از آنجا

نویسنده

به بهانه درگذشت سیروس آرین پور

کی رفته‌ای ز دل که تمنا کنم تو را

 رضا مقصدی

سر انجام، برفِ سیاهِ مرگ، یر سر سیروس آرین پورنیز فرو بارید.

زمان را ورق می زنی، برگهای زرد در پیش چشمت فرو می ریزند

زمان را ورق می زنی، زاری وُ درد، به همسُرایی ِ تو بر می خیزند.

این بار، زمان، سیروس آرین پور را ورق زده است. تا برگهای جانِ زرینش رادر گورستانی تلخ در پاریس به خاک بسپارد.

او از سلاله ی سپید جامگانِ سربلند راه آزادی بود. دلبستگی ِجانانه اش به فر ِ فرهنگ ایران، جانِ جوانش را در کشاکشی پایدار، همواره، بیقرار نگاهداشته است.

پس از رهایی از زندانِ تبهکارانِ زمان، در سال شصت، به گفته ی ناصر پاکدامن: “که جسم وُ جانش را از هم گسیخت وُ درهم شکست” به اجبار، در غربتی غریب، به زیستن در فرانسه، تن می دهد. اما در اینجا نیز از پیگیری های پیوسته ی اندیشمندانه اش باز نمی مانَد و “روشنگری چیست”را از امانویل کانت، “روشنیابی چیست”را از فیلسوفان اروپایی و فصلی از کتاب “دین و عقیده”ی اسپینوزا را برای آزاداندیشان امروز وُ فردای ایران به یادگار می گذارد.

در سال هفتادو شش خورشیدی، ترجمه ی “وجدان بیدار”، با نثری شورانگیز از او انتشار می یابد. این اثر شگفتی آفرین ِ “اشتفان تسوایگ”، زندگی نامه نویس نازنین ِ اتریشی ست. که زندگی سیاهِ مردم نگون بخت “ژنو” را در سده ی شانزدهم میلادی، در کشاکش با حکومت استبدادیِ پاپ ها به ویژه “ کالوَن” به نمایش می گذارد. به گفته ی “اشتفان تسوایگ”: “آثار شوم این دیکتاتوری مذهبی را پس از گذشت چهار قرن، هنوز هم در روحیه وُ فرهنگ مردم “ژنو” می توان دید”.

از سوی دیگر،به نوشته ی علیرضا مناف زاده “ این کتاب در عین حال شرح نبرد و پایداری مردی ست روشندل و آزاد اندیش به نام “سباستین کاستلیو” که در آن روزگار سنگدلی و خودکامگی، یک تنه در برابر قدرت انحصار گرو ُ جزم اندیش وُ وجدان ستیز ِ “کالون ” ودستیارانش سر برداشت ودر نبردی نابرابر، به دفاعی جانانه از آزادی عقیده وُبیان برخاست. اما دیری بر نیامد که آرمانِ آن نبرد، در گوشه وکنار اروپا روشنی بخش راهِ آزادگان وُ آزاد اندیشان شد”.

سیمای دیگر سیروس آرین پور، در شوریدگی های عاطفه ی زلالِ هنرمندانه ی اوست که در ترانه های صمیمانه، سینه به سینه، خانه کرده است.

از آن میان، ترانه ی “ پرستو ” با صدای منوچهر سخایی و ترانه ی طربناک ِ” شاه دوماد” و “ بارون بارونه” با صدای مرد آواز وُ جاز ایران “ویگن”است که تا هنوز با دل وُ جانِ ما کار دارد.

غنجه بیارید/ لاله بکارید

خنده برآرید/ می ره به حجله

شاه دوماد…

بله بروُنه/ گُل می تکونه

دسته به دسته/ دونه به دونه

شاه دوماد…

و تصنیف ِ” بارون بارونه” را روی آهنگی از عطاالله خرم می نویسد:

بارون بارونه/ زمینا تر می شه

گَلنسا جونُم/ کارا بهتر می شه

گُلنسا جونُم تو شالیزاره

برنج می کاره/ میترسُم بچاد

طاقت نداره / طاقت نداره

……

زمستون می ره / پشتش بهاره

پشتش بهاره…

بی شک دیر یا زود، زمانه ی زمستانزده ی ما، در بهاری شکوفا صدای وجدان های بیداروُجان های بیقرار ِخویش را گسترده تر وُ صمیمانه تر باز خواهد شناخت.

نام وُ یادش “زمزمه ی نیمه شب ِ مستان باد”

 

 

لینک ترانه پرستو با صدای منوچهر سخایی

http://www.youtube.com/watch?v=F09p-6EGP5o

 

لینک ترانه شاه دوماد با صدای ویگن

http://www.youtube.com/watch?v=7RJQ8PcdZGc

 

لینک ترانه بارون بارونه با صدای ویگن

http://www.youtube.com/watch?v=GMG8x0gzmSQ

 

منبع: ویلاگ نویسنده