چند روز پیش کیهان طی گزارشی در واکنش به خواست رفع حصر از سران جنبش سبز نوشت: “نکند سران فتنه پیام «غلط کردیم» فرستادهاند و مردم بیخبرند؟! عذرخواهی از مردم حداقل وظیفه سران فتنه است.” کیهان در واقع خواسته آیتالله خامنهای را تکرار کرده بود که حدود یک ماه بعد از انتخابات ریاستجمهوری در تابستان گذشته گفت: “چرا مدعیان تقلب در انتخابات ۸۸ عذرخواهی نمیکنند؟”
امروز دیگر مشخص است که فرمان حصر سران جنبش سبز را آیتالله خامنهای صادر کرده است و رفع حصر نیز بدون دستور او ممکن نخواهد بود. تاکید مکرر تریبونهای تندرو جمهوری اسلامی بر اینکه موسوی و کروبی باید “عذرخواهی” کنند، نشانهای از حداقل خواسته آیت الله خامنه ای است که هنوز محقق نشده است. چنانچه آیتالله جنتی در نماز جمعه تهران ضمن تهدید به اعدام سران جنبش سبز گفته بود: “اینها در عین حال حاضر نیستند اظهار ندامت کنند.”
اخیرا مجله اندیشهپویا چاپ تهران گفتگویی با حسام الدین آشنا منتشر کرد که وی در آن به موضوع حصر موسوی و کروبی نیز پرداخت و گفت: “اگر تصور شما این باشد که آقای موسوی مظلومی است که تحت حصر است یک جور راهبرد میطلبد و اگر تصور این باشد که او از باب رافت اسلامی در خانهاش حصر شده یک جور دیگر، درباره موضوع فکر میکنید. بین این دو فاصله زیادی است که تا وجه مشترکی میان نگاه مظلوم و ظالمبین پیدا نکنید و یک مصالحه اتفاق نیفتد همیشه سؤال باقی خواهد ماند.” او تاکید کرده بود: “همه جوانب را که شما حل کنید باز یک جانب باقی میماند و آن کسی است که تحت حصر است. او باید تصمیماتی بگیرد. اگر او نتواند و یا نخواهد تصمیم بگیرد، کار برای همگان دشوار میشود.”
مشاور روحانی مدعی شده بود: “درباره آقای منتظری به رغم اینکه شاید فرزندانشان حاضر نباشند قبول کنند اما حصر آقای منتظری برداشته نشد مگر اینکه آیتالله منتظری هم قبول مسئولیت کرد. امیدوارم فرزندان ایشان در خاطراتشان بنویسند. ببینید مسئله حصر غیر مسئله زندان است. در زندان شما دادگاه میروید و مجازاتتان هم معلوم است. چه قبول داشته باشید مجرم هستید و چه قبول نکنید، بعد از گذراندن دوران محکومیت از زندان آزاد میشوید. مسئله حصر اما غیر از مسئله حقوقی جنبه اخلاقی هم دارد و به سادگی نمیتوان از آن عبور کرد.”
اظهارات مشاور روحانی و سرپرست مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری، درواقع بخشی از رویکرد دولت به مساله حصر را نمایان کرد. بعد از آنکه امکان “عذرخواهی” سران جنبش سبز منتفی شد، به نظر میرسد که حداقل خواسته از آنان به تعبیر حسامالدین آشنا “قبول مسئولیت” است. یا به تعبیر دیگر تعهدی مبنی بر اینکه پس از رفع حصر چه اقداماتی را نباید انجام دهند.
وبسایت کلمه که نزدیکترین تریبون به میرحسین موسوی محسوب میشود، بلافاصله یادداشتی بدون نام منتشر کرد که در آن تاکید شده بود تنها چیزی که ممکن است رهبران جنبش سبز به آن رضایت دهند، گذشت از حقوق ضایعشدهشان در مدت حصر است. در این یادداشت آمده بود: “اینکه پس از دامنهدار شدن ابعاد وسیع حصر، برای حل آن با فرد در حصر رایزنی، گفتگو و تعامل شود، مساله عجیبی نیست و حتی اینکه فرد در حصر هم بپذیرد که کارهایی را انجام دهد یا ندهد، باز هم نکته غیر قابل درکی نیست. به عنوان مثال وقتی فردی مدتها در حصر غیرقانونی و ظالمانه است، طبعا حقوقی برای پیگیری حق تضییع شده خود دارد. در این هنگام کسانی که بین حصرکنندگان و حصرشدگان قرار میگیرند، طبعا نمیتوانند تمام قد در یک سمت ماجرا بایستند و برای اطمینان دادن به حصرکنندگان درباره عدم وجود تبعات منفی رفع حصر، در اینباره با فرد حصر شده ممکن است رایزنی و درخواست کنند که از این حقوق خود بگذرد. پذیرش چنین درخواستهایی نیز طبعا به مجموعه مسائلی ارتباط دارد که در گفتگو با فرد حصر شده مورد بررسی قرار میگیرد.”
وبسایت کلمه تاکید کرده بود: “اما اگر این موضعگیری مشاور محترم رئیس جمهور حاوی مضمونی فراتر از این باشد، باید گفت که این انتظار آنها نه واقعبینانه است و نه با توجه به مواضع پیشینی که از سوی کمپین انتخاباتی رئیس جمهور، مواضع شخص ایشان و بخصوص مطالبه روشنی که هواداران وی در پیش و پس از انتخابات داشتهاند، صادقانه است.”
اظهارات مشاور رئیسجمهوری، پاسخ حجتالاسلام احمد منتظری را هم به دنبال داشت. او به گفتگوی آیتالله منتظری با بیبیسی یک روز قبل از رفع حصر اشاره کرد که در آن گفته بود: “مسئولین با داماد من و پسر من صحبت کردهاند و گفتهاند که میخواهند مقدماتش را فراهم کنند؛ و گفتند که در سایتها هم بوده که فرزندان من تقاضای عفو کردهاند، اینها دروغ است؛ فرزندان من از کسی تقاضا نکردهاند و تقاضا هم نخواهند کرد؛ خود آنها چنانچه صلاح میدانند رفع حصر کنند، نمیدانند که خوب ما هستیم، الحمدلله صابر و بردبار هم هستیم.” خبرنگار بیبیسی میپرسد:” فرزندان حضرتعالی به مقامات مسئول مراجعه کردهاند و به ویژه به دادگاه روحانیت، و گفتهاند در صورتیکه رفع حصر بشود شما تا حدی از فعالیتهای سیاسی به دور خواهید ماند؛ آیا این صحت دارد یا نه؟” آیت الله منتظری جواب داده بود: “اینها دروغ است، شما از طرف ما تکذیب کنید، من خودم حسینعلی منتظری هستم؛ فرزندان من هم گفتند دروغ است، چرا نسبت دادهاند؟! احمد ما گفت که من مصاحبه هم کردهام و گفتهام دروغ است.”
احمد منتظری یادآوری کرده بود: “در زمانی که رفع حصر مطرح بود آقای محسنی اژهای قصد ملاقات با آیتالله منتظری را داشت ولی پذیرفته نشد. آیتالله منتظری به این دلیل آقای محسنی اژهای را نپذیرفت که مبادا پس از آن، شایعات درست شود که در این ملاقات تعهّدی گرفته شده است. حال با این مصاحبه آقای آشنا معلوم میشود نگرانی آیتالله منتظری در آن زمان بسیار بجا و هوشمندانه بوده است.” او در پایان تاکید کرده بود: “بنابراین در قبال رفع حصر آیتالله منتظری هیچگونه تعهدی، نه کتباً و نه شفاهاً، از طرف مرحوم پدر و هیچ یک از فرزندان و بستگان ایشان وجود نداشته است.امید است حضرات مسئولین با رفع حصر بزرگواران محصور و آزادی زندانیان عقیدتی و سیاسی، در جهت همدلی و وفاق ملی قدم بردارند.”
کتابی سه جلدی از اظهارات و نوشتههای آیتالله منتظری با عنوان “دیدگاهها” هم منتشر شده است که مجموعه اظهارات و بیانات وی، از زمان حصر تا زمان درگذشت او را شامل میشود. جلد دوم و سوم این کتاب شامل دیدگاههای آیتالله منتظری پس از رفع حصر است. بلافاصله پس از رفع حصر موضعگیریهای سیاسی آیتالله منتظری آغاز میشود.
اودر همان اولین روز رفع حصر در توصیه ای به حاکمیت گفته بود: “باید دید شعارها و اهداف اولیه انقلاب چه بوده است. شعار اول انقلاب : “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” بود، که استقلال یعنی این که دیگران برای ما تصمیم نگیرند و ما خود سرنوشتمان را به دست گیریم، و آزادی هم یعنی این که مردم و حتی اقلیتها آزاد باشند تا در سرنوشت خویش تصمیم گیرنده باشند.” او آزادی را آزادی تمام اقشار مردم دانسته و اینکه آزادی تنها مخصوص طیف و قشر خاصی باشد را کاملا مردود شمرده بود. آیتالله منتظری وجود برخی انحصارطلبیها را مخالف اصول اولیه انقلاب دانسته و اصلاحات را عمل به همان شعارهای اولیه انقلاب ارزیابی کرده بود.
تنها با مروری بر فهرست دیدارها و اظهارات آیتالله منتظری پس از رفع حصر میتوان دید که رفتار سیاسی او هیچ تغییری نسبت به قبل از آن نکرد. از جمله او در دیدار با اعضای کمیسیون حقوق بشر اسلامی، چند روز پس از رفع حصر گفته بود: “امیدوارم مشکل تمام زندانیان سیاسی حل شود.” او تاکید داشت: “مردم به خاطر معیشت انقلاب نکردند، آنها دیدند اسلام، آزادی و استقلالشان در خطر است لذا همه طبقات در انقلاب شرکت کردند. نباید وضعیت پس از انقلاب به گونهای باشد که تنها اسمی از اسلام و آزادی باشد، در عین این که باید به مسائل اقتصادی نیز بها داد.” حدود دو ماه بعد از رفع حصر نیز در دیدار با “ انجمن دفاع از آزادی مطبوعات ایران” گفت: “انتقاد، شاه بیت آزادی مطبوعات است. اگر جراید نتوانند انتقاد کنند و در هر مقطع زمانی با انواع و اقسام خطوط قرمز مواجه باشند، نمیتوان گفت کشور ما کشوری است که در آن مطبوعات، آزادی دارند، چون آزادی مورد نظر وسیع و عمومی است و شامل آزادی مخالفان نیز میباشد. […] نباید به نام قانون و با حربه توقیف به مصاف آنها رفت، که متأسفانه این رویه در سالهای اخیر اعمال شده و بیش از هشتاد نشریه به محاق توقیف رفتهاند، که این گونه توقیفها نه منطقی نه عقلی و نه شرعی است و به حیثیت و آبروی کشور ما در سطح جهان ضربه سنگین وارد نموده است” چندی بعد در دیدار با هاشم آغاجری تاکید کرد: “بسیار مایه تأسف است که امروزه جوی ایجاد کردهاند که افراد خدمتگزار به جامعه و انقلاب با تشکیل دادگاههای غیرقانونی محکوم و زندانی شوند و حتی آنان را از صحنه فعالیتهای اجتماعی خارج نمایند”.
آیتالله منتظری در دیدار با شاخه جوانان جبهه مشارکت درباره رابطه با امریکا گفته بود: “ما در میان انظار داخلی و خارجی معروف به فرصتسوزی شدهایم. بارها و در بسیاری از مواقع حساس با این که میتوانستیم کارهای اساسی و عاقلانه و دوراندیشانه انجام دهیم به راحتی فرصتها را از دست میدهیم، و وقتی به فکر عمل میافتیم که فرصتی نمانده و مجبوریم کوتاه بیاییم بدون این که امتیازی گرفته باشیم. روابط با آمریکا نیز همین گونه است.”
آیتالله منتظری پس از رفع حصر درباره همه امور سیاسی داخلی و خارجی نظرات خود را بیان میکرد و هیچ محدودیتی را در این مورد نپذیرفته بود. این رویه تا آخرین روزهای زندگی او ادامه داشت. او در آخرین اظهارات خود که چهار روز قبل از درگذشت و در پایان درس نهج البلاغه ایراد شد، گفته بود: “من بارها عرض کردهام : آقایانی که میگویند «حفظ نظام واجب است» حفظ نظام از واجبات نفسی نیست، بلکه حفظ نظام وجوب مقدمی دارد. حفظ نظام برای این است که در سایه نظام، دستورات اسلام را اجرا کنیم، نه اینکه دستورات اسلام را زیر پا بگذاریم به اسم حفظ نظام، که این کار غلطی است.”