دیوید بلیر
اگر به جوانان ایرانی طرفدار غرب فرصت انتخاب میان باراک اوباما و محمود احمدی نژاد را در یک انتخابات آزاد می دادند، گزینه آمریکائی صاحب اکثریت قابل توجهی می شد.
این حداقل ازشائبه بی اعتمادی فرسایشی و مخرب رهبران سرسخت ایرانی نسبت به مردم خودشان خبر می دهد. درغیر اینصورت چه دلیل دیگری می تواند برای غربال کردن نامزدها در انتخابات ساختگی آن ها پیدا کرد که جلوی اصلاح طلبان محبوب و آزادی خواه را از حضور در عرصه می گیرد؟
با اینحال در جامعه ای که دو سوم جمعیت آنرا جوانان زیر 30 سال تشکیل می دهند، مسؤولان ایرانی تقریباً به تلاش بی نتیجه خودشان در جمع آوری آنتن های ماهواره ای پایان دادند. آنها چشمان خود را بر روی نوجوانان بیشماری که از تماشای فیلم ها و گوش دادن به موسیقی آمریکائی لذت می برند، بسته اند.
این قدرت فرهنگ آمریکائی و شاید مهمترین بعد قدرت ملی است. تا قبل از هفته جاری، “قدرت نرم” آمریکا به همگانی ساختن مد، موسیقی و فیلم هایش شناخته می شد. جوان های ایرانی هنوز می توانستند پشت سر رژیم خود دربرابر رهبران آمریکائی خصوصاً جورج بوش متحد شوند.
اما پیروزی آقای اوباما همه این شرایط را تغییر داده است. اکنون ناگهان فرهنگ آمریکائی، به صورت تجلی خطابه های رهبر جدیدش نمایان شده است.
حتی اکنون نام کامل رئیس جمهور منتخب آمریکا- مبارک حسین اوباما- نیز احتمالاً در محاسبات جوانان ایرانی وارده شده است. حسین بنیانگذار سنت شیعه در اسلام است و همه مسلمانان کلمه مبارک را به عنوان واژه عربی «خجسته» می شناسند.
درحالیکه رهبران ایران ادعا می کنند آمریکا یک “جنگ صلیبی” را برای محو کردن مسلمانان دنبال می کند، جوانان ایرانی می دانند پدر آقای اوباما یک مسلمان بوده و رئیس جمهور جدید بخش از کودکی خود را در اندونزی- بزرگترین کشور مسلمان دنیا- و در یک مرکز اسلامی (مدرسه) گذرانده است.ضمناً آنها می دانند آقای اوباما مخالف اشغال عراق بوده است.
درحالیکه تهران، آمریکا را به عنوان کشورآکنده از تنفر افراطی محکوم می کند، حضور آقای اوباما در کاخ سفید خود بهترین روش برای نفی این ادعا است.
اگر احمدی نژاد را در کنار آقای بوش قرار دهیم، به نظر ناموجه می رسد اما سرسختی او در مواجهه به این ابرقدرت توجیهاتی دارد. درحالیکه اگر او را در کنار آقای اوباما بگذاریم، رهبر ایرانی واقعاً خنده دار به نظر می رسد.
در واقع خطر پیش روی حکومت ایران، ازجانب مردم خودش است، خصوصاً جوانان که ممکن است چنین برداشتی را داشته باشند. مسؤولان سعی دارند ترس را همگانی کنند. اما چیزی که نمی توانند از زیرش دربروند این است که به نظر خیلی مضحک می آیند.
آقای اوباما بدون اینکه تلاشی بکند، سبب می شود حکومت ایران و تئوری های توهم آن کشور خنده دار به نظر برسند. آقای بوش راه را برای تصویب سه قطعنامه سازمان ملل و برقراری تحریم های اقتصادی علیه تهران هموار کرد، و به این ترتیب جلوی حرکت رهبران ایران را تا حدود زیادی گرفت. آقای اوباما نیز آنها را پریشان تر خواهد کرد.
از زمان کندی به این سو، هیچ رئیس جمهورآمریکائی نتوانسته بود قدرت فرهنگی کشورش را چنین به تحرک دربیاورد و هیچ کشوری در خاورمیانه به اندازه ایران تا این حد تأثیر پذیر نبوده است. بازتاب روی کار آمدن اوباما در سراسر جهان به گوش می رسد. ممکن است آقای اوباما در فرونشاندن حس ضدآمریکائی از بدنه اصلی سیاست های اروپائی ها موفق شود. او به عنوان یک نامزد محض انتخاباتی توانست ده ها هزار نفر را در برلین از خانه ها به بیرون بکشد.
شاید گفتنی تر از همه اینها این باشد که در کنیا به مناسبت پیروزی او، یک روز تعطیل عمومی اعلام شد. ده سال پیش، کنیا کشوری بود که طعم اولین حملات القاعده را چشید و انفجار نایروبی 224 نفر را به کام مرگ فرستاد. این کشور دارای اقلیت قابل توجهی از مسلمانان است و سابقه طولانی در افراط گرائی اسلامی داشته است.
آقای اوباما حتی پیش از اینکه زمام امور را در کشورش در دست بگیرد، برخورداری از “قدرت نرم” را جشن گرفته است.
منبع: تلگراف- 6 نوامبر