انتخابات مهره چینی شده را می توان خنثی کرد

نویسنده

po_memarian_01.jpg

‏ امید‎ ‎معماریان

مهندس محمدتوسلی، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران و اولین شهردار تهران پس از انقلاب در گفت ‏وگوبا روز تاکید می کند که علی رغم انتقاد نسبت به شورای نگهبان وعملکرد وزارت کشور، معتقد است اگر ‏مردم درانتخاب شرکت کنند، سناریویی که محافظه کاران برای برگزاری یک انتخابات مهره چینی شده ‏وفرمایشی طراحی کرده اند، تاحدودی خنثی می شود. متن این مصاحبه در پی می آید. ‏

mtavasoli.jpg

‎ ‎آقای پورمحمدی وزیر کشور اعلام کرده که تنها احزاب وگروه های سیاسی شناسنامه دار می توانند ‏درانتخابات شرکت کنند. شما به عنوان نهضت آزادی چه تفسیری از این اظهارات دارید؟‎ ‎

وقتی وزارت کشور موضوع احزاب شناسنامه دار را مطرح می کند، احتمالا نظرش همان نهضت آزادی ایران ‏است، برای اینکه نهضت آزادی ویا سایر گروه های اپوزیسیون داخل حاکمیت نتوانند در انتخابات حضور پیدا ‏کنند. درگذشته منطق وزارت کشور یا مسئولانی که نمی خواستند نهضت آزادی در انتخابات شرکت کند این بود ‏که می گفتند نهضت غیرقانونی است. گاهی به نامه منتسب به امام استناد می کردند، گاهی هم به چیزهای دیگر. ‏ما در مصاحبه های متعدد به صورت مستدل گفتیم که آن نامه غیر قانونی است ونمی تواند مستند چنین اظهار ‏نظرهایی باشد. درخصوص این هم که نهضت را غیرقانونی می دانند به دلیل اینکه پروانه یا مجوز ندارد، توضیح ‏مفصلی داده ایم که طبق مواد قانون اساسی و قانون احزاب، فعالیت احزاب درداخل کشور نیازی به مجوز ندارد، ‏بلکه وزارت کشور تنها باید پروانه صادر کند که ما هم این درخواست را درسالهای 67 و68 بعد از تصویب ‏قانون احزاب دادیم. بنابراین سخنانی که توسط وزیرکشور مطرح شده خلاف قانون اساسی واحزاب است.‏

‎ ‎الان بحث مجوزمطرح می شود ویانامه آیت الله خمینی؟‎ ‎

الان این دومنطق را کنار گذاشته اند ومی گویند فقط احزاب شناسنامه دارمی توانند درانتخابات شرکت کنند، چون ‏حربه شان درارتباط با غیرقانونی بودن نهضت وبحث مجوز کند شده است. به این معنی که سیاهه ای از احزابی ‏را که از نظرشان شناسنامه دارند دروب سایت وزارت کشور منتشر می کنند ومی گویند اینها می توانند در ‏انتخابات شرکت کنند وبقیه نمی توانند. این کار وزارت کشور نقض اصل 24 قانون اساسی وقانون احزاب است. ‏اما نهضت آزادی اعتقاد دارد با وجودی که آنها نمی خواهند احزاب خارج از حاکمیت در انتخابات شرکت کنند، ما ‏بایستی کماکان برحضور درانتخابات اصرار داشته باشیم. چون این یک حق ملی است و اگر اینها بخواهند ما را از ‏این حق ملی محروم کنند ما باید درمقابل حقوق اساسی ملت ایستادگی و از آن صیانت کنیم. ‏

برهمین اساس است که به رغم همه انتقاداتی که به شورای نگهبان ورفتار وعملکرد وزارت کشورداریم، و به ‏رغم برگزاری انتخابات های ناسالم و غیرآزاد مجلس هفتم وریاست جمهوری نهم، درراستای همین سیاست ‏راهبردی، اصرار داریم که دربحث انتخابات ایستادگی واز اقداماتی که خلاف قانون انجام می شود، جلوگیری ‏کنیم. ‏

‎ ‎اینکه نظام سیاسی چنین حذف خودآگاهی را توسط برخی نهادها مانند شورای نگهبان انجام می دهد، ‏چه تبعات ومخاطراتی را متوجه کشور می کند؟‏‎ ‎

فکر می کنم پیامدهای محروم کردن بخشی مهمی از جامعه مدنی ایران از شرکت درانتخابات دقیقا درجهت ‏تضعیف نظام جمهوری اسلامی وکاهش مشروعیت آن است. چنین روندی موجب می شود که هم درداخل وهم ‏درسطح جهانی، اعتبار جمهوری اسلامی کاهش پیدا کند وبنابراین فشارهای بین المللی برایران افزایش یابد. ‏ازجمله شواهد تضعیف نظام جمهوری اسلامی می توان به فشاری که روسیه دردریای خزر وارد کرده اشاره ‏داشت که درشرایطی که ما در موضع ضعف هستیم، می خواهند سهم ایران را از وضعیت 50-50 به کمتر از ‏بیست درصد وبه قول وزیر امورخارجه به 11.2 درصد کاهش بدهند. درجنوب کشور در حوزه کشورهای خلیج ‏فارس فشارهای خود را افزایش داده اند وبا حضور رییس جمهوری ما قطعنامه علیه تمامیت ارضی کشور صادر ‏می کنند. آقای طالبانی درغرب کشور، در عراق که این همه روی آن سرمایه گذاری کردیم وارتباط نزدیکی با ‏آنها داریم بحث بی اعتبار بودن قرارداد الجزایر را مطرح وصحبت لغو آن رامی کند. اگر چه بعدا خواستند این ‏بحث را با توضیحاتی اصلاح کند، اما عملا طرح چنین مباحثی، موضع گیری آنها را در قبال جمهوری اسلامی ‏ایران نشان می دهد. ‏

درسطح جهانی هم مشخص است که چین وروسیه و بازار مشترک هم علاوه برآمریکا از ضعیف شدن پایه های ‏مردمی جمهوری اسلامی سوء استفاده می کنند که این درراستای منافع ملی ایران نیست. بنابراین احزاب وگروه ‏های سیاسی که به فکر نسل های آینده کشورهستند باید درمقابل این روند ایستادگی کنند و تسلیم آن نشوند. ‏

‎ ‎چه نگرانی هایی باعث می شود که بخشی از حاکمیت چنین هزینه ای را درسطوح مختلف متحمل شود ‏اما از مشارکت بخش هایی از نیروهای فعال جامعه مدنی وجامعه سیاسی جلوگیری کند؟‎ ‎

‏ فکر می کنم نگرانی شان این است که اگر انتخابات آزاد وسالم برگزار شود آنها جایگاهشان تضعیف می شود. ‏برای حفظ موقعیت خودشان است که قانون اساسی ومعیارهای شناخته شده جهانی را در برگزاری انتخابات آزاد ‏ومنصفانه نقض می کنند. یعنی فکر نمی کنم این بخش به جز بقای خود به ارزش دیگری فکر کند. صرفا بحث بقا ‏است. من فکر می کنم همه نظام های توتالیترچنین اندیشه ای دارند. اما این کوتاه مدت خواهد بود. آنچه که اتفاق ‏خواهد افتاد چیزی نیست که در راستای منافع ملی باشد. توصیه مشفقانه ما به مسئولان جمهوری اسلامی این بوده ‏که مقداری به تاریخ بیشتر توجه وتجربیات گذشته را مرور کنند واجازه ندهند آنچه خیر وصلاح مملکت نیست رخ ‏دهد. ما همیشه درطی سی سال گذشته در جایگاه اپوزیسیون قانونی همین خط مشی را داشته ایم. ما کوشش کرده ‏ایم مشفقانه به مسئولان جمهوری تذکر دهیم که تسلیم قانون و اراده ملت شوند چون این ارزشی است که پایدار ‏است و حتی می تواند ادامه حضور آنها را درقدرت بیشتر تضمین کند. یعنی احتمالش از این راه خیلی بیشتر است ‏تا اینکه روش هایی را به کار ببرند که همراه با نقض حقوق اساسی ملت است. این حرف ها گهگاه موثربوده ولی ‏درعمل و در انتخابات مجلس نشان داده شده که کماکان دنبال این روش هستند وما این را چالشی برای مسئولان ‏نظام می دانیم وهشدار می دهیم تا آنجا که می توانند خود را مهار کنند وخلاف منافع ملی عملی انجام ندهند.‏

‎ ‎با توجه به اظهارات وزیر کشور، نهضت آزادی هنوز هم برشرکت درانتخابات پافشاری می کند؟‏‎ ‎‎ ‎

ما دربیانیه اخیرمان هم تصریح کردیم که حضورمان درانتخابات را برای رسالت آزادی بخش خودمان ضروری ‏می دانیم. نوع رویکردمان هم بستگی به شرایط دارد. یعنی تاکتیکی است که درراستای استراتژی کلی خودمان ‏انتخاب می کنیم. ما فکر می کنیم نیروهای ملی هم بایددر این مرحله ثبت نام کنند و خود را تسلیم این اقدامات ‏خلاف قانون نکنند تا به جای اینکه هزینه اش را ملت پرداخت کند، شورای نگهبان و کسانی پرداخت کنند که ‏خلاف قانون صلاحیت افراد را رد می کنند. ‏

‎ ‎شما اشاره به لزوم تجربه اندوزی از روندهای مختلف درتاریخ کردید. چنین نگاه تاریخی شامل چه ‏رویدادهایی می شود؟‎ ‎

به نظرم بعد ازانقلاب، دوره مشروطه شاید دوره تاریخی آموزنده ای باشد برای دیدن این واقعیت که حاکمانی که ‏نخواهند تسلیم اراده ملت بشوند به چه سرنوشتی دچارمی شوند. این یک تجربه تاریخی است و فکر می کنم ‏مخاطبین شما همه با این تجربه آشنا هستند. دیگر تجربه اینکه بعد ازکودتای 28 مرداد با اینکه رژیم کودتا حاکم ‏بود، ولی نهضت مقاومت ملی وکسانی که از همین ارزش ها پاسداری می کردند، در آن شرایط هم شعارشان این ‏بود که باید درانتخابات شرکت و حقوق اساسی ملت را مطالبه کرد. این شعار را همان موقع هم مطرح می کردند ‏که ما درانتخابات شرکت می کنیم یا پیروز می شویم یا رسوا می کنیم. من فکر می کنم این تجربه تاریخی ما می ‏تواند برای نسل امروز مفید باشد. پس ازانقلاب هم روش ما همین بود. مجلس اول مجلس آزادی بود وهمه می ‏توانستند حضورپیدا بکنند. ما درانتخابات های دیگر حضور داشتیم و بحث آزادی وسلامت انتخابات را همیشه ‏مطرح کردیم. اسناد ومدارک ما را نگاه کنید، ببینید سمینارهایی که ما برای سلامت انتخابات برگزار می کردیم با ‏چه حکم ها وبرخوردهایی مواجه می شد. وقتی که آن حداقل شرایط فراهم نمی شد بیانیه می دادیم که در آن ‏انتخابات رای نمی دهیم. از مجلس پنجم که شرایط نسبی فراهم شد حضور و مشارکت بیشتری داشتیم. بنابراین در ‏هر مقطعی متناسب با شرایط آن تاکتیک مناسب را اختیار کردیم. فکر می کنم تجربه صد سال اخیر ومقاطع ‏مختلف می تواند برای تصمیم گیری احزاب سیاسی وفعالان سیاسی در شرایط کنونی مفید باشد.‏

‏ البته باید تصریح کنم که گفتمان سیاسی درشرایط کنونی هم گفتمان آزادی و حقوق بشر است وآن گفتمانی که در ‏دهه چهل و پنجاه مطرح بود دیگر مطرح نیست. بنابراین ما با توجه به این گفتمان جهانی و واقع بینی، تاکتیک ‏های خودمان را انتخاب می کنیم. ما فکر می کنیم تاکید برآزادی، حقوق بشر و دموکراسی وشرکت در انتخابات ‏وزمینه سازی برای رشد و آگاهی مردمی که حقوق سیاسی اجتماعی خودشان را مطالبه کنند درشرایط کنونی یکی ‏از رسالت هایی است که هم احزاب سیاسی وهم رسانه ها باید دنبال کنند. ‏

‎ ‎طی سالهای گذشته برخی از گروه های سیاسی وافراد مطرح موضوع تحریم انتخابات را مطرح کرده ‏اند. درحالی که با توجه به ماهیت غیرحزبی رای دادن، بخش عمده ای از رای دهندگان، عملا چنین موضوعی ‏فاقد کارایی بوده است. به علاوه تصور اینکه دموکراسی ـ درهرشکلش ـ بخواهد با تحریم به کار بیاید اندکی دشوار ‏است. شما این تاکتیک را چگونه ارزیابی می کنید؟‎ ‎

ببینید، بعضی ازفعالان سیاسی درگذشته تاکتیک تحریم وعدم مشارکت را به عنوان تاکتیک درست انتخاب کرده ‏ومورد عمل هم قرارداده اند. این تاکتیک درشرایطی که احزاب وگروه های سیاسی بتوانند اکثریتی از جامعه را ‏بسیج وآنها را متقاعد کنند که مثلا بیش از 50 درصد مردم درانتخابات شرکت نکنند یک تاکتیک کاملا ‏دموکراتیک است وموثر. اما می دانیم که چنین تاکتیکی درشرایط کنونی کشور ما موثر نیست. تجربه گذشته هم ‏نشان داده که تحریم جز منزوی کردن مردم نتیجه دیگری ندارد. بنابراین بهتر است که درشرایط کنونی نگاه مثبتی ‏داشته باشیم ومردم را به شرکت درانتخابات دعوت کنیم. تجربه چند انتخابات گذشته نشان می دهد که هر جا که ‏مردم بیشتر حضور داشته اند، نتیجه انتخابات بیشتر درراستای منافع ملی ما بوده است. نمونه اش دوم خرداد سال ‏‏76 است. در شورای شهر اول وسوم که حضور ومشارکت مردم بیشتر بود، شوراها ملی تر وبیشتر در جهت ‏مصالح ملی بوده است. درانتخابات شورای دوم با اینکه انتخابات از آزادی نسبی برخوردار بود، اما چون مردم ‏شرکت نکردند، شوراها دراختیار محافظه کاران قرارگرفت ومحافظه کاران درتحلیل های خود به این نتیجه ‏رسیدند که مردم درشهرهای بزرگ وتهران خودزنی کردند وخود مردم هم درتحلیل نهایی به این جمع بندی ‏رسیدند که دودستی امکانات شهر تهران را در دراختیار محافظه کارانی قرار دادند که سکوی پرشی شد برای ‏انتخابات مجلس هفتم وانتخابات ریاست جمهوری بعدی. بنابراین هر وقت مردم حضوربیشتری داشتند، به رغم ‏همه چالش هایی که شورای نگهبان به وجود آورده، وقتی انتخاب بین بد وبدتر شده باز نتیجه به نفع مردم بوده ‏است. ‏

‎ ‎با توجه به روندی که در خصوص انتخابات مجلس هشتم شکل گرفته است، چه تفاوت وشباهتی بین ‏مجلس ششم اصلاحات، مجلس هفتم اصول گرا ومجلس پیش روی هشتم می بینید؟‎ ‎

آنچه درمجلس ششم اتفاق افتاد زمینه هایی بود که درانتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد ایجاد شده بود. مردم ‏حضور داشتند وتوانستند نمایندگان خود را انتخاب کنند. مجلس ششم هم علی رغم همه انتقاداتی که به آن وارد است ‏اما درمجموع کارنامه درخشانی را درتاریخ پارلمانی ایران از خود برجای گذاشته است. پیامد شرایط دوران هشت ‏ساله اصلاحات و شورای دوم وعدم حضور مردم باعث شد با بسته شدن فضای ایران و سیاست های خاصی که ‏شورای نگهبان اعمال کرد و رد صلاحیت گسترده ای که درخصوص جمع کثیری از داوطلبان انجام داد، مجلس ‏هفتم شکل بگیرد. در مجلس هشتم به نظر می رسد جریان محافظه کاربه دنبال تشکیل مجلسی شبیه مجلس هفتم ‏است تا نمایندگانی انتخاب شوند که طرفدار محافظه کاران باشند واگر اقلیتی هم وجود دارد، اقلیتی بی تاثیر باشد. ‏این جریانی است که محافظه کاران دنبال می کنند اما اگر مردم حضور داشته باشند و ثبت نام کنند وکوشش کنند تا ‏جریان را تغییر دهند موثر خواهد بود. در دوم خرداد جریان محافظه کار دنبال چه رییس جمهوری بود؟ آیا با ‏حضور مردم آن جریان موفق شد؟ به نظر می رسد مقداری مشکل باشد اما درهر حال با حضور مردم ـ چه اینکه ‏کسانی ثبت نام کنند وچه با حضور موثر درانتخابات ـ این احتمال وجود خواهد داشت که سناریویی که آنها برای ‏برگزاری یک انتخابات مههرچینی شده وفرمایشی طراحی می کنند تاحدودی خنثی شود. اما اتفاقات روزهای آینده ‏نشان خواهد داد که کدام گزینه در تحلیل نهایی به واقعیت نزدیک تر است. ‏