نتایج صلح حدیبیه نظام

بیژن صف سری
بیژن صف سری

روزی که رهبری نظام بی سئوال، شیخی فرنگ رفته و اهل مماشات چون شیخ حسن روحانی را بعنوان رئیس قوه مجریه وبرنده انتخابات ریاست جمهوری پذیرفت وبه دنبال آن، خط مشی سیاست نظام را بر مبنای “نرمش قهرمانانه” ترسیم کرد، همگان به این باور رسیدند که فشار تحریم ها، عاقبت کار ساز شده و ولی امر مسلمین جهان را به این صرافت انداخته است که باید رویه ای مغایر با آنچه تاکنون داشته، با جهان و ملت تحت سلطه خود برگزیند.این تصور خام بارقه ای از امید در دل آن دسته از مصلحان نظام ایجاد کرد تا گمان کنند نظام ولایی ناگزیر به اصلاح گردیده و توهم قدرت را، حتی در شخص سید علی خامنه ای هم می توان مهار و او را مجاب به پذیرش اصلاح کرد.

از اشاعه چنین تصورباطلی حتی مردم بی اعتماد به نظام هم به توهم باور این فریب بزرگ دچار شدند وباردیگر همچون تجربه موسوم به “دوم خرداد” وبر سر کارآمدن سید اصلاح طلبی چون خاتمی، به باور دولت کلیدار شیخ حسن روحانی رسیدند و صادقانه در تقویت و کمک به تحقق شعار های رئیس جمهور پر وعده، با اوهمدل و همراه شدند.اما با مخالفت های جهت دار و از قبل پیش بینی شده مخالفان دولت، وافزایش محدودیت ها و بازداشت هاو ایضا سکوت و رفتار پارادوکس گونه رهبری که چراغ سبزی برای مخالفان شیخ حسن کلیدار بود، کم کم تلنگری بر ضمیر باورمندان به اصلاح نظام زده شد تا احساس غبن دیگری از اعتماد خود به شیفتگان قدرت را تجربه نمایند؛ تا بدانجا که با تصویب قوانین بازدارنده ای مانند تصویب دو فوریتی “حمایت از ناهیان منکر”، که اجازه قانونی برای سرکوب مخالفان اصلاح نظام را به گروهی اوباش  می دهد، رئیس جمهور به ظاهر مورد تائید نظام هم وادار به واکنش گردیده و با مطرح کردن ماجرای تاریخی “صلح حدیبیه” در صدر اسلام، به مخالفان دولت خود، توافقات و عهد و پیمانی را یاد آور شده است که قبل از تصدی او بر قوه مجریه، اصحاب حلقه قدرت برای دوام و بقای نظام، داده بودند.

 ”صلح حدیبیه “ ماجرای پیمان نامه ای است که در آغاز پیامبری حضرت محمد با مخالفان خود در قبیله قریش منعقد شد.بنا بر آن توافقنامه، سران قبیله قریش بی آنکه رسالت پیامبری حضرت محمد را قبول داشته باشند، حاضر به عهد و پیمانی مکتوب با اوشدند، که مهمترین بخش آن توافقنامه آتش بس ده ساله بین قبیله قریش با مسلمانان بود.  همچنین بنا بر این توافق مقرر گردید که “چنانچه فردی از قبیله قریش بدون اذن «صاحب» و یا «ارباب» خود، از مکه فرار کند و مسلمان شود، پیامبر اسلام او را به قبیله قریش تحویل دهد، اما اگر فردی از یاران پیامبر به قریشیان پیوست آنها تعهدی در باز گرداندن او به گروه مسلمانان نخواهند داشت”.
اگر چه عمر این توافقنامه به دو سال هم نکشید ولی بند دوم این پیمان نامه در خصوص تحویل تازه مسلمانان به قریش، سال ها مورد مناقشه بین یاران پیامبرگردید و عاقبت با بسط وگسترش اسلام و افزایش مسلمانان، قبول این شرط درآن توافقنامه راامری استراتژیک درجهت دوام و بقای اسلام دانستند.

حال با روشن شدن مفهوم سیاست “نرمش قهرمانانه” که همگان کاربرد آن را در مذاکرات هسته ای و تعاملات بین الملی نظام می دانستند، نه برای کنترل فشار های داخلی و آرام کردن اعتراضات رو به گسترش ملت ایران، امروزنیز ولایتمداران ـ خاصه رهبری ـ با صراحت هر چه بیشتر به تحقق وعده های رئیس جمهور به ظاهر مورد حمایت خود، نه می گویند؛از جمله آزادی دو حصر شده جنبش فراموش شده سبز که ازوعده های دولت نو پای روحانی بوده واخیرا از طریق علی مطهری، نماینده اصولگرای نسبتا منطقی مجلس فرمانبردار، این وعده به ولی مسلمین جهان  یاد آوری شده است. اما طراح صلح حدیبیه نظام، پاسخی شوک برانگیز به او می دهد تا شیخ کلیدار و حامیان اصلاح طلب او به واقعیت، ذات و ماهیت اصلاح ناپذیر نظام بی سئوال پی برده و ایضا ملت نیز با این تجربه دوباره این سخن  مولانا را آویزه گوش نمایند که :
ای بسا ابلیس آدم رو که هست / پس بهر دستی نباید داد دست