حواشی دامنه دار یک سفر پرماجرا

علی انجم روز
علی انجم روز

‏به گزارش سایت بازتاب (ارگان طیف امنیتی - نظامی جناح اصولگرایان) رییس محترم جمهوری اسلامی 45 ‏روز قبل در جمع سپاهی ها، درباره سفر پر ماجرایش به عراق سخنان ناشنیده ای ایراد کرده است. علی ‏الظاهر سخنرانی ایشان آنقدر در خور تامل و “بررسی” بود که 45 روز طول کشید تا روی آنتن تلویزیون ‏دولتی برود. سخنرانی “معجزه هزاره سوم” حاوی نکاتی است که نمی توان نادیده اش انگاشت، هر چند ایشان ‏در دوران صدارت اش کم، سخنان در خور تامل و تعمق بیان نکرده است.‏

‏”جناب دکتر” که قبلا از ربودنش توسط آمریکایی ها در سفر به عراق خبر داده بود. در سخنرانی فوق الذکر، ‏از ملاقات یک فرمانده آمریکایی با خود می گوید و به ابراز علاقه ی فرمانده آمریکایی مبنی بر اینکه “در ‏دلش” جا دارد اشاره می کند. فرمانده آمریکایی از فرط شیفتگی نسبت به رییس منحصربفرد جمهوری ‏اسلامی، یکماه مرخصی اش را به تعویق انداخته و خطر ماندن در عراق ملتهب را بجان خریده تا با محبوب ‏خود دیدار کرده، با هم عکس یادگاری بگیرند. به گفته “جناب دکتر”، فرمانده آمریکایی به همراه معاونش آمده ‏بود که او هم با ایشان عکسی به یادگار گرفت. بنابراین محبوبیت “معجزه هزاره سوم” احتمالا به همه ی رده ‏های قشون آمریکا رسوخ کرده است. چشم بوش و ایادی اش کور شود اگر نتوانند اینهمه نفوذ و محبوبیت را ‏ببینند.‏

اما یک جای این خاطره البته با عرض پوزش از جناب دکتر، می لنگد. پوزش خواستم چون ایشان و دستیاران ‏شان پیش از این اعلام کردند هر که حرف های شان را باور نکند “کنار دشمن ایستاده است” بنابراین باید تاکید ‏کنم من غرق باورم اصلا مگر چاره ای جز این هست! اما به لنگی خاطره اشاره می کنم تا در سخنرانی بعدی ‏برای ناباوران توضیح تکمیلی بفرمایند. هرچند پیشاپیش مطمعنم این عروس نیست که می لنگد بلکه مشکل از ‏ناهمواری زمین است. و اما نقطه کور خاطره، دکتر محمود احمدی نژاد در سخنرانی دیگری از طرح ربودن ‏خود توسط آمریکایی ها برای تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی طی همین سفر خبر داده بود و حتا ‏توضیح داد چطور ماهرانه و با هوشمندی برنامه سفر را تغییر داده و نقشه شوم آمریکایی ها را نقش بر آب ‏کرد. بگفته ایشان آمریکایی ها زمانی فهمیدند سنگ رو یخ شدند که وی و همراهانش به سلامت در هواپیما ‏نشسته در حال بازگشت بودند. خب اگر سکرت عمل کردن، جابجایی برنامه ها و همچنین فریب آمریکایی ها ‏باعث شد تا نتوانند نقشه پلیدشان را عملی سازند بنابراین این جناب فرمانده و معاونش و احتمالا آجودان هایش ‏چگونه آمدند برای زیارت محبوب شان، عکس یادگاری هم گرفتند و رفتند؟ بالاخره دکتر محبوب قلوب ‏آمریکایی هاست یا مورد تنفر شان؟! آیا بوش، رایس و پترویاس راسا (سه نفری همراه هم) می خواستند طرح ‏ربایش احمدی نژاد را به اجرا درآورند یا توسط عوامل شان از جمله همین نظامیانی که برای دستبوسی آمدند ‏قرار بود چنین عملیاتی انجام شود؟ یک سفر و اینهمه ماجرا، از یکسو آمریکایی ها می خواهند بربایند از سوی ‏دیگر آمریکایی ها دوست شان دارند و مرخصی شان را یکماه به تاخیر می اندازند و الخ!‏

نکته ظریف تری در سخنان جناب دکتر بود که بنظر می رسد تحت شعاع شرح ملاقات فرمانده آمریکایی با ‏ایشان قرار گرفت. آنهم افشاگری “معجزه هزاره سوم” درباره سفر جرج بوش به عراق است. “منابع لابد ‏مطلع” به دکتر اطلاع دادند بوش طی سفرش به عراق فرماندهان نظامی اش (از جمله همین فرمانده عاشق ‏رییس جمهوری اسلامی) را جمع می کند و به ایشان می گوید: بچه ها! این همه راه رو کوبیدم اومدم تا ‏عراق، چهار تا موشک بزنید به ایران، تا دست خالی برنگردم واشنگتن. فرماندهان آمریکایی حاضر در جلسه، ‏توی دهان بوش (فرمانده کل قوا) زده ضمن برشمردن قدرت نظامی ایران، آب پاکی روی دست اش می ‏ریزند و بی تعارف به فرمانده کل قوا می گویند: نه دادش! بیخود باهامون پسرخاله نشو ما از این کارها نمی ‏کنیم. چشمان بوش پر از اشک می شود ملتمسانه می گوید: بی معرفت ها من فقط چند ماه مهمان تان هستم ‏اینجوری سنگ روی یخ ام نکنید فردا لونا هم توی خونه برام تره خرد نمی کنه، باشه موشک نزنید اما جون هر ‏کی دوست دارید لااقل برید دیوار صوتی شونو بشکنید می خوام همتای ایرانیم گوش درد بگیره دلم خنک شه. ‏فرماندهان آمریکایی از کوره در رفته صراحتا به پرزیدنت بوش می گویند: برو بابا خدا روزی ات را جای ‏دیگری حواله کند آقا دست از سر ما بردار، ما این کاره نیستیم پیش لونا هم ضایع میشی به ما چه، این مشکل ‏خانوادگی خودته و خودت باید حلش کنی. بوش وامانده، چنان سنگ رو یخ می شود که از فرط افسردگی به ‏آمریکا بازنمی گردد بلکه “به استرالیا می رود.” کل کابینه برای دلجویی از این نگون بخت به سیدنی می ‏روند اما او می گوید: دیگه برنمی گردم بالاخره چنی و دیگران ریش گرو گذاشته از وی دلجویی می کنند ‏بالاخره بوش قهر را کنار گذاشته از استرالیا به واشنگتن باز می گردد.‏

البته آقای احمدی نژاد درباره عدم تمکین فرماندهان آمریکایی فقط چند جمله گفت اما من برای اینکه خوانندگان ‏محترم در فضا قرار گیرند و مفتضح شدن بوش را بهتر حس کنند صحنه را تصویرسازی کردم. این افشاگری ‏هم یک لنگی هایی می زند که باز چون محکوم به باور کردن ادعاهای حاکمان مان هستیم اینرا هم به حساب ‏ناهمواری زمین و نه شل بودن عروس می گذاریم. لنگی این افشاگری چنان عیان است که نیاز به بیان ندارد. ‏زیرا ارتش آمریکا همان ارتشی است که به دستور رییس جمهور آمریکا (فرمانده کل قوا) روزگاری با هم ‏وطنان خود وارد جنگ شد منظور همان جنگ داخلی آمریکاست فرماندهان ارتش آمریکا بی چون و چرا از ‏آبراهام لینکلن رییس جمهور وقت تمکین کردند و بهانه نیاوردند چون در مقابل، هم وطنان خودمان هستند لذا ‏نمی جنگیم. این همان ارتشی است که به دستور یک رییس جمهور دیگر(روزولت) وارد جنگ جهانی شد و با ‏آلمان نازی جنگید. همان ارتشی که از دستورات مافوق تمکین کرده بر سر مردم ژاپن بمب اتمی انداخت. ‏ارتشی که به ویتنام رفت و علیرغم همه فشارها تا وقتی مافوق دستور بازگشت نداد، ماند و جنگید. چرا راه ‏دور برویم ارتش آمریکا حتا از همین بوش، که در افشاگری اخیر چنین حقیر معرفی شده، اطاعت و در طول ‏یک دوره چهار ساله، دو کشور را تسخیر کرد. عدم تمکین ارتش آمریکا از دستورات مافوق در تاریخ آن ‏کشور بی نظیر است.‏

همواره سخنرانی های رییس جمهوری اسلامی پر از نکات قابل توجه و تامل بوده است و اگر بخواهیم همه ‏نکات را تحلیل و بررسی کنیم نه یک مقاله بلکه کتابی قطور خواهد شد. در سخنرانی تازه پخش شده وی در ‏جمع فرماندهان سپاه نکاتی هم هست که شنونده عاقل می تواند از آن استنباط مختلف نماید. برای مثال ‏درخواست ملاقات فرمانده آمریکایی از رییس جمهور کشوری که عملا با کشورش در حال تخاصم است و ‏ابراز علاقه کردن به رییس جمهور کشور متخاصم حتا عکس یادگاری گرفتن با وی، آدم را ناخواسته به یاد ‏دمکراسی آمریکایی می اندازد. آیا همان فرماندهان سپاه که به سخنان رییس جمهور “محبوب” گوش فرا می ‏دادند اجازه دارند با یک مقام آمریکایی یا اسراییلی از روی علاقمندی ملاقات کرده حتا عکس یادگاری بگیرند؟ ‏این ماجرا مرا به یاد رییس جمهوری انداخت که به واقع حنایش حتا بی رنگ تر از بوش “بی حیا” بود. همان ‏‏”تدارکاتچی” را عرض می کنم که در سازمان ملل به خود جرات نداد در جمع سران کشورهای جهان حاضر ‏شده با آنان عکس یادگاری بگیرد مبادا با بیل کلینتون رییس جمهور وقت آمریکا رودررو شده مصافحه ای ‏انجام دهد. وقتی هم احتمالا “ندانسته” با رییس جمهور وقت اسراییل دست داد وحشت سراپای وجودش را فرا ‏گرفت و سراسیمه هنوز به ایران نرسیده، اتفاقی را که دهها نفر شاهدش بودند تکذیب کرد. ‏

محذورات و محدودیت های رییس جمهوری با بیست و دو میلیون رای در این سوی آب ها را، با آزادی عمل ‏یک نظامی که علی القاعده می بایست بسیار مقید باشد در آنسوی آب ها مقایسه کنید تا دریابید “فاصله از ماه ‏من تا ماه گردون از زمین تا آسمان است.“‏

‏ سردبیر هفته نامه گیلان

منبع: شیر خفته‎ ‎