آخر این هم شد حرف که آقای حسینی وزیر ارشاد گفته که اگر شیخ بهائی هم وزیر ارشاد شود کاری نمی تواند بکند. و آقای عماد افروغ هم ادامه داده که شیخ بهائی که هیچ حتی اگر ملاصدرا هم وزیر ارشاد شود، هیچ کاری نمی تواند بکند. البته که اگر شیخ بهائی و ملاصدرا وزیر ارشاد بشوند هیچ کاری نمی توانند بکنند، چون در هر حال اطلاعات شان درباره وضع فرهنگ و هنر کشور مربوط به پانصد سال قبل خواهد بود و می شود در سطح اطلاعات همین آقای حسینی یا شمقدری، اما اگر هر کدام از نامزدهای وزارت همین کابینه روحانی مثل عباس آخوندی یا نجفی یا جهانگیری یا جنتی یا ظریف یا هر آدمی در همین سطح وزیر فرهنگ و ارشاد بشوند بخش مهمی از مشکلات فرهنگی کشور حل می شود. یک وزیر خوب برای ارشاد همین کارهایی را که می گویم بکند هفتاد درصد مشکل کشور حل می شود.
اول: برای ساختن یک فیلم براساس فیلمنامه اش مجوز ساخت بدهند و همان قوانینی که در کشور وجود دارد در دادن مجوز ساخت و نمایش در نظر بگیرند و هیچ تلاشی برای ساختن فیلم های ارزشی نکنند.
دوم: وزیر فرهنگ و ارشاد به همین کارگردانان و فیلمنامه نویسان و بازیگران و عوامل دیگر تولید فیلم اجازه دهد همان کار طبیعی شان را که تا قبل از آمدن احمدی نژاد می کردند بکنند و مانع تولید فیلم، ساخت فیلم، نمایش فیلم و تشکیل انجمن های صنفی نشود.
سوم: وزیر فرهنگ و ارشاد بپذیرد که نویسنده کتاب حق دارد هر چیزی را که مخالف قانون نیست در کتابش بنویسد و اگر کتابی مخالف قانون نبود، بخاطر اسم نویسنده یا اهدافی که ممکن است ناشر در سی سال آینده در نظر داشته باشد، انتشار آن را ممنوع نکنند. به عبارت دیگر همان کتابهایی که در ترکیه، افغانستان، عراق، پاکستان، امارات متحده عربی، جمهوری آذربایجان و سایر کشورهای همسایه ما منتشر می شود، کتابهای مشابه آن در ایران منتشر شود. و دولت از هیچ نویسنده ای برای رشد ادبیات حمایت نکند.
چهارم: وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به موسیقی هایی که در این سالها اجازه گرفته و موسیقی های مشابه آن اجازه انتشار بدهد. یعنی اگر شجریان، نامجو، ناظری، موسیقی های محلی، موسیقی پاپ و راک که در این سالها روی صحنه رفته یا مجوز نشر گرفته، به آنها اجازه بدهند. به عبارت دیگر دولت مانع تولید موسیقی نشود.
پنجم: وزیر فرهنگ و ارشاد با شیطان پرستان و شیطان مبارزه نکند، اگر قبول کنیم که خداوند خودش بلد است حال شیطان را بگیرد، وزارت ارشاد را محل دعوای آنها نکنیم.
ششم: وزیر فرهنگ و ارشاد جدید کسانی را که بیماری روانی سخت دارند، و کارشان بررسی آثار فرهنگی است، مداوا کند و به آنها اجازه ادامه کار بدهد.
هفتم: بطور کلی وزیر فرهنگ و ارشاد جدید سعی کند هیچ نبوغ و استعدادی از خودش نشان ندهد، هیچ هنرمند و تولید کننده فرهنگی را هم کشف نکند، فقط آثاری را که قانونا باید مجاز باشند مجوز بدهد و به بقیه چیزها کاری نداشته باشد.
پرسپولیس قرمززززززته، بسکتبال رفت بالا
امروز هم تیم پرسپولیس در بازی با مس کرمان با نتیجه دو بر صفر بازی را برد و بسلامتی فعلا با هفت امتیاز صدرنشین است و هم تیم ملی بسکتبال ایران با سی امتیاز اختلاف همانطور که چین را لوله کرده بود، قزاقستان را هم پودر کرد. این ششمین پیروزی مقتدرانه تیم ملی بسکتبال ایران بود. فعلا ایران در مرحله حذفی باید با اردن روبرو شود که امیدواریم روحانی مچکریم بشود.
کابینه فتنه گران یا جلادان
اصولا انگار در چند جهان زندگی می کنیم. یک عده در میان اصولگرایان تندرو با ضرس قاطع ثابت می کنند که کابینه روحانی کابینه فتنه گران و جنبش سبز است و به همین دلیل می گویند که نباید مجلس به کابینه رای بدهد، و البته از یک طرف راست می گویند، چون حداقل هجده وزیر کابینه روحانی از تیم میرحسین موسوی، خاتمی و هاشمی است و از طرف دیگر گروهی از « اپوز» به ضرس قاطع ثابت می کنند که اکثریت کابینه سابقه آدمکشی و حضور در مراحل مختلف جنایت علیه بشریت را دارند. نکته مهم این که این تندروهای داخل مجاهد و سلطنت طلب و طرفداران حمله نظامی آمریکا را بر اصلاح طلبان ترجیح می دهند و جریان « اپوز» هم احمدی نژاد را بر اصلاح طلبان ترجیح می دهند. کلا آب می گردد و گودال را پیدا می کند.
البته فعلا فرمانده کل سپاه، عظیم ترین مقام نظامی کشور و عضو برجسته ارتش ایران، سردار پهناور فیروزآبادی اعلام کرده که « نیروهای مسلح تمام قد در خدمت دولت جدید خواهند بود» باز خدا را شکر که تمام وزن این کار را نمی کند، وگرنه دولت تا حالا له شده بود و رفته بود پی کارش. و البته همین گروهبان گارسیای حزب الله اعلام کرده که: « مردم انتظار دارند مجلس از تشکیل دولت حمایت کند.» همزمان هم آقای عسگراولادی و عارف که چشم ندارند همدیگر را ببینند، از دولت روحانی دفاع کردند. اما مسعود میرکاظمی، وزیر احمدی نژاد و یکی از عوامل اصلی مشکلات اقتصادی مردم در مجلس گفت: « کابینه نه تنها در فتنه 88 بلکه در 18 تیر 78 هم نقش داشت.» البته تقریبا این طور که معلوم است اکثریت مجلس احتمالا از همه وزرای پیشنهادی حمایت می کنند. به نظرم این رای گیری اقلیت جدید احمدی نژادی مجلس را روشن می کند. پیشنهاد جدی می کنم وقتی ترکیب این اقلیت مشخص شد آنها را چند ماهی بفرستند بازپروری حال شان بهتر شود.
محمود نارمکی، قرمز پوش شهر ما
ماجرای زن قرمزپوش تهران را شنیدید که یک روز با لباس قرمز سر قرارش آمد ولی چون شب شب عشق و شور بود و شب شب ماه و نور بود و با وجود اینکه با یار قرار گذاشته بود، یارش دیر کرد چون راهش دور بود، به همین دلیل آن خانم سر محل قرار ایستاد، شب شد، بیابان شد، زمستان شد، بوران شد سرمای فراوان شد، ولی خانم قرمز پوش از آنجا نرفت و تبدیل به یک خاطره شد. و هنوز هم عده ای از مردم یادشان است که آن زن قرمزپوش چی شد که همچین شد. یعنی بطور کلی آدمها یکجوری هستند که یادشان می ماند. شده داستان محمود که این روزها در نارمک هر روز لب بالکن می رود و برای همسایه ها سخنرانی می کند. به نظرم بد نیست که شهرداری نارمک تعدادی صندلی خالی بگذارد در پارک نارمک که محمود به یاد سخنرانی هایش در آنجا برای تغییر مدیریت جهان نطق کند. بالاخره ترک عادت موجب مرض است. البته ماجرای دانشگاه احمدی نژاد هم با اقبال عمومی مواجه شده و در همین پنج روزی که ایشان با استفاده از تریبون صدا و سیمای جمهوری اسلامی از مردم خواسته به دانشگاهش کمک مالی کنند، تا همین امروز 16 میلیون تومان پول به حساب دانشگاهش ریخته شده. یعنی اگر حساب کنیم که هر کسی حداقل پنجاه هزار تومان ناقابل برای کمک به دانشگاه مذکور پول داده باشند، تا حالا 320 نفر از آن 24 میلیون نفری که به او رای دادند، به دانشگاه مذکور کمک مالی کردند. آن وقت می گویند چرا در صحت انتخابات 1388 شک می کنی. و تازه می گویند چرا عذرخواهی نمی کنید. عذرخواهی کجا بود، برو بینیم برادر، خدا روزی ات رو جای دیگه حواله کنه.
دنیای زندونی دیواره، دیری دیری دیم
حرفی که آقای هاشمی رفسنجانی زده است خیلی حرف قشنگی است. ایشان گفته « عصر زندانی کردن خبرنگاران گذشته است» البته به نظر من آقای هاشمی اگر صبر می کرد دادگاه فائزه هاشمی تمام می شد و بعد این حرف را می زد یا حداقل از فائزه هاشمی دخترش می پرسید که چند نفر از خبرنگاران روزنامه زن که توسط قوه قضائیه تعطیل شد زندانی شدند، خیلی بهتر بود. شاید هم منظورش را خوب نگفته و منظورش این بوده که امیدوارم عصر زندانی کردن خبرنگاران گذشته باشد، یا اینکه اگر عصر زندانی کردن خبرنگاران گذشته بود خیلی خوب می شد. یا چیزی در همین مایه ها، ولی فعلا که نگذشته است. راستی پرونده مهدی هاشمی چی شد؟ فائزه هاشمی که امروز به دادگاه انقلاب رفت و به اتهام ایجاد اختلال در زندان محاکمه شد و خودش هم گفت که از روند دادرسی راضی است. ولی هنوز حکمش را نداده اند. البته مسعود باستانی که زندانی است، ولی انصافا بخاطر خبرنگاری که زندانی نیست، بخاطر اینکه جرم امنیتی داشته زندانی است. احمد زیدآبادی هم که سیرجانی است و طبیعی است که زندانی باشد، ژیلا بنی یعقوب و بهمن احمدی امویی هم که جرم شان اختلاس از بانک صادرات است. می ماند عیسی سحرخیز، به نظر من او هم خودش مقصر است. آدمی که در فاصله یک متری محسنی اژه ای می ایستد، طبیعی است دچار گازگرفتگی خواهد شد و چنین آدمی قطعا قصد کودتا داشته، وگرنه عصر زندانی شدن خبرنگاران گذشته است. حالا فکر کن ما همین خبر را بخوانیم و زرپ برویم تهران، زرپ هم دستگیر بشویم و تا بگوئیم هاشمی گفته که…. طرف می گوید: سلول این طرفی ات پسرشه، دو تا دیوار اون طرف تر هم دخترش. اصلا بی خیال!
زنگنه در فتنه هشتاد و هشت
یکی از نمایندگان مجلس در انتقاد از زنگنه گفت که او صلاحیت ندارد وزیر نفت شود چون در فتنه هشتاد و هشت حضور داشته است. در همین راستا بقیه جرائم زنگنه اعلام شد:
یک: زنگنه در جریان فتنه هشتاد و هشت یکی از سه میلیون نفری بود که به خیابان رفته بود و در فتنه نقش داشت البته عکس و سندی از او در دست نیست، اعتراف هم نکرده است. به همین دلیل حضورش محرز است.
دو: زنگنه در واگذار کردن نفت به کرسنت زیر قیمت مزایده تلاش کرد و کرسنت یکی از شرکتهای بزرگ اماراتی است که دولت امارات همسایه قطر بوده و خبرگزاری الجزیره در قطر از جنبش سبز می خواست حمایت کند و لذا بیژن زنگنه عامل فتنه گران داخلی و خارجی است.
سه: بیژن نامدار زنگنه در کابینه میرحسین موسوی حضور فعال در سطح وزیر داشت و تا کنون از حضور در کابینه میرحسین موسوی اعلام ندامت و پشیمانی نکرده است.
چهار: بیژن زنگنه در سال 1356 با کسب رتبه ممتاز از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و برای ادامه تحصیل و زندگی به آمریکای جنایتکار نرفت و همین نشان می دهد که او از همان آغاز ماموریت نفوذ در نظام برای ورود به فتنه را داشت.
پنج: اسم کوچک او بیژن است و حتی اگر میرحسین بود هم فرقی نمی کرد و نشان از حضور او در جریان فتنه داشت.
بالاترین؛ ادب مرد و دولت او
تیترهای بالاترین واقعا بقول حسین باستانی عبرت آموز است: « خر جمهوری اسلامی»، « پفیوزها مچکریم»، « ترانه بگم خفه از سیمای آزادی»، « ترفند جدید پان تورک های خائن»، « سید علی و کوسه و روحانی»، « سربازان گمنام، دمبالچه های جنایتکاران»… کلا هر شب همین خبر است.