تهدید اعتصاب کنندگان،بازگشت تاجزاده به زندان

نویسنده
شیرین کریمی

» آخرین اخبار زندانیان سیاسی و مطبوعاتی

همزمان با تهدید زندانیانی که اعتصاب غذا کرده اند به تحمل شش ماه انفرادی،دیروز مصطفی تاجزاده نیزبه دلیل خودداری از بازپس گیری شکایت خود از برخی نظامیان،به زندان بازگردانده شد.

به نوشته کلمه«پنج نفر از زندانیان اعتصاب کننده اوین چهارشنبه گذشته از سلول های انفرادی بند ۲۴۰ به دادسرای اوین منتقل شدند .مسئولان زندان در این دادسرا این پنج زندانی یعنی کوهیارگورزی ،بهمن احمدی امویی ،کیوان صمیمی ،غلامحسین عرشی و علی ملیحی را تهدید کردند که شش ماه در انفرادی خواهند ماند.سایر زندانی های اعتصاب کننده نیز به ادامه حبس در انفرادی تا ۲۰ روز دیگر تهدیدشده اند.»

براساس گزارشی که از داخل اوین به کلمه رسیده« در حالی که حداکثر زمان انفرادی در بندهای تحت پوشش سازمان زندان ها و در دوران محکومیت زندانی ۲۰ روز است این زندانیان به تحمل شش ماه حبس از سوی صداقت رییس زندان اوین تهدید شده اند.»

این در حالیست که به نوشته کلمه«حوادث روی داده در زندان اوین طی سه هفته گذشته بیش از هرچیز ناشی ازعدم مدیریت صحیح، صداقت،رییس زندان اوین بوده که به جای رسیدگی به شکایت زندانیان در خصوص اعتراض به شرایط نامناسب زندان و رفتار نامناسب زندانبان ها ، با انتقال ۱۷ زندانی به انفرادی، بحران را در بند ۳۵۰ دامن زده است.»

این پنج نفر همچنین تهدید شده اند که در شش ماه آینده از هرگونه تماس تلفنی و ملاقات با خانواده شان محروم خواهند بود.

از میان اعتصاب کنندگان،کیوان صمیمی همچنان در اعتصاب غذا به سر می برد و با توجه به فرارسیدن ماه رمضان نگرانی ها در باره وی افزایش پیدا کرده است ،چرا که اکنون فقط به هنگام افطار و سحر آب و چای می نوشد.

خانواده های اعتصاب کنندگان هنوز هیچ خبر موثقی در مورد زندانیان خود ندارند و تحت فشارهای شدید امنیتی،از سخنگویی با رسانه ها نیز سرباز می زنند.

 

بازگشت به زندان

خانواده مصطفی تاج زاده اعلام کردند، وی «به دلیل عدم تمکین به خواست بازجویان مبنی بر باز پس گیری شکایت خود امروز صبح به زندان اوین باز می گردد.»

به گزارش ندای سبز آزادی، پیش از این هفت فعال سیاسی، شکایت خود را از گروه نظامی ـ اطلاعاتی و آمران و مباشران تقلب در انتخابات به رئیس قوه قضاییه و سازمان قضایی نیروهای مسلح تسلیم کرده بودند.این نامه به امضای محسن امین زاده، مصطفی تاج زاده، عبداله رمضان زاده، فیض الله عرب سرخی، محسن صفایی فراهانی، محسن میردامادی و بهـزاد نبـوی رسیده بود.

 

آنچه بر فراهانی گذشت

پیش از این محسن صفایی فراهانی به دلیل پافشاری بر شکایت خود و عدم باز پس گیری آن به زندان اوین بازگشته بود و مصطفی تاج زاده دومین امضا کننده این شکواییه است که به زندان اوین باز میگردد.

عفت خطیبی، همسرمحسن صفایی‌فراهانی در نامه ای که در پارلمان نیوز درج شده،در مورد روزهایی که بر همسرش گذشته چنین نوشته است:”   ماه مبارک رمضان آغاز شده‌ولی همسر من پای سفره افطارخانواده نیست و «روزه» خود را در زندان و تنهایی می‌گشاید. او اکنون پس از ۵ دهه خدمت به کشور باید ماه مبارک رمضان را نه در کنار خانواده که در زندان بگذراند و اینگونه به روزهایی فکر کند که شبانه روز خود را در راه خدمت به کشور صرف می‌کرد. او در تمام ایام زندگی روزهای سخت را پشت‌سرگذاشت و حتی لحظه‌ای اعتراض و شکوائیه نکرده چراکه ایمان داشت برای کشور و مردم خدمت می‌کند و در چنین آرمانی جایی برای اعتراض نیست.”

در ادامه این نامه می خوانیم:“برخی مواقع فکر می‌کنم که با او دشمنی و عداوتی دارند که چنین می‌کنند. مگر او طی سال‌های حضورش در وزارت صنایع سنگین در ایام سخت جنگ، سال‌های سازندگی در وزارت نیرو، مجلس ششم،‌فدراسیون فوتبال و وزارت اموراقتصادی و داریی، کاری به غیر از خدمت کرده‌بود که امروز دیوارهای سرد زندان پاداشش شده‌است. امروز به نظرم می‌رسد که دشمنی با او به انتخابات دهم ریاست جمهوری هم مربوط نمی‌شود.از قبل هم خیلی تلاش کرده‌بودند که محسن را بشکنند ولی او ایستاده‌بود. خیلی تلاش کردند تا هنگامی که از شرکت«مپنا» رفت برای او مدرکی بسازند و آبروی سال‌های مدیریتش را بریزند ولی به لطف خدمت صادقانه او چنین نشد و تحقیقات یک ساله سازمان بازرسی کشور نشان داد که او تا چه اندازه در کارش سلامت داشته‌است. این پایان داستان نبود. او به فدراسیون فوتبال که رفت تنها دفتری متروک را تحویل گرفت ولی برای فدارسیون درآمدسازی کرد و باشگاه‌های فوتبال را به مرحله‌ای رساند تا قدری از زیربار بوجه دولتی بیرون بیاییند. این اقدام او هم ولی بی‌جواب نماند. بازهم تلاش کردند تا شاید مدرکی و دلیلی برای متهم ساختن او پیدا کنند ولی بازهم نشد. سازمان بازرسی مامور شده‌بود تا حساب‌های فدارسیون را بررسی کند بلکه دلیلی برای اتهام‌زنی به او پیدا کنند ولی تیر آنان به سنگ خورد. استفلال فدارسیون فوتبال مدیون تلاش ایشان بود ولی پاداش این همه خدمت…شاید برای آنها غیرقابل باوراست که مدیرانی با اتکاء به توان خود و با سلامت اقتصادی هم وجود دارند. داستان روزهای مدیرت او را همه می‌دانند و خودش نیز راضی به بازگویی نیست چراکه خدمت را وظیفه خود می‌دانست و منتی هم برکسی نداشت. این راه و آرمان او بود و هست.”

در پایان این نامه می خوانیم:“در این چند ماه هم که از زندان به مرخصی آمد بازهم او را رها نکردند. یک نهاد دستور کتبی و صریح داده ‌بود که تمامی دستگاه‌های اجرایی کشور قرار دادهای خود را با شرکتی که او تنها سهامداری کوچک در آن بود، فسخ کنند. این اتفاق در حالی رخ می‌داد که او تنها یک سهام‌دار جزء در آن شرکت بود و چنین اتفاقی محسن را آزار می‌داد چراکه او می‌دید دیگرانی تنها به اتهام همراهی با او تاوان می‌دهند.حتی دستور دادند آنها را در لیست سیاه قرار دهید درحالی که در آن مجموعه بیش از ۸۰۰ نفر کارگر و کارمند مشغول فعالیت بودند. برای آنها مهم نبود که کارگران سیاسی نیستند، مهم نبود که خیل بیکاران کشور اضافه می‌شود. مهم این بود که ایشان را در تنگنا قرار دهند. در این ماه‌های اخیر روزانه ۱۶ قرص اعصاب مصرف می‌کرد ولی بازهم ایستاده بود و مقاومت می‌کرد تا اینکه به بهانه شکایت از سردار مشفق به او گفتند یا شکایت را پس بگیر یا برو زندان و ایشان زندان را پذیرفت. او بازهم خواهد ایستاد.”