فشارهای سیاسی و امنیتی و قضایی بر روی بهاییان وارد فاز نگران کننده ای شده است و دولت میخواهد دیگر هیچ فردی جرات دفاع از حقوق شهروندی بهاییان را نداشته باشد .
در هفته گذشته های از سوی ماموران امنیتی 12 شهروند بهایی در تهران بازداشت شدند .این افراد از سوی مقام های جمهوری اسلامی به سازماندهی اعتراض های خیابانی متهم شده اند، در حالیکه در آیین بهاییت، فعالیت سیاسی برای هواداران مجاز نیست و آنها از هر گونه فعالیت سیاسی منع شده اند .این افراد بعد از تظاهرات روز عاشورا دستگیر شدند . ژینوس سبحانی ،لوا خانجانی ، بابک مبشر،پیام فناییان ،نیکا هویدایی، مونا هویدایی، آرش غضنفری ، فرید روحانی، احمد روحانی، نگارثابت،ابراهیم شادزی،و زاد شادزی از جمله این افراد هستند .
در پی این بازداشت ،احکام 9 تن از پیروان آیین بهایی که در آبان ماه سال جاری در مشهد محاکمه شده بودند،اعلام گردید .این افراد هر کدام به 5 سال حبس قطعی و 10 سال ممنوع الخروجی از کشور محکوم شدند . جرم این افراد از سوی مقامات قضایی اقدام علیه نظام،اقدام علیه امنیت کشور ،عضویت و فعالیت در تشکیلات بهائیت و ارتباط و تبلیغ با بیگانگان اعلام شده است .
طی روزهای گذشته نیز احکام دونفرازشهروندان بهایی در مشهد به نامهای بابک روحی و عزت الله حمیدیان به آنان ابلاغ شد که طیق احکام صادره ،آن ها به 3 سال زندان در طی 5 سال تعلیق محکوم شدند.
از سوی دیگر هفت رهبر بهایی که در ماه ژوئن 2008 دستگیر شدند نیز قرار است در دادگاهی در روز 19 ژانویه 2010 محاکمه شوند .این افراد نیز به جاسوسی برای اسرائیل، توهین به مقدسات و تبلیغ علیه نظام متهم شده اند .دیان علایی سخنگوی جامعه بین اللمل بهایی در ژنو این اتهامات را رد کردو گفت این افراد نه جاسوس هستند و نه تاکنون به اسلام توهین کرده اند ونه علیه جمهوری اسلامی عملی انجام داده اند. این بازداشت ها صرفا جنبه مذهبی داشته واین افراد به دلیل اعتقادات دینی خود بازداشت شده اند .
مطابق اصل 13 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تنها ادیان زرتشتی ، کلیمی و مسیحی ادیان رسمی کشور هستند و بهاییت در زمره ادیان رسمی نیست. در سال های بعد از انقلاب هم به شکل سیستماتیک و بر خلاف اصول تصریح شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر،حقوق بهاییان در ایران نقض شده است . هر چه در جامعه بد و نفرت انگیز تلقی می شد به بهائیان نسبت داده شد و به اشکال مختلف در رسانه ها و تبلیغات و آموزش عمومی مورد دشنام و توهین قرار گرفتند . در پاره ای موارد آنها را بی اعتقاد به خداوند جلوه دادند .نوشتند و گفتند افرادی که بهاالله را می پرستند، یا منکر اسلام هستند و یا به اسلام توهین میکنند و این افکار را به وسایل مختلف از جمله سایت ها و رسانه ها و کتاب ها و بولتن ها و گروه های مختلف ترویج و تبلیغ کردند تا هر بلایی بر سر بهاییان می آورند مردم سکوت کنند و حرفی از حقوق آنها به زبان نیاورند . با آنها به گو نه ای رفتار کردند که انگاری ایرانی نیستند و خون آنها مباح است . به عنوان مثال گروه ضد بهاییت جوانان رفسنجان که با ارسال نامه های تهدید آمیز و روش های مختلف به آزار بهاییان در این منطقه می پردازد . یا گروه های دیگری که با لباس شخصی خانه های بهاییان را آتش زده و قبرستانهای آنها را تخریب میکنند و یا در یک مورد در 25 جولای اقدام به آتش زدن یک بهایی در شیراز نمودند و جالب آنکه در هیچ کدام از این موارد دولت و پلیس به کمک این افراد که جان و مالشان در خطر قرار گرفته است نمی آیند و وظیفه و رسالت شغلی خود را فدای سلیقه ها می نمایند و به راحتی چشم خود را بر روی ظلمی که به یک انسان، تنها به دلیل بهایی بودن می رود، می بندند .
پس از انقلاب بیش از 200 بهایی در ایران کشته شدند و آنهایی که باقی ماندند دائما در کنترل و نظارت هستند و حتی در بسیاری ازموارد دارایی های آنها به وسیله حکومت توقیف شده و از دفن اموالشان جلوگیری به عمل است . بهائیان اجازه تحصیل در دانشگاه و حق داشتن شغل دولتی را ندارند.
رادیو معارف در برنامه سراب خود این افراد را مرتبت با استعمارگران انگلیس و امریکا معرفی می کند. در 20 آبان 1387 سمیناری تحت عنوان «بهاییت مولود شوم صهیونیسم» در دانشگاه علامه طباطبایی به وسیله بسیج دانشجویی دانشکده علوم اجتماعی و ارتباطات برگزار شد و ناظم سمینار، بهاییت را فرقه ضاله ای خطاب کرد که دشمن اسلام و انقلاب است.
لازم به یاد آوری است که با توجه به دستگیری های اخیر تعداد بهاییان که از آغاز سال 2005 تاکنون بدون دلیل و با تکیه بر چنین اتهاماتی باز داشت شده اند به 130 نفر می رسد و اکنون فشارها به حدا کثر خود رسیده است .