چهل کلید ♦ شعر

نویسنده
مرضیه حسینی

در جست و جوی” چهل کلید” - نامی که از کتاب شعر سیاوش کسرائی آمده است - رازهای شعریم. هر شماره ‏شعر یا شعرهایی از شاعران ایرانی را می خوانید. سپس نگاهی به شعر و یادداشتی بر زندگی اش. این شماره را ‏به اکبر اکسیر و شعرهای او اختصاص داده ایم. ‏

akbarexir1.jpg

‏♦ شعر

‎ ‎‏3 شعر از اکبر اکسیر‎ ‎

فالش:‏

بچه ها زیر لحاف، بکوب تمرین می کنند‏

پاپا، عاشق پاپ است

و مامان دعا می کند‏

زلزله بیاید، سیل بیاید؛ همه بمیرند

تا در کاخ نیاوران

کنسرتی به نفع محرومین برگزار کنیم

او می گوید، موسیقی اصیل، آخر و عاقبت ندارد‏

اگر داشت،

بتهوون در میدان محسنی

بلیط فروشی نمی کرد!‏

راه کشف حقیقت ‏

سقراط به شوکران رسید

مسیح به میخ و صلیب ‏

ما نه اشتهای شوکران داریم

نه طاقت میخ و صلیب

پس بهتر است به جای کشف حقیقت ‏

برگردیم و کشک مان را بسابیم!‏

کشتارگاه،فرهنگسرا شد

گوسفندان،شاعر

و سلاخ های بازنشسته،منتقد‏

این روزها حالم زیاد خوب نیست

نمی خواهم برای مجلات تهران شعر بفرستم‏

همه جا بوی گوسفند می دهد‏

حتی اتاق کارم،‏

راستی،

‏«شهرستانی که مشاهیر ندارد قبرستان است»‏

این را پشت کامیونی نوشته بود‏

که گوسفند می برد!‏

akbarexir2.jpg

‏♦ نگاه

‎ ‎موریانه ها به آخر شاهنامه رسیده اند!‏‎ ‎

نصرت الله مسعودی‏

اکبر اکسیر اگر روی جلد کتابش عبارت توضیحی “مجموعه شعر طنز” را هم اضافه نمی کرد، بدان سبب که 72 ‏قطعه شعر گرد آمده در این کتاب 83 صفحه ای اکثرا شرنگ وار به جان آدمی چکانده می شود، نه تنها از بار ‏القایی عنوان اصلی کتاب کم نمی کرد، بلکه ایجاز همان معنای اصلی، بعد از خواندن کتاب وجهه زیباشناختی اش ‏فزونی می گرفت.پیش از آنکه به برخی نکات قابل تامل شعرهای این کتاب بپردازم، گوشه هایی از نظریات برخی ‏صاحبنظران این مقوله را به اختصار بیان می کنم: ‏

ساموئل جانسون، متفکر و ادیب انگلیسی می نویسد: “طنز شعری است که در آن فساد و حماقت مورد انتقاد قرار ‏می گیرد” که البته در این تعریف طنزهای منشور نادیده انگاشته می شوند.‏

جان درایدن منتقد انگلیسی متولد سال 1631 هدف طنز را اصلاح فساد در اشکال متنوع آن می داند.‏

‏ آنچه در تمام تعاریف منتقدان و نظریه پردازان این مقوله به عنوان بن مایه ای مشترک مطرح می شود، این است ‏که اصولاآثار طنزآمیز در همه گونه های هنری به سبب اختناق و شرایط سخت و پیامدهای آن شکل می گیرد و ‏طنزپرداز در واکنش به چنین وضعیت نادلخواهی است که به سوی چنین حربه ای کشیده می شود.‏

به کتاب اکسیر برمی گردیم و شعر “میدان فردوسی” را که به شاعر و طنزپرداز فقید ایران عمران صلاحی تقدیم ‏شده. با هم می خوانیم تا برای گفته ساموئل جانسون مصداقی آورده باشم:‏

‏- رخش، گاری کشی می کند‏

‏- رستم، کنار پیاده رو سیگار می فروشد‏

‏- سهراب، ته جوب به خود می پیچید‏

‏- گردآفرید، از خانه زده بیرون‏

‏- مردان خیابانی، برای تهمینه بوق می زنند‏

‏- ابوالقاسم، برای شبکه سه سریال جنگی می سازد‏

وای…‏

موریانه ها به آخر شاهنامه رسیده اند!‏

جمله های خبری شعر بالاهر کدام با علامت - شروع می شوند. چیدمان این خطوط که برای نشان دادن گفته های ‏افراد متفاوت به کار گرفته می شود، در شعر نمایش وار موقعیتی نابه سامانی را سامان می دهد، چنان که گویی ‏جمعیتی معترض به شرایط موجود، در پی ایده آل های مشترک خود با تلخکامی دم گرفته اند. رخش اسطوره ای ‏رستم دستان زیر فشارهای شان شکن به گاری کشی افتاده است. رستم که نماد بزرگی و پایمردی است، در خفتی ‏تحمیلی تن به پیاده رو و فروش سیگار سپرده است.‏

شاید جملات خبری شعر در وهله اول حرف های ساده انگاشته شوند، اما تامل در محورهای جانشینی و همنشینی ‏این کلمات شعر، خواننده را به یاد نگاه ژرفکاو یوری لوتمان ‏yuri lotman‏ نشانه شناس و متفکر روسی می ‏اندازد که هوشمندانه نوشت: “متن شاعرانه نظام نظام ها یا رابطه رابطه ها، پیچیده ترین شکل قابل تصور سخن ‏است که چندین نظام را درهم فشرده می کند و به عناصر شعر چنان موقعیتی می بخشد که در تواناترین شکل القای ‏همه جانبه خود ظاهر می گردند.“‏

اگر شما رابطه نظام مند المان های شاهنامه را با رابطه نظام مند در هم پیچیده این شعر به عنوان نظامی پیچیده و ‏فشرده و ظاهرا یگانه، مطمح نظر قرار دهید، آنگاه هم به ظرایف گفته لوتمان و هم به دقایق کار اکبر اکسیر توجه ‏تان بیشتر جلب خواهد شد.‏

چه در علوم اجتماعی و انسانی و چه در علوم تجربی هر دستاوردی نیاز به تعیین نظری دارد، حال ما هم با همان ‏نظر لوتمان نگاهی خواهیم داشت به شعر “شبکه” از ص 20 کتاب: “کوپن قند و شکر اعلام شد / جشنواره طنز ‏برگزار می شود / استقلال صفر - پیکان صفر گران شد / سروش منتشر کرد… در در درنا / آسمان اکثر نقاط ‏کشور همین رنگ است / اینک به یک خبر علمی توجه فرمایید / زنبورهای عسل دیابت گرفته اند.” زنبورهای عسل ‏با توجه به آن رابطه، رابطه ها وجهی کنایی دارد و از منظر چنین وجهی است که دامنه تعابیر گستره خاصی پیدا ‏می کند. زنبور عسل در شرایطی مناسب و طبیعی باید از شهد گل و گیاه بهره مند شود، اما همین زنبور در ‏موقعیتی به شدت نامطلوب مجبور می شود در محدوده گونی ها و کارتن های تحریرساز قند و شکر کوپنی بال بال ‏کند و طبیعی ترین نتیجه هم آن خواهد بود که چنین زنبوری به دیابت فرهنگی و اجتماعی مبتلاگردد و از همین ‏روست که بعد از اعلام کوپن قند و شکر، شاعر به درستی جشنواره طنز را اعلام می کند. کاری که در اکثر ‏شعرهای کتاب اتفاق می افتد، در نگاه نخست سهل به نظر می آید، اما اگر با بار اندیشه همراه شود، وجه ممتنع آن ‏رخ می نماید. به بخشی از شعر “ژنتیک” ص 17 کتاب نگاه کنید: “قابیل آدم نبود / پسر آدم بود ]…[ / برنامه ‏کودک می گفت: / جوجه کلاغها، سیاه به دنیا نمی آیند / بعدا سیاه می شوند.“/ قابیل اگرچه پسر آدم است، ولی ‏ویژگی های هویت زدای محیطی، او را تا آدم نبودن دچار سقوط کرده است. در ترکیبات این شعر “برنامه کودک” ‏که با بار ایهامی خود، حوزه معنایی گسترده ای را شامل می شود، می گوید: “جوجه کلاغها سیاه به دنیا نمی آیند، ‏بعدا سیاه می شوند.” تناسب کلمات آدم، پسر، کودک، برنامه کودک، جوجه، کلاغ و وضعیت درهم پیچیده نظام های ‏معنایی که این کلمات تداعی می کنند، زمینه خوانش های متعددی را فراهم می کند. “جان لاک” متفکر انگلیسی می ‏گوید ذهن کودک در بدو تولد چون صفحه سفید کاغذ بدون نقش است و تلون نقش ها صرفا زاییده محیط و عوامل ‏متعدد آن است. آیا “برنامه کودک” همیشه معتقد است جوجه کلاغها سیاه به دنیا نمی آیند؟! آیا در این شعر وجه ‏اصطلاحی “سیاه شدن” و سیاه کردن نوعی غبن فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی و سیاسی نیست؟! اکبر اکسیر ‏نشانه هایش را در حوزه های خودویژه چنان به کار می گیرد تا کلمات بتواند حداکثر انرژی پرتابی خود در نهایت ‏امکان به نمایش بگذارند و در اکثر شعرها چنین پراکنشی مشهود است. شعر “پداگوژی” از این کتاب با هم می ‏خوانیم: “بهزیستی نوشته بود / شیر مادر / مهر مادر جانشین ندارد / شیر مادرنخورده، مهر مادر پرداخت شد / ‏پدر یک گاو خرید / و من بزرگ شدم / اما با هیچ کس حقیقت مرا نشناخت / جز معلم ریاضی ام / که همیشه می ‏گفت، گوساله بتمرگ.“‏

شعر با توصیه مبتنی بر شعار بهزیستی شروع می شود، اما چون اینگونه گفته های اخلاقی، سازوکاری اجتماعی ‏بر تحقق خود ندارند، بیشتر شباهت پیدا می کنند به وقتی که سعدی شیرازی پادشاهان را در گلستان به عدل و داد ‏توصیه می کند و تجربه نشان داده است در مناسبات نامناسب حرف های اخلاقی همیشه باد هوا بوده است. مهر ‏‏[بر وزن شهر] مادر داده می شود تا پدر یک گاو بخرد، این گاو استعاری یقینا نمی تواند نقش یک مادر را ایفا کند. ‏اگرچه آدمیزاده باشد. همچنان که پدر نیز بی آنکه آماده پدرشدن و پذیرش واقعی این نقش باشد، به سوی گاوی می ‏شتابد و در چنین بلبشویی است که معلم ریاضی که با حساب سروکار دارد و باید خیلی حساب و کتاب سرش ‏بشود، بی حساب و کتاب بر سینه پسرک برچسب گوساله می زند. می شود درباره ظرایف کتاب اکسیر بسیار ‏بیشتر از اینها نوشت، حتی راجع به عنوان “فراشعر” ش که من با آن موافق نیستم، چرا که تاکنون کسی مشخصه ‏های فراشعر را معرفی نکرده است و ظریف تر آنکه پس از سال ها شعرا هنوز به قول منطقیون به تعریفی جامع ‏و مانع از خود شعر هم نرسیده اند. پس گفتمان شعر با هر رویکردی هنوز در مقوله شعر اتفاق می افتد. ‏

‏♦ در باره شاعر

‎ ‎اکبر اکسیر: شعرهای فرانو‏‎ ‎

اکبر اکسیر در چهارم اسفند 1332 در محله آبروان شهرستان مرزی آستارا متولد شد.‏

لیسانس ادبیات فارسی و دبیر دبیرستانهای آستارا یوده که در تمام قوالب شعر سروده و در اکثر نشریات ادبی ‏شعرهایش به چاپ رسیده است. ‏

اولین شعرش در سال 47 در دختران – پسران به چاپ رسید . دوره نوجوانی و جوانی اش با مجله جوانان ‏علیرطبایی سپری شد. ‏

‏ شعر را تا سال 72 با چاپ اولین مجموعه اش در سال 61(در سوگ سپیداران/امیر کبیر) ادامه داد تا اینکه با ‏شعر فرانو در سال 82 با مجموعه (بفرمائید بنشینید صندلی عزیز / نیم نگاه) به دنیای شعر برگشت و بعد از ( ‏زنبورهای عسل دیابت گرفته اند/82/ابتکار نو) و مجموعه جدید (پسته لال، سکوت دندان شکن است / انتشارات ‏مروارید)گزیده شعرهای فرانویی را چاپ کرده است. وی در سال 83 برنده مسابقه نقد سومین جشنواره انتخاب ‏رسانه و خبرنگاران شد.‏