادی تا میدان امام حسین و خیابان ولی عصر از  حامیان موج سبز سبز پوش شده بود، اما راهپیمایی آنها تنها در خیابان کریم خان از میدان هفت تیر و خیابان نصرت، جمالزاده شمالی، انقلاب، 16آذر، آزادی و به ویژه خیابان کارگر شمالی راه افتاد.

اولین راهپیمایی حامیان سبز ساعت 10:20 دقیقه از خیابان کارگر آغاز شد و تا جلوی دانشگاه تهران ادامه یافت که در آنجا با ممانعت پلیس مواجه شد. پس از آن حامیان موج سبز به خیابان آزادی و جمالزاده و سپس بلوار کشاورز رفتند.

در همین حال موج دیگری از هفت تیر راه افتاده بود که حدود ساعت 12:30 یعنی پس از دو ساعت تاخیر، به علت حجم انبوه حامیان سبز به میدان ولی عصر رسید درحالی که درگیری کوچکی هم در تقاطع حافظ- کریم خان رخ داده بود که با دخالت پلیس رفع شد. پلیس در اینجا با گذاشتن فنس مانع رفتن مردم به سمت میدان ولی عصر شد اما مردم سبز پوش فنس ها و میله های آهنی را کنار زدند و از آن عبور کردند. تعداد پلیس و حامیان دولت به نسبت حامیان سبز بسیار کم بود. شاید بتوان تعداد آنها را در تقاطع حافظ، روی هم رفته (پلیس و حامیان دولت) 500 نفر برآورد کرد درحالی که ردیف اول حامیان سبز که به اینجا رسیده بود صف آخر آن هنوز در میدان هفت تیر بود.

در اینجا و در میدان هفت تیر و خیابان ولی عصر پلیس و شبه نظامیان سعی کردند از گاز اشک آور استفاده کنند در حالی که صدها بسته ماسک آغشته به سرکه توسط مردم همزمان توزیع می شد از این رو پلیس خیلی زود از این کار دست کشید.

مهدی کروبی به راهپیمایی خود ادامه داد تا جایی که به دلیل جو تهدید آمیز و انتشار خبر زخمی شدن خاتمی، با اتومبیل صحنه را ترک کرد. در این هنگام شایع شد که خاتمی را با چاقو زخمی کرده اند، اما بعد روشن شد که او را مورد ضرب و شتم قرار داده اند و سردسته چماقداران هم پسر حسین شریعتمداری، نماینده ولی فقیه  در کیهان بوده است.به این ترتیب روشن شد آسیبی به خاتمی نرسیده و تنها عمامه او از سرش افتاده است.

 

اعتراض به احمدی نژاد

همزمان با سخنرانی محمود احمدی نژاد، راهپیمایی بزرگ حامیان سبز از بلوار کشاورز به سمت میدان انقلاب از خیابان 16 آذر شروع شد. آنها تا پایان سخنرانی احمدی نژاد در این خیابان ماندند و به شعار دادن پرداختند. آنها در مقابل بعضی از حرفهای احمدی نژاد او را “هو” کردند و یا شعار دادند: “احمدی، احمدی، این آخرین پیام است/ جنبش سبز امید آماده قیام است”.

آنها در حال دادن این شعارها دستهای سبزشان را تکان می دادند تا همه بتوانند پوستر راه سبز امید را هم ببینند. پوستری که روی آن نوشته شده بود: “الملک یبقی مع الکفر و لایبغی مع الظلم” یعنی مملکت با کفر می ماند اما با ظلم نمی ماند. خط زیرین هم این بود: “همراه شو عزیز در راه سبز امید”. این اولین ابراز وجود رسمی جنبش راه سبز امید و اولین راهپیمایی اعتراضی سبزها پس از بیانیه میرحسین موسوی مبنی بر تشکیل راه سبز امید بود.

در خیابان 16 آذر حامیان جنبش سبز شعارهای دیگری نیز می دادند از جمله: “بسیجی واقعی، همته و باکری”، “روحانی واقعی، منتظری صانعی”، “ما اهل کوفه نیستیم، پول بگیریم بایستیم” و…

یک دستگاه هلیکوپتر هم به رسم این چند ماه در حال فیلمبرداری از جمعیت بود. اما وقتی جمعیت سبز به دو دسته تقسیم شد و دسته ای در 16 آذر و دسته ای در بلوار کشاورز بودند نیروهای نظامی مستقر در داخل دانشگاه تهران با شلیک یک “منور” جنگی به هلیکوپتر پیام دادند که جمعیت سبز در خیابان 16 آذر نیز حضور دارد. برای اولین بار در این هلیکوپتر هنگام گشت زنی باز بود و فردی نیز برای فیلمبرداری بر لبه آن نشسته بود.

 

حمله به ماشین صدا و سیما

با خاتمه سخنرانی احمدی نژاد سبزها به سمت خیابان کارگر رفتند و در آنجا تجمع کردند. آنان در حالی به خیابان کار گر رفتند که دسته دیگر سبزها که از میدان هفت تیر حرکت کرده بود به خیابان کارگر رسیده و در مقابل پارک لاله مستقر شده بودو شعار می داد. هنگامی که راهپیمایان سبز خیابان 16 آذر هم به آنها پیوستند در واقع یک طرف جمعیت در میدان انقلاب و طرف دیگر آن در چهار راه فاطمی- کارگر بود. این درحالی بود که صدها هزار نفر تنها با حضور بی صدای خود در پیاده رو ها از این جمعیت حمایت می کردند.

در این زمان تنها حدود 100 نفر مامور نیروی انتظامی در چهار راه کارگر- کشاورز حضور داشتند که سعی می کردند این جمعیت زیاد را متفرق کنند. دیگر ساعت حدود یک و ده دقیقه و وقت آن بود که خطبه های نماز جمعه آغاز شود. در این زمان درگیری مختصری در ابتدای خیابان حجاب بین بسیجیان و یک اتومبیل رخ داد.

ماجرا از این قرار بود که یکدستگاه تویوتای لندکروزر صدا و سیما در حال فیلمبرداری بود که مورد اعتراض حامیان سبز قرار گرفت. وقتی بگو مگو ها افزایش یافت بسیجی ها وارد شدند و پرسیدند چه خبر شده است؟ یک نفر داد زد: این ماشین کروبی است. در این هنگام حدود 20 نفر بسیجی بی سیم به دست با چوبدستی به ماشین فوق حمله بردند و تمام شیشه های آن را خرد کردند، اما این اتومبیل با سرعت زیاد از میان جمعیت رد شد و چند نفر از نماز گذاران را نیز مصدوم کرد. در نهایت تنها در تقاطع کارگر ـ کشاورز بود که این اتومبیل در میان نیروهای انتظامی توقف کرد و با اسکورت آنان از محل دور شد در حالی که تمام شیشه های آن، به جز یک شیشه سمت راننده شکسته شده بود.

 

اشک خدا

حدود ساعت 1:20 دقیقه ظهر، دقایقی پس از آغاز سخنان احمد خاتمی، باران بسیار شدیدی شروع به باریدن کرد. بارانی که بیشتر شبیه رگبار بود و طی چند دقیقه همه را نمازگزارانی را که روی زمین نشسته و سجاده هایشان را پهن کرده بودند، فراری داد. حامیان سبز در این جا بود که شعار دادند: “صلی علی محمد، اشک خدا درآمد”.

ساعت 2:30 عصر کم کم از حجم جمعیت کاسته شد. نمازگزاران اطراف تهران با همان اتوبوس ها منتقل شدند و خیابان ها خلوت شد. اما حامیان جنبش سبز تا یک ساعت دیگر هم در خیابان کارگر شمالی حضور داشتند و شعارهای خود را همچنان تکرار می کردند. این در حالی بود که پارک لاله نیز توسط صدها هزار نفر از حامیان سبز پر شده بود. پس از آن سبزها از مسیر خیابان فاطمی، بلوار کشاورز، خیابان کارگر و… متفرق شدند.

جمعیت سبز حاضر در خیابانها حتی از روز نماز جمعه 23 تیر ماه هاشمی رفسنجانی بیشتر بود. مردم در آن روز تنها خیابان قدس و قسمتی از بلوار کشاورز را پوشانده بودند، اما در روز قدس چند راهپیمایی در چند خیابان انجام شد و همچنین خیابان کارگر، بلوار کشاورز تا تقاطع حجاب و پارک لاله در اجتماع آخر توسط آنان پر شده بود.برای همین بود که سبزها تا ساعت 3 عصر رفتن شان طول کشید.

در این مراسم اگر چه شایع بود که  تیراندازی هم شده، اما موارد استفاده از گاز اشک آور بسیار زیاد بود. همچنین چند نفر نیز بازداشت شدند هر چند تعدادزیاد نبود.

 

محدودیت اینترنت و خبرنگاران

و همه اینها که پیش چشم صدها هزار ایرانی روی داد در خبرگزاری ایرنا و فارس چنین انعکاس یافت: “تعداد معترضین تنها پانصد نفر بود”؛ معترضینی که به نوشته این سایت های حامی کودتا، “روزه خواری” هم کردند.

خبرنگاران خارجی نیز طبق دستور وزارت ارشاد حق نداشتند غیر از میدان انقلاب و محوطه دانشگاه گزارش تصویری مکان های دیگر را مخابره کنند.بعد هم ازظهر دیروز در اینترنت و تلفن همراه اختلال ایجاد شد که تا ساعت ها ادامه یافت. اختلال در اینترنت به شکلی است که ارسال ایمیل و استفاده از سایت های سرویس دهنده ایمیل مثل یاهو، جیمیل، هاتمیل و… به کلی غیر ممکن شد.


تهران به روایت تصویر