گفتیم که در اویل مهرماه 1376 فیگارو خبر داد که کشورهای فرانسه و ایتالیا خواهان بازگشت سفیران کشورهای اروپایی به ایران هستند. ژاک شیراک، رئیس جمهور فرانسه نیز گفته بود در صورتی که ضمانت های لازم برای بازگشت سفیر آلمان داده شود، سفیران اروپایی به ایران باز خواهند گشت.
چند روز بعد سخنگوی وزارت خارجه دولت خاتمی، در پاسخ به اظهارات سخنگوی وزارت خارجه آلمان که گفتگو با ایران را رد کرده بود، گفت: “مساله گفتگو بین ایران و آلمان از ابتدا توسط کینکل در سخنرانی وی در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح شد که گفت آلمان آماده مذاکره با ایران است. جای تعجب است که موضع سخنگوی وزارت خارجه آلمان متناقض با موضع کینکل است و این خود نشانه وجود سردرگمی در وزارت خارجه آلمان است. در عین حال جمهوری اسلامی ایران بدون هیچگونه تعجیلی، منتظر جبران اقدامات غیردوستانه آلمان که منجر به جریحه دار شدن احساسات ملت ایران شده است، می باشد” [پانزدهم مهرماه 1376] به نظر می رسید که تنش در روابط ایران و اروپا هنوز ادامه خواهد داشت. لیکن چنین نشد و حدود یک ماه بعد و به دنبال توافق ایران و اتحادیه اروپا، سفیران این کشورها در دو گروه جداگانه به ایران بازگشتند. این شیوه بازگشت را وزیر خارجه لوگزانبورگ، رئیس دوره ای اتحادیه اروپا پیشنهاد کرده بود. به این ترتیب ابتدا سفیران کشورهای فنلاند، سوئد، دانمارک، بلژیک، هلند، ایتالیا، اتریش، اسپانیا، انگلیس، ایرلند و یونان به ایران بازگشتند و چندروز بعد نیز سفیران فرانسه و آلمان وارد تهران شدند. [بیست و چهارم آبان 1376] مساله مهم در اینجا آن بود که با وجود اخراج سفیر آلمان او مجددا به ایران بازگشته بود و البته این اتفاق از دید ناظران سیاسی بین المللی به عنوان پیروزی بزرگی برای خاتمی تلقی شد. این پیروزی انعکاس گستردهای در رسانه های جهانی داشت. رادیو بیبیسی طی گزارشی در این زمینه نوشت: “بازگشت این سفیران به ایران و در پرتو آن چشم انداز روابط با اتحادیه اروپا به ویژه هنگامی که آمریکا تلاش می کند تا هرچه بیشتر جمهوری اسلامی را به انزوا بکشد، موفقیت بزرگی برای دولت آقای خاتمی محسوب می شود. حال که اتحادیه اروپا توافق کرده است سفیر آلمان را به همراه سفیر فرانسه پس از بقیه سفیران اروپایی به تهران بفرستد، این اقدام نوعی پیروزی برای تهران تلقی می شود.” رادیو بیبیسی هم به نقل از یکی از تحلیلگران خود گفت: “انتخابات ریاست جمهوری در ایران احساس کشورهای اروپایی برای عادی کردن روابط با این کشور را تقویت کرده است. آقای خاتمی روشن کرده که نه تنها با اتحادیه اروپا بلکه مایل است با کشورهای حوزه خلیج فارس نیز روابط تازه ای را آغاز کند به همین دلیل اکنون در میان کشورهای اتحادیه اروپا این احساس وجو دارد که کار کردن با محمد خاتمی آسانتر است.” رادیو مونت کارلو نیز در گزارشی، بازگشت سفرای اروپایی را یک پیروزی دیپلماتیک برای دولت خاتمی و به ویژه خرازی وزیر امور خارجه ایران دانست که پس از دیدار خرازی از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس دومین گام او قلمداد میشد. روزنامههای انگلیسی نیز با ارائه گزارشهایی در این زمینه ضمن اشاره به بازگشت اغلب سفیران اروپایی به تهران، نوشتند ایران و اتحادیه اروپا پس از ماهها بن بست در مورد سفیران، به توافق رسیدند. روزنامه دیلی تلگراف در گزارشی نوشت: “انتخاب خاتمی به عنوان رئیس جمهوری از سوی مردم ایران و تصمیم اخیر اتحادیه اروپا، اولین نشانه از بهبود روابط تهران و غرب است.” از سوی دیگر رادیو کلن طی تفسیری در این خصوص گفت: “بازگشت سفیران اتحادیه اروپا به تهران مسلماً بیانگر این واقعیت است که اتحادیه اروپا هرگز مایل نبوده و نخواهد بود که مناسبات خود را با ایران در دراز مدت دچار بحران سازد. این امر بی شک نمودار این واقعیت نیز هست که اروپاییان مایلند تا اعتماد خود را به ریاست جمهوری جدید ایران محمد خاتمی ابراز دارند و از او در تلاشها و اقداماتش برای گشودن فصلی جدید در سیاست خارجی جمهوری اسلامی و از جمله در مناسبات ایران با کشورهای خارجی حمایت کنند.” خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز در گزارشی از تهران، ضمن اشاره به عدم حضور سفیر پرتغال در میان سفیرانی که به تهران بازگشته اند، از قول یک دیپلمات نوشت: “علت این امر آن است که وی اشتغال قبلی داشت لیکن او نیز به زودی وارد ایران خواهد شد.”
خبرگزاری فرانسه در مطلب دیگری به نقل از یکی از استادان دانشگاههای دانمارک نوشت: “بازگشت سفیران اتحادیه اروپا به تهران نشان می دهد که اروپا با نزدیکی به ایران در صدد حفظ استقلال خود در برابر آمریکاست.” وی معتقد بودکه بازگشت این سفیران و عادی شدن روابط دیپلماتیک تهران و اتحادیه اروپا، راه را برای سرمایه گزاری بیشتر کشورهای عضو این اتحادیه در ایران باز خواهد کرد. [روزنامه همشهری –بیست و پنجم آذر 1376] موفقیتهای سیاست خارجی خاتمی، هنوز در آغاز راه قرار داشت و با ابتکارهای او این پیروزیها یکی پس از دیگری فرا رسید. اما در همهی این اتفاقات یک چیز مشترک به چشم میخورد و آن این بود که هرگاه خاتمی در آستانهی موفقیتی بینالمللی قرار میگرفت بحرانی داخلی در ایران بوجود میآمد که همه چیز را تحت تاثیر خود قرار میداد. با اینحال شخصیت خاتمی که به آرامی تبدیل به چهرهای میانهرو و قابل اعتماد شده بود تا حدی تاثیر این بحرانها را کمتر میکرد.
در اواسط آذرماه 76 درحالی که جنجال های ایجاد شده بر سر سخنرانی آیت الله منتظری و سپس حصر او و آزار دوستان و اطرافیانش فروکش میکرد، اخباری از مسائل مربوط به برگزاری کنفرانس سران کشورهای اسلامی نیز منتشر شد. اوایل آبان ماه و همزمان با بحران سخنرانی آیتالله منتظری روزنامه سلام طی گزارشی در باره کنفرانس سران کشورهای اسلامی نوشت: “دستگاههای مختلف در کشور در آستانه برگزاری کنفرانس سران کشورهای اسلامی در تهران بشدت در تکاپو هستند تا این کنفرانس به بهترین شکل برگزار شود. اما در این میان و با کمال تعجب مشاهده میشود به شخصی در این امر خطیر مسئولیت سپرده شده که عملکرد تخریبی وی در دوران تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری علیه آقای خاتمی ( که میزبان کنفرانس و ریاست آن را برعهده خواهند داشت) زبانزد عام و خاص است. حسین محمدی معاون سیاسی سازمان صدا و سیما کسی است که حداقل مسئولیت درجه دوم در تبلیغات صدا و سیما علیه آقای خاتمی را برعهده دارد. اکنون سئوال اینجاست کسی که علیه رئیس جمهور، آنچنان فعالیت غریبی انجام می داد، صلاحیت تصدی مسئولیت کمیته هماهنگی مطبوهات و خبرنگاران داخلی چنین کنفرانس مهمی را دارد؟ ممکن است کسانی باشند، گمان کنند که این فرد برای رضای خداوند آنهمه تبلیغات تخریبی را سامان داد، ولی چنانچه قرار است نتایج مطلوبی در پوشش رسانه های این کنفرانس عاید نظام اسلامی شود لزوماً باید چنین فردی مسئولیت آن را بر عهده بگیرد؟”[روزنامه سلام – ششم آبان 1376]