در حالیکه محمدرضا کنی، روحانی محافظه کار و رئیس جامعه روحانیت مبارز و رئیس مجلس خبرگان اسلامی، چند روزی است در بیمارستان در کما به سر می برد، روز گذشته محمدی گیلانی، حاکم شرع در زمان انقلاب و نخستین رئیس دادگاه های انقلاب اسلامی نیز به دلیل بیماری ریوی در سن ۸۴ سالگی در بیمارستانی که خبرگزاری های حکومتی از انتشار نام آن خودداری کرده اند، بستری شد.
او نیز همچون مهدوی کنی در اغماء و کما به سر می برد و پزشکان بازگشت وی به شرایط عادی را غیر ممکن دانسته و به مدد تجهیزات فوق پیشرفته پزشکی او را به شکل مصنوعی زنده نگه داشته اند.
در خبری که خبرگزاری فارس درباره بستری شدن او منتشر کرده، به نقل از بهروز برومند پزشک معالج آمده است: “بیماری اصلی آیتالله گیلانی در اصل دیابت است و البته ایشان نیز یک سابقه بیماری سل دارند. عدم استراحت مناسب یکی از عللی است که منجر به وخامت حال آیتالله گیلانی شده است. آیتالله گیلانی کاملاً هشیاری خود را از دست دادهاند و تنفس ایشان نیز با مشکل روبرو است. در مورد بهبودی آیتالله گیلانی نمیتوانیم اظهارنظر کنیم چراکه ایشان سیستم مغزیشان به نوعی مختل و کشت مغزی ضعیف شده است”.
فرارو و بهارنیوز، دو وبسایت نزدیک به اصلاح طلبان و اعتدال گرایان نیز خبر بستری شدن گیلانی را چنین انعکاس داده اند: “آیتالله محمد محمدی گیلانی به دلیل مشکل ریوی در یکی از بیمارستانهای تهران بستری شد.آیتالله محمد محمدی گیلانی از مبارزان انقلاب اسلامی و از یاران نزدیک امام خمینی بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ریاست دادگاه انقلاب، دیوان عالی کشور، نماینده مردم تهران در سه دوره مجلس خبرگان رهبری، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و دبیری و عضویت در فقهای شورای نگهبان را بر عهده داشته است”.
بر اساس گزارش های رسمی، تا کنون محسن رضایی، حسن خمینی، مفتح و حسین کریمی قائممقام رئیس دیوان عالی کشور از او در بیمارستان عیادت کرده اند.
در حالیکه تمامی مقامات و چهره های جمهوری اسلامی، از آیت الله خامنه ای تامحمدخاتمی، از مهدوی کنی در بیمارستان دیدار کرده اند، حجم عیادت ها از گیلانی کم بوده است.
برخی علت تفاوت در میزان توجه مقامات حکومت به گیلانی را ناشی از شهرت منفی او به عنوان صادر کننده حکم اعدام بسیاری از فعالان سیاسی و نیز ریاست بر دادگاه عباس امیرانتظام، سخنگوی دولت موقت که منجر به حبس ۲۱ ساله او شد و همچنین اعدام دو تن از فرزندان اش به دلیل هواداری از سازمان مجاهدین خلق می دانند.برخی نیز کناره گیری او از سیاست در سال های اخیر را علت کم توجهی رسانه ها و مقامات برشمرده اند.
محمدی گیلانی پس از پیروزی انقلاب از سوی آیت الله خمینی به عنوان حاکم شرع تعیین شد و پس از آن به ریاست دادگاه های انقلاب اسلامی رسید. بنا به گزارش ها او یکی از اصلی ترین چهره ها در اعدام ها و سرکوب های دهه ۶۰ به شمار می رود. او در سال ۸۸ نیز مجبور به موضع گیری در قبال “فتنه” شد و با وجود آنکه مدتی بود از فضای سیاسی کناره گرفته بود، جنبش سبز مردم ایران را محکوم کرد و خواستار اعدام فتنه گران شد.
شهرت اصلی او به دلیل ماجرای اعدام دو تن از فرزندانش است؛ ماجرایی که از دو سال قبل که وضع جسمانی او رو به وخامت گذاشت، تکذیب شده است.محمدرضا سرشار که از چهره های جناح محافظه کار محسوب می شود چندی پیش، ماجرای صدور و تلاش برای اجرای حکم اعدام فرزندان محمدی گیلانی به دست وی را در سایت حکومتی جهان نیوز چنین روایت کرد: “چنین مشهور بود که آیت اله محمدی گیلانی دو تن از پسرانش را به سبب فعالیتهای ضد انقلابی، شخصا به اعدام محکوم کرد.و هنگامی که استنکاف ماموران تحت امر خود را از اجرای این حکم، لابد از نظر خودشان مهیب - دید، برخاست تا به دست خود این حکم را اجرا کند. و تنها در این هنگام بود که آن ماموران -برای آنکه پسرانی به دست پدر خود اعدام نشوند -به ناچار تن به اجرای این احکام دادند”.
روزنامه کیهان نیز در سال ۸۹ در سرمقاله ای به نام “آن سوی این هیاهو!” که طی آن از هاشمی رفسنجانی خواسته بود که در قبال فعالیت های به قول او “فتنه گرانه” فرزندان اش، همچون گیلانی رفتار کند و مهدی هاشمی را به دست قوه قضاییه بسپارد، ماجرای اعدام دو فرزند گیلانی به دست او را تایید کرد و نوشت: “آیا دستگیری فرزند حضرت آیت الله محمدی گیلانی که از قضا با دخالت خود ایشان صورت پذیرفت و اعدام وی را در پی داشت، اقدامی علیه شخصیت آن بزرگوار بود؟ و یا دستگیری فرزند مرحوم آیت الله مشکینی یا دستگیری منجر به اعدام فرزند حجت الاسلام والمسلمین حسنی- از پیشگامان شجاع و برجسته انقلاب اسلامی- دستگیری و زندانی شدن فرزند حضرت آیت الله خزعلی و… که در تمامی این نمونه ها استقبال آن بزرگواران عزیز را نیز در پی داشت، با هدف تضعیف و تخریب آنان صورت پذیرفته بود؟! و آیا این اقدامات به جایگاه رفیع و بلندمرتبه آنان، کمترین آسیب و خدشه ای وارد کرد؟! این عزیزان بزرگوار کماکان در شمار اسوه های بلندمرتبه و مردان خداجوی انقلاب به شمار می آیند و برای ملت و انقلاب و نظام افتخارآفرین بوده و هستند”.
حسینعلی منتظری، رئیس کنون دیوان عالی کشور اما، در واکنش به کیهان، ماجرای اعدام فرزندان گیلانی را از اساس تکذیب کرد و مدعی شد که آنها در حادثه راننگی کشته شده اند.
او در همان زمان، در نامه ای به روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: “اخیراً در روزنامه کیهان و هفته نامه پرتو سخن مطالب مجعولی در رابطه با محاکمه و یا صدور حکم اعدام فرزندان حضرت آیتالله محمدی گیلانی توسط معظم له و اقدام برای اجرای آن بدست خود ایشان درج گردیده که صرف نظر از ساختگی بودن آن، اهانت بزرگی به این عالم وارسته و معلم اخلاق که همواره مظهر عطوفت و مهربانی و هدایت و ارشاد متهمین در مسند قضا بودهاند میباشد. حضرت آیتالله محمدی گیلانی دارای سه فرزند ذکور بودهاند که ارشد آنها مرحوم محمدجعفر در سال ۱۳۵۸ بر اثر تصادف و عفونت بیمارستانی دارفانی را وداع گفتند. دو فرزند دیگر ایشان که از هواداران سازمان منافقین بودند بعد از قضایای سال ۱۳۶۰ و اعلان جنگ مسلحانه توسط آن سازمان، منزل پدری را ترک و به زندگی در خانههای تیمی پناه بردند و سرانجام موقع فرار از کشور در استان آذربایجان غربی دچار حادثه شده و از ترس شناسائی و دستگیری با خوردن قرص سیانور به زندگی خود خاتمه دادند و کارشان به دستگیری و محاکمه نرسید”.
گفتنی ست در برخی محافل سیاسی محمدی گیلانی به “آیت الله فرزند کُش” شهور است.