میترا سامورایی را در کانون اصلاح و تربیت دیدم. طبقه دوم تختخوابش نشسته بود و من را زیر نظر داشت. به سمتش که رفتم نیم خیز شد و از تخت پرید پایین. به دلیلی که نمیدانم هم زود سفره دلش را باز کرد. میترا را ۱۴ سالگی شوهر داده بودند و قبل از اینکه ۱۵ سالش تمام شود یک پسر به دنیا آورده بود. با اینکه تهرانی بود با شوهرش در بندر عباس زندگی میکرد. ۱۶ سالگی از خانه فرار کرده و قبل از اینکه به تهران برسد چندین بار به او تجاوز شده بود. در حالی که دو دستش جای تیغ زنی داشت و قبل از ۱۸ سالگی معتاد شده بود میگفت: ”من اطراف پاساژ گلستان چرخ میزدم تا بچه فنج ها را بیارم تو کار. دختربچه های که تابلو بود فراری ان و دو سوت میان تو کار”.
آخرین آماری رسمی که از دختران فراری ارائه شده به سال ۷۸ بر می گردد. آماری که نشان می داد که این میزان ۲۰ درصد نسبت به سال ۶۵ افزایش داشته است. همچنین میانگین سنی دختران فراری از۱۷ سال در سال ۷۸، به ۱۴، ۷ سالگی در سال ۷۹ کاهش یافته است.
به گفته یک استاد دانشگاه، ۱۸ درصد دختران فراری در روز نخست فرارشان مورد تجاوز جنسی قرار گرفته و ۶۰ درصد آنها نیز در هفته اول مورد تجاوز قرار میگیرند. مهدی زایرهمچنین میگوید که ۹۰ درصد این دختران معتاد هستند. او مهمترین دلایل بروز پدیده فرار از خانه را طلاق، فقر، بیکاری والدین و خشونتهای خانوادگی بیان میکند. طبق آمار ارائه شده توسط این استاد جامعهشناسی، ناسازگاری با پدر و مادر، مهمترین دلیل فرار دختران از خانه است. این عامل نزدیک به دو سوم از دلایل فرار از خانه را تشکیل میدهد.
ناسازگاری با پدر و مادر در قیاس با دیگر عوامل زمینه ساز، تقریبآ ۴ برابر بیشتر از وضعیت بد اقتصادی یا اغفال شدن دختران منجر به فرار نوجوانان از خانه میشود. تاثیر این عامل در فرار نوجوانان از خانه همچنین ۱۲ برابر دلایلی چون اعتیاد، طلاق پدر و مادر یا ازدواج ناموفق است. آقای زایر میگوید تنها در ۱۴ درصد موارد، خانواده برخورد مناسبی با دختران فراری بازگشته با خانه انجام میدهند و بیشتر این دختران دوباره اقدام به فرار از خانه میکنند. او برخوردهای سنتی همانند “برخوردهای جبری، انتظامی و محدود کردن” را از مهمترین دلایل فرار دوباره دختران میداند. این استاد دانشگاه، معتقد است شیوههای جدید همچون “آموزش مهارتهای زندگی به خانوادهها و نوجوانان، آموزش راههای تربیت نوجوانان و تربیت فرزند که منجر به هویت یابی صحیح این دختران میشود” اثرات بهتری در جلوگیری از فرار دوباره دختران نسبت به شیوههای سنتی دارد.
“فراری به نوجوانی گفته میشود که بر اساس حکم قضایی دادگاه نوجوانان، مرتکب تخلف ترک خانه پدر و مادر یا سرپرستان خود بدون کسب اجازه شده و در فاصله زمانی معقولی به آنجا بازنگشته است. “ به زبان سادهتر “دختران فراری” دخترانی هستند که به هردلیلی خانه و خانواده را ترک کرده و به محیطهای دیگری چون خیابان و پارک روی میآورند. دختران فراری معمولأ در گروه سنی ۱۴ تا ۲۵ سال قرار دارند. گرچه آمارهای غیررسمیاز کاهش سن فرار از منزل دختران حکایت دارد. (سایت شهر: اولین همایش آسیبهای اجتماعی شهر تهران)
فرار از خانه و ترک اعضای خانواده، بدون اجازه از والدین، نوعی واکنش نسبت به شرایطی است که از نظر فرد نامساعد، غیر قابل تحمل و تغییر ناپذیر است. این عمل به به منظور کاهش ناخوشایندی و رهایی از محرک های آزار دهنده و دستیابی به خواسته های مورد نظر انجام می شود. تبیین اصطلاح فرار از خانه به عنوان یک آسیب اجتماعی و علل بروز این پدیده در جامعه ایران دارای اهمیت است.
در پژوهشی که عوامل مختلف خانوادگی، اقتصادی، همسالان، فرهنگ و آموزش، اوقات فراغت و ارتباطات را به عنوان عوامل زمینهساز فرار دختران از خانه مورد بررسی قرار داده است، نتایج نشان میدهد خانواده و همسالان نسبت به شاخصهای دیگر از اهمیت ویژهای برخوردارند. بر این اساس خانواده به میزان حدود ۸% درصد از بیشترین تأثیر بر فرار دختران برخوردار است. زیرا فرد از بدو تولد ارزشها و هنجارها را در خانواده میآموزد و به تدریج با دنیای وسیعتر جامعه آشنا میشود. بهگونهای که خانواده و کارکردهای آن در پذیرش نقشهای اجتماعی از اهمیت ویژهای برخوردار میشود. میزان محبت، صمیمیت، حمایت عاطفی و وابستگی، از جمله مسائل مهمی است که در دوران اولیه زندگی میتواند در بروز رفتارهای بهنجار یا نابهنجار مؤثر باشد. نتایج تحقیقات نشان داده است که هرچه ازمیزان وابستگی والدین به فرزندان کاسته شود، بر فرار آنان از خانه افزوده خواهد شد. (لینک)
اما عوامل دیگری چون: ازدواج اجباری نوجوانان، مهاجرت، فقر، بیکاری، اعتیاد، خشونتهای فیزیکی- روانی و جنسی، افراط و تفریط در مدل تربیتی والدین (سهلگیرانه یا سختگیرانه)، عدم وجود ارتباط عاطفی میان اعضای خانواده، خانوادههای فروپاشیده (طلاق عاطفی و حقوقی)، مسئله حضانت فرزند در هنگام جدایی بر خلاف میل وی و یا مصلحتش (لزوم قیومت پدر و جد پدری) همگی از جمله دلایل اقدام به فرار دختران از خانه است. بر خلاف برخی نظرات که فقط خانواده و یا اجتماع را به تنهایی دربوجود آمدن آن دخیل می دانند، فرار دختران یک پدیده چند علتی است. بطوریکه عوامل مختلفی دست بدست هم داده و زمینه را برای بروز این پدیده بوجود می آورند و حتی دیگر مشکلات روحی-روانی که منجر به رفتارهای ضد اجتماعی می شود، از جمله ضعف عزت نفس، احساس کهتری، فقدان اعتماد به نفس، اختلال خلقی دو قطبی و… در فرار دختران موثر است.
اعمال آزار جنسی(زنای با محارم) از سوی اعضای خانواده، عامل بسیار مهمی در فرار دختران است. همواره احتمال این که دختران جوان مورد آزار و سوء استفاده جنسی قرار گیرند بسیار بیشتر از پسران است اسناد و مدارک نشان میدهد که اکثریت قابل توجهی (۷۰ تا ۹۰ درصد) از دختران بزهکار که سابقه مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفتن داشتهاند اغلب توسط اعضای خانواده یا نزدیکان و دوستان خانوادگی که مورد اعتماد تلقی شده اند مورد سو استفاده و آزار جنسی قرار گرفتهاند. بسیاری از دخترانی که قربانی این خشونتها می شوند به دلیل ترس از آزاردهندگان و آبروی خویش و توهم عدم حمایت و قضاوت اطرافیان جرات نمیکنند درباره مشکل خود حرف بزنند. آنها از خانه فرار می کنند و در شرایطی که از سوی نیروهای امنیتی مجبور به بازگشت شوند، دوباره فرار میکنند . زیرا از محیط ناامن خانه می هراسند. (۲)
فرار، دست کم از منظر فرد فرارکننده، نوعی مکانیزم دفاعی یا واکنش جبرانی تسلی بخش است که شخص برای نجات و رهایی از رنج و خشونت به آن تن می دهد و سعی دارد از شرایطی که به نظرش قابل تحمل نیست دور شود. فرار از خانه، از پدیده های ناهنجار اجتماعی است که در چند ساله اخیر افزایش یافته و تاثیرات منفی این پدیده در درجه اول متوجه خود فرد و خانواده وی و در درجه دوم متوجه جامعه می شود . دخترانی که خیابان را از خانه امن تر می بینند. خیابانی که مانند مرداب آنها را به درون خود کشیده و در خود غرق میکند.