فدریک هوف
دو روز از مذاکرات رودررو و صریح مقامات ایرانی و آمریکایی که در اروپا برگزار شد، می گذرد. سوریه، همچنان که در گفتگو های ماه دسامبر، از موضوعات مطرح این گفتگو ها بود. اگرچه نقطه نظرات مشترکی در مورد سوریه وجود نداشت اما تصویر واضحی از شرایط همکاری ایران و آمریکا در مورد سوریه بدست آمد.
دلیل اصلی ایران برای حمایت از اسد توسط مقامات ایران تشریح شد: حزب الله لبنان، متحد ایران است که در خط مقدم با اسرائیل قرار دارد. حکومت اسد- نه فقط بشار اسد- برای آمادگی حزب الله در برابر اسرائیل اهمیت دارد.اگرچه به نظر می رسد که ایران می خواهد در صورت مواجهه با اسرائیل، نفوذ خود را بر سوریه حفظ کند. مقامات ایرانی تاکید داشتند که رابطه ایران و سوریه برای آنها حیاتی است: حکومت اسد به خواسته ایران از حزب الله حمایت می کند.
تصویر ارائه شده از سوی مقامات ایران درباره روابط بین ایران و بشار اسد، اگرچه مثبت نبود اما جالب بود. طرف ایرانی توضیح داد که بشار اسد و حکومت سوریه سالهاست که راه جهادگران بین سوریه و عراق را هموار می کند؛ جهادگرانی که مسئول قتل عام شیعیان عراقی و مسئول بازگشت عوامل تهدید سوریه و عراق هستند. طرف ایرانی می گوید که روابط کنونی ایران و سوریه بر اساس علاقه و احترام نیست، یک تجارت است. معامله سوریه و ایران در مورد حزب الله.اگرچه اعضای گروه ایرانی بین مردم و حکومت سوریه خط کشیده اند.
یکی از اعضای تیم آمریکا معتقد است که ممکن است سوریه نقطه برخورد ایران و آمریکا باشد: دولت اوباما اعمالی انجام می دهد که منطبق بر این فرضیه است که حکومت اسد وارد گفتگوی جدی برای انتقال قدرت می شود. بر همین اساس، اوباما در سخنرانی اش در وست پوینت گفت که آمریکا و متحدانش در حاشیه خلیج فارس همکاری جدی دارند و در مورد آموزش نظامی به مخالفان ناسیونالیست سوری برنامه جدی دارند.
مقامات ایرانی به این احتمال واکنش منفی نشان دادند. یکی از اعضای تیم ایرانی می پرسد که آمریکا از این ابتکار چه سودی می برد: سوریه هیچ عوارضی برای کشورهای همسایه ندارد.مقامات آمریکایی با ناباوری به این اظهارات واکنش نشان دادند. یکی دیگر از اعضای تیم ایران هشدار داد که افزایش نفوذ آمریکا با افزایش نفوذ ایران همراه خواهد بود؛ نقطه نظری که یکی از اعضای تیم آمریکا آن را یکی از تضاد ایران و آمریکا می داند. یکی دیگر از اعضای تیم آمریکا به این نکته اشاره کرد که ایران روی حرف اوباما تکیه می کرد که گفته از هرگونه مداخله در خاورمیانه خودداری خواهد کرد.
همه ایرانی ها بر این نکته تاکید داشتند که ایران و آمریکا باید بتوانند در مورد سوریه به تفاهم برسند. ایرانی ها می گویند عربستان کاملا از بدترین بدترین ها دفاع می کند و آمریکا هم با این کشور همراه است. طرف آمریکا می گوید که آمریکا و عربستان در یک جهت نیستند زیرا آمریکا برای مبارزه با حکومت و جهادگران کمک نظامی می کند.
در طرف ایرانی برای رسیدن به توافق بین المللی یک شکاف بوجود آمده و این ممکن است روی مسئله سوریه تاثیر بگذارد. بسیاری در مورد توافق اتمی خوشبین هستند. اگرچه آن را یک توافق تاکتیکی از سوی ایران می بینند. یکی از اعضای گروه ایران چنین موضع گرفت که رسیدن به توافق اتمی، پلی است برای همکاری در مورد سوریه و همکاری دو کشور در عراق. آمریکایی ها به این نکته اشاره می کنند که یکی دیگر از این پل ها رسیدن به یک همکاری مشترک با ایران در مورد عراق است. آمریکایی ها از این مذاکرات بعنوان ابزار بالقوه برای حل مشکل عراق و سوریه استفاده می کنند. این موضوع واکنش های متفاوتی داشته است: برخی از آن استقبال می کنند و برخی به آن اعتراض دارند. مسلما منافع طرف ایرانی این است که آمریکا عربستان را با اهداف ایران در منطقه هماهنگ کند.
یک توصیه آمریکا به تهران این بود که ایران و آمریکا سرعت مذاکرات دوجانبه را در سطح رسمی بیشتر کنند تا جلوی فاجعه انسانی در سوریه گرفته شود. در این مورد ایرانیان تمایل کمتری نشان دادند. یکی از اعضای تیم ایران می گوید که اکثر کسانی که در سه سال گذشته در سوریه کشته شده اند علوی هایی هستند که اقدام به خوردن قلب مردم بی دفاع کردند و این افراد توسط عربستان حمایت می شوند و این کشور مسئول این کشتار است. هنوز کاملا مشخص نیست که این ادعا توسط کسانی مطرح شده است که قصد دارند بحث اصلی را منحرف کنند یا بر اساس گزارش های مقامات و ماموران سازمان ملل مطرح شده است.
به نظر می رسد که بشود یک نتیجه گیری برای گفتگو ایران و آمریکا در نظر گرفت: ایران معتقد است که حکومت سوریه، بخصوص در غرب به ثبات رسیده است. به نظر می رسدآمریکا هم با این ایده موافق است تا بتواند خود را از عربستان جدا کند و تمرکز اش را بر روی توافق اتمی بگذارد که ایران را از فشار اقتصادی نجات می دهد. اگر درگیری ایران و اسرائیل صرفا دفاعی است، پس می شود گفت که ایران سودی از درگیری های سیاسی بر سر انتقال دادن قدرت بشار اسد نمی برد. اگر چنین نباشد باز هم می شود گفت که ایران می خواهد اسد سنگر این کشور، دستکم در غرب سوریه و در مرز با لبنان باشد.
با در نظر گفتن قطعیت و تردید بر سر این موضوع، به نظر می رسد که دستکم آمریکا به این نتیجه رسیده است که سیاست های این کشور و متحدانش به دو هدف نزدیک می شوند: مذاکرات با حسن نیت با هدف کم کردن توانایی ایران در رسیدن به سلاح اتمی، تربیت نظامی سوری های طرفدار سوریه که به آنان این امکان را می دهد که بر تروریست ها غلبه کنند. رسیدن به این دو رویکرد در نهایت به ایران نشان می دهد که حمایت از چنین حکومتی نه تنها باعث آزار مردم سوریه می شود بلکه به هم کیشانشان در عراق هم ضربه می زند. هنوز مانده است که ایران متوجه شود که اعتماد کردن به یک راه حل خوب که پنهان است به راه حلی که در دست یک قاتل قرار دارد، ارجح است.
آتلانتیک کانسیل، ۱۰ ژوئن