در نخستین سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی 1357 رویکرد اصلی در تاسیس نظام جمهوری اسلامی تاکید و حراست از آزادی و حقوق شهروندان ایرانی و جلوگیری از تمرکز مجدد قدرت و شکل گیری سلطنت و استبداد بود.در تایید این ادعا کافیست بار دیگر موشکافانه به سخنان آیت الله خمینی در بهشت زهرا در 12 فروردین 1357 مراجعه کنیم که بر تعیین حق سرنوشت مردم به دست خودشان تاکید دارد.
از نظر بنیان گذار جمهوری اسلامی “سر نوشت هر ملتی به دست خودش است” بنابر این مشروعیت قدرت سیاسی از خواست و رای مردم سر منشا میگیرد.و در واقع پیام مهم آن سخنرانی تاریخی این بوده است که “معیار سنجش صحت و بطلان نظام سیاسی بر مقوله قانون و حقوق بشر” است. و بر خلاف نظر رئیس چمهورانتصابی کنونی ایران مبنی بر این که انقلاب سال ۵۷ ایران برای دست یابی به مردمسالاری نبود، بلکه صرفا برای اسلام بوده است، نظام مشروعیت خود را از جمهوریت آن بدست می آورد.
با مرور بر سیر تحولات سیاسی در ایران “قانون و قانونمداری” همیشه به عنوان یک مسئله مطرح بوده است و همواره یا بدست فراموشی سپرده شده یا آنکه ناقص اجراشده است. بویژه در نظام جمهوری اسلامی اجرای قانون هیچوقت از مرحله وجود کتبی و لفظی فراتر نرفته است و حاکمیت مردم و نیز اختیارات نمایندگان مردم در مجلس در اجرای آن نادیده گرفته شده است. از سوی دیگر دستگاه قضایی هم فاقد یک نظام حقوقی مردم سالاری است. اساسا جنبش اصلاحی ایران به رهبری محمد خاتمی واکنشی بود به این بی قانونی ها و خواستار رسیدن به یک جامعهٔ مدنی و قانونمدار و دستیابی به مردمسالاری بود.اما برای نیل به این هدف با بن بست های جدی روبرو شد و با سرکوب از سوی اقتدارگرایان در این مسیر ناموفق ماند.
بعد از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، این تحولات چون آتش زیر خاکستر از عمق به سطح آمده و با اعتراضات گسترده میلیونی، مشروعیت جمهوریت و اسلامیت نظام زیر سوال برده شد و کشور را با بحرانی جدی مواجه ساخت. بحرانی که تا به امروز ادامه داشته و شرایط کشور را به سالهای اوایل انقلاب باز گردانده است.
سرکوب و کشتار مردم بیگناه، دستگیری های گسترده فعالان و نخبگان، جنایات رخ داده در بازداشتگاهها، بر پایی دادگاههای نمایشی، پرونده سازی برای رهبران جنبش میلیونی، سر در گمی و تزلزل دستگاه حاکمه، بی تدبیری سران حکومت، اخلاق گریزی وعوام فریبی مجریان دولت از یک سو، و بیانیه های و افشاگریهای شجاعانه رهبران جنبش سبز مردمی، هشدارها و رهنمودهای بزرگ مراجع تقلید و رشادت های تمامی پیشگامان و مخاطره پذیرانی که برای تغییر شرایط استبدادی حاکم حاضر به پرداختن هر گونه هزینه ای شده اند از سوی دیگر، سرمنشأ به گسست شدید بین مردم و حکومت انجامیده اند. وضعیتی که به جرأت میتوان گفت که دیر یا زود به قرو پاشی دستگاه حکومت حاکمه می انجامد.
اگر سران حکومت کمی درایت به خرج دهند و آنچه را که مردم میخواهند انجام دهند امید میرود راه نجاتی یابند. در غیر این صورت در طی چند ماه، پایان نظام جمهوری اسلامی مثل دودمان پادشاهی فرا خواهد رسید.
بد نیست آقای خامنه ای تا دیر نشده کمی بر این کلام “امام محمد غزالی” در نصیحه الملوک تامل کنند:
ملکی را که ملک از او برفته بود، پرسیدند که چرا دولت از تو روی برگردانید؟ گفت: غرّه شدن من به دولت و نیروی خویش، و غافل بودن من از مشورت کردن، و به پای کردن مردمان دون را به شغل های بزرگ، و ضایع کردن حیلت به جای خویش، و چاره کار ناساختن اندر وقت حاجت بدو، و آهستگی و درنگ در وقت آن که شتاب باید کردن، و روا ناکردن حاجات مردم.