جلال یعقوبی
در یکی از اولین جلسههای شورای شهر و پیش از انتخاب شهردار تهران عبدالله نوری – رئیس شورای شهر- خبر داد که اعضای شورای تهران تصمیم گرفتهاند برای تبیین خواسته شهروندان تهرانی در خصوص انتخاب شهردار تهران، از آنان نظرخواهی کنند. وی گفت: “شورا با صدور بیانیه ای که از طریق جراید به اطلاع عموم خواهد رسید، چگونگی نظرخواهی از شهروندان تهرانی را بازگو خواهد کرد”. [روزنامه صبح امروز- یازدهم اردیبهشت 1378]
لازم به ذکر است که این نظر سنجی هرگز انجام نشد و انتخاب شهردار تهران با روشی دیگر انجام شد.
در جلسه بعدی، غلامحسین کرباسچی شهردار وقت تهران گزارشی از وضعیت شهر ارائه کرد. کرباسچی درباره منابع مالی شهرداری تهران گفت: “درآمد شهرداری تهران در سال 1368 که من مسئولیت آن را برعهده گرفتم 60 میلیارد و 9 میلیون ریال و با بودجه عمرانی 150 میلیون ریال بود که این رقم در سال 1375 به 2 هزار و 400 میلیارد ریال درآمد و یک هزار و 800 میلیارد ریال بودجه عمرانی افزایش یافت.” به گفته کرباسچی درآمد شهرداری در سال 1376 به دوهزار میلیارد ریال و بودجه عمرانی به یک هزار و 270 میلیارد ریال رسیده بود.
به این ترتیب در دوره شهرداری کرباسچی درآمد شهرداری تهران 33 برابر شده بود. این افزایش حیرت انگیز معانی مختلفی میتوانست داشته باشد. اولین نتیجه آن این بود که شهرداری تهران حتی از وزارتخانههای آموزشی مانند علوم – آموزش و پرورش و… و یا حتی وزارتخانههای اقتصادی مانند وزارت صنایع نیز اهمیت اقتصادی بیشتری داشت. از طرفی شهر تهران که در آن زمان بیش از هفت میلیون جمعیت داشت به اندازه برخی کشورهای مستقل جهان – فرضا در اروپا – جمعیت داشت و اداره آن به نوعی اداره یک کشور محسوب میشد. منابع اقتصادی عظیم شهرداری تهران این نهاد را در اواسط دهه هفتاد به یکی از نهادهای مهم قدرت در ایران تبدیل کرد و به همین دلیل رقابت بر سر تصاحب آن به صورت نوعی جنگ قدرت درآمد. به هر حال اگرچه مشخص بود که شورای شهر تمایل به شهرداری کرباسچی دارد اما به دلیل پرونده او و تلاش قوه قضائیه برای حذف کرباسچی از عرصه سیاسی ایران شورای شهر تهران ناچار بود که روی گزینههای دیگر تامل کند.
تا آخر اردیبهشت ماه سال 1378 شورای شهر تهران در جلسات متعددی با نامزدهای شهرداری به گفتگو نشست. در طی این جلسات افرادی مانند محمد عطریانفر، محمد غرضی، شهاب گنابادی، تقیزاده خامسی، دانش آشتیانی، محمد حقانی، محمدابراهیم اصغرزاده، سهیلا جلودارزاده و مرتضی الویری برنامه های خود را ارائه کردند. در این میان حضور مهندس عزت الله سحابی در جلسه شورای شهر معنی ویژه داشت. گرچه او در این جلسه انصراف خود را از پذیرش مدیریت شهرداری اعلام کرد لیکن دعوت او به شورای شهر تهران برای نهادهای راستگرا و یا بنیادگرا قابل تحمل نبود.
سحابی در میان اعضای شورای شهر تهران طی سخنانی گفت: “شهرداری باید سیستم هایی در اختیار داشته باشد که بازتاب سیاستهایش را در شهروندان ببیند چرا که ایجاد ارتباط بین مردم و شهرداریها نمونه ای از تحقق جامعه مدنی و زیربنای امور سیاسی است”. وی افزود: “بازبینی در امور اقتصادی در طول تاریخ معاصر، این نتیجه را به دست می دهد که عموماً انباشت سرمایه از طریق مدیریت در هزینه صورت می گیرد. از همین روی ضروری است در اداره کشور مدیران عمومی جامعه با رعایت صرفهجویی بتوانند بیشترین میزان بهره وری مثبت را از سرمایه های انباشته و درآمدها به دست آورند.” [روزنامه همشهری-بیستوهشتم اردیبهشت 1378]
بالاخره شورای شهر مرتضی الویری را که پیش از آن رئیس منطقه آزاد ایران بود به اتفاق آراء به عنوان شهردار تهران برگزیدند. الویری از اعضای سابق مجاهدین انقلاب اسلامی بودکه در آن زمان به تکنوکراتهای موسوم به کارگزاران نزدیک شده بود.
اهمیت راه اندازی شوراها از دیدگاه خاتمی زیاد بود و او در دومین سالگرد دوم خرداد به دیدار با اعضای شوراهای سراسر کشور که در ورزشگاه آزادی گرد آمده بودند رفت. او در اجتماع بیش از صد هزار تن از اعضای شوراها طی سخنانی گفت: “در همه جناحها، گرایش ها و سلیقه های جامعه اگر می خواهند بمانند باید بپذیرند که رفتار خود را با قانون تطبیق دهند. هیچ جریان و جناحی نمی تواند خود را برابر یا مافوق قانون بداند بلکه همه باید ضمن داشتن شناسنامه، در چارچوب قانون حرکت کنند و بر اساس آن مسئولیت نیز بپذیرند”. خاتمی گفت: “در برابر نظر رقیب باید سعه صدر داشته باشیم. شاید افرادی، رقیب را برنتابند و برای بیرون کردن او از صحنه حتی به مقدسات متوسل شوند و این هم زیانی برای جامعه ماست”.[روزنامه اطلاعات–سوم خرداد 1378]
همانروز که خاتمی در ورزشگاه آزادی و در میان اعضای شوراها سخن میگفت؛اجتماع دانشجویانی که به دعوت دفتر تحکیم وحدت در پارک لاله جمع شده بودند به خشونت کشیده شد. دانشجویان برای بزرگداشت دوم خرداد جمع شده بودند. گروهی اندک در ابتدا باسردادن شعارهایی همچون «مرگ بر مصدق»، «اسلام بی ولایت، اسلام آمریکایی»، «آزادی اندیشه، با سوت ایجاد نمیشه» به یکباره به جمع دانشجویان حمله بردند و با خشونت به ضرب و شتم آنان پرداختند. مسئولین مراسم از نیروی انتظامی در خواست کردند امنیت مراسم را تأمین کنند. اما نیروی انتظامی حاضر در مراسم که به لحاظ کمیت پوشش قابل ملاحظه ای در محدوده محل اجتماع دانشجویان برقرار کرده بود، هیچ دخالتی نکرد! روزنامه همشهری در حاشیه این مراسم نوشت: “یکی از نیروهای مهاجم یک تن از داشنجویان را به کناری کشید و با خونسردی به وی گفت: «من نه شورشی هستم، نه طالبان، اما اگر دفعه بعد اینجا تو را ببینم با تیر می زنمت”. چند تن از چهره های شناخته شده گروه فشار که از فرط حضور در تهاجم علیه تجمعات دانشجویی تبدیل به چهره های آشنا شده اند روز گذشته با پوشیدن پیراهنهای سیاه و همراه داشتن تلفن سیار ظاهراً وظیفه خط گیری برای ایجاد تشنج را به عهده داشتند. یک تن از آنان در گفتگوی تلفنی به مخاطب خود گفت: “حاجی، اشتباه کردیم که از اول نرفتیم جلو تریبون و ناچار شدیم عقب بیفتیم.” [روزنامه همشهری- سوم خرداد 1378]
به نوشته یکی دیگر از روزنامهها شدت حمله و هجوم به دانشجویان چنان بود که پرده گوش یکی از دانشجویان در اثر ضربه سیلی پاره و دچار خونریزی شد. همچنین تنی چند از دانشجویان به دلیل صدمات وارده راهی مراکز درمانی شدند. دامنه ضرب و شتم دانشجویان به محدوده پارک لاله محصور نماند و پس از اتمام تجمع نیز در خیابانهای اطراف پارک نیروهای مهاجم با دنبال کردن دانشجویان آنان را مورد آزار و ایذاء قرار دادند. این هجوم به دانشجویان چند هفته پیش از حادثه کوی دانشگاه اتفاق افتاد. پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات شوراها و انتشار چند روزنامه اصلاحطلب که هژمونی اصلاحطلبان را افزایش داده بود موجب افزایش تحرک گروههای فشار وابسته به بنیادگرایان شد. در ان زمان برخی نیروهای سیاسی حدس میزدند که اتفاقات تلخی در پیش رو باشد.