حسین دربیمارستان، نسرین ممنوع الملاقات

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» مصاحبه روز با خانواده های ستوده و رونقی ملکی

خانواده های حسین رونقی ملکی و نسرین ستوده در مصاحبه با “روز” از آخرین وضعیت این دو زندانی سیاسی سخن گفته و بر احقاق حقوق بدیهی انها تاکید کرده اند. پدر حسین رونقی ملکی به “روز” گفت  فرزندش در بیمارستان است و تحت عمل جراحی قرار گرفته و براساس تجویز پزشکان به مرخصی از زندان و تحت درمان بودن نیاز دارد.

حسین رونقی ملکی که با نام بابک خرمدین وبلاگ می نوشت، 22 آذر 88 در شهرستان ملکان بازداشت و به اتهام “عضویت در گروه اینترنتی ایران پروکسی و تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری و توهین به رئیس جمهور” به 15 سال حبس تعزیری محکوم شده است.

نسرین ستوده نیز وکیل بسیاری از فعالان سیاسی و مطبوعاتی است که از 13 شهریور 89 در بازداشت به سر می برد. او به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه نظام و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر” به یازده سال حبس تعزیری، 20 سال محرومیت از وکالت و 20 سال ممنوع الخروجی از کشور محکوم شده بوده؛ این حکم در دادگاه تجدید نظر به 6 سال حبس و 10 سال محرومیت از وکالت تبدیل شد. 

همسر نسرین ستوده در مصاحبه با “روز” از ممنوع الملاقاتی همسرش و نقض حقوق بدیهی کودکانش توسط مسئولان قضایی و مسولان زندان اوین گفته است.

این دو زندانی سیاسی از زمان باز داشت تاکنون، به مرخصی نیامده اند.

 

نیاز رونقی ملکی به مرخصی استعلاجی

پدر حسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر که برای بار دوم  طی دوران بازداشتش تحت عمل جراحی قرار گرفته به “روز” میگوید: براساس تجویز پزشکان حسین نیاز به مرخصی از زندان دارد و ما پی گیر مرخصی او هستیم و امیدواریم این بار حداقل با مرخصی او موافقت کنند.

احمد رونقی ملکی توضیح میدهد: حسین سالم بود که به زندان رفت اما در زندان کلیه هایش مشکل پیدا کرد و یک کلیه اش 80 درصد و کلیه دیگرش 20 درصد از بین رفت. وضعش اینقدر وخیم بود که او را از زندان به بیمارستان بردند و آن کلیه اش را که 80 درصد از بین رفته بود جراحی کردند، لوله گذاشتند و در حالیکه شدیدا نیاز به درمان و رسیدگی داشت مجددا به زندان بازگرداندند. در حالیکه پزشکان گفته بودند هوای زندان و وضعیت حاکم بر آن با وضعیت حسین، سازگار نیست، باید بیرون از زندان و زیر نظر متحصصین باشد و غذای مناسب و آرامش کامل داشته باشد و… که این طور نشد و او را به زندان بازگرداندند؛ هر چه هم ما گفتیم کسی به حرفمان توجهی نکرد.در این مدت مجددا کلیه ای که جراحی شده بود خونریزی  و عفونت کرد و باز او را به بیمارستان آوردند و این بار دوباره همان کلیه را جراحی کردند.

پدر این زندانی سیاسی می افزاید: اکنون حسین در بیمارستان است و من و مادرش هر روز می توانیم او را ببینیم، اما او نیاز به استراحت مطلق و رسیدگی دارد و نیاز دارد زیر نظر متخصصین باشد.اگر باز با این وضعیت او را به زندان بازگردانند این بار جانش به خطر خواهد افتاد. کلیه هایش که از بین رفته و واقعا نخواهد توانست زندان را دوام بیاورد برای همین پی گیریم که حداقل به او مرخصی استعلاجی بدهند و بیاید خانه تا به او برسیم، کمی که سالم شد باز به زندان برگردد.

خانواده رونقی ملکی پیش از این برای مرخصی فرزندشان وثیقه تودیع کرده بودند اما با مرخصی او موافقت نشد. آقای رونقی می گوید: 400 میلیون وثیقه ما، ماههاست که در پرونده است و گذاشته ایم اما نگذاشتند مرخصی بیاید این بار امیدواریم موافقت کنند و حسین بیش از این از دست نرود.

پدر حسین می افزاید: الان حسین در بیمارستان است و سه مامور بالای سرش هستند؛ خوشبختانه این بار به او دستبند و پابندی نبسته اند و من و مادرش روزها کنارش هستیم و امیدواریم بتوانیم او را به خانه ببریم و به او برسیم تا سر پا شود.

 

نقض حقوق کودکان نسرین ستوده

نسرین ستوده اما بیش از سه هفته است که ممنوع الملاقات است؛ همسرش به “روز” می گوید  این ممنوع الملاقاتی روز گذشته پایان یافته و او امیدوار است هفته دیگر بتواند با وی دیدار کند.

رضا خندان توضیح میدهد: سه هفته به عنوان تنبیه، همسرم را ممنوع الملاقات کرده بودند آن هم به این دلیل که او حاضر نبوده چادر زندان به سر کند و با معاون زندان در این زمینه درگیر شده بود. روز گذشته این ممنوع الملاقاتی پایان یافت؛ من هم به زندان مراجعه کردم اما نگذاشتند او را ببینم و نمیدانم هفته دیگر به چه صورتی خواهد بود.

همسر خانم ستوده سپس با اشاره به نقض حقوق کودکانش توسط مسئولین زندان و دستگاه قضایی می گوید: مشکل اصلی ما ملاقات های کابینی نیست، مشکل اصلی از همان روز اول بازداشت همسرم، عدم ملاقات حضوری با بچه ها است. خیلی مشخص به شما بگویم در طول 8 ماه اول، در مجموع تنها یک ساعت، دو بچه من موفق به ملاقات حضوری با مادرشان شده اند که این یک ساعت هم در چند مرحله بوده یعنی مثلا یکبار 5 دقیقه، یکبار 10 دقیقه و… هیچ وقت هم این ملاقات ها به صورت رسمی نبوده یا در راهروی زندان یا دادگاه بوده یا بین ماموران و به صورت اتفاقی و…

آقای خندان می افزاید: از تیرماه هم تاکنون برای یک ثانیه هم اجازه نداده اند بچه ها حضوری مادرشان را ببینند. به صورت کابینی هم پسر کوچکم را نمی بردم چون وقتی بر می گشتیم به شدت پرخاش میکرد و عصبی می شد اما بعد که طولانی شد و ملاقات حضوری ندادند نیما را نیز کابینی بردم تا مادرش را ببیند الان هم که سه هفته است اصلا کابینی هم نداشته ایم.

او درباره وضعیت فعلی کودکانش میگوید: مهراوه اکنون راهنمایی میرود و خیلی مسائل را می فهمد اما نیما کوچک است خیلی اذیت می شود و دیگر به زبان می آورد. قبلا اینطور نبود اما اکنون به زبان می آورد.از طرفی میدانم خانم ام هم به شدت تحت فشار روحی است که نمی تواند بچه ها را ببیند. از طرفی رسما از دادسرا نامه زده اند که جز من و بچه ها، هیچ یک از اعضای درجه یک  خانواده هم حق ملاقات با همسرم را ندارند؛ یعنی مادر 85 ساله همسرم و خواهر و برادر او هم حق ملاقات، حتی به صورت کابینی، ندارند.

آقای خندان با اشاره سفر حج دادستان تهران می گوید: دادستان رفته مکه و انشالله خدا قبول خواهد کرد این زیارت را، به خاطر بچه های بیگناه و کوچک ما و بلاهایی که سرشان می آید خدا قبول خواهد کرد! تا او برنگردد از ملاقات حضوری هیچ خبری نیست چون ملاقات حضوری تنها با امضای شخص دادستان امکان پذیر است، امیدوارم از حج که برمیگردد کمی به این مسائل هم بیندیشد.

او در پایان می گوید: من بارها گفته ام خان امم از عهده خودش بر می آید، با اینکه وکلایش را بازداشت کرده اند و یک وکیلش نیز از ایران رفته، اما او خودش از عهده پرونده اش بر می آید.من دنبال حقوق خانواده ام، بخصوص حقوق بچه هایم هستم که از روز اول بازداشت همسرم نقض شده و می شود.

نسرین ستوده روز گذشته در نامه ای خطاب به دو فرزندش نوشت:

می‌دانم شما به آب، غذا، خانه، خانواده، پدر و مادر، محبت خانواده و دیدار با مادرتان نیاز دارید اما به همان اندازه به آزادی، امنیت اجتماعی، قانون مداری و عدالت نیاز دارید و بدانید که این مفاهیم در هیچ کجای دنیا راحت به دست نیامده‌اند. هیچ کجای دنیا “قانون” با نوشتن روی کاغذ پاره‌ها اجرا نشده‌اند. درخواست و پا فشاری ما برای اجرای قانون، به قانون هویت و موجودیت می‌بخشد. بنابراین بدانید “من” و “شما” با هم قانون را می‌سازیم.

او خطاب به دختر و پسر کوچکش تاکید کرده: بدانید هر تصمیمی بگیرم، بیش و پیش از هر چیز به شما می‌اندیشم زیرا موقعیت کودکان به گونه‌ای است که باید در هر تصمیم گیری، ابتدا به آنان فکر کرد. معلوم است که ملاقات با شما برایم مهم است. معلوم است از اینکه ماههاست شما را بغل نکرده‌ام رنج می‌برم. از اینکه حتی از شنیدن صدایتان محروم‌ام رنج می‌برم اما عزیزانم، کارهای من، چه بخواهم چه نخواهم روزی مورد قضاوت شما قرار خواهد گرفت. بنابراین دوست دارم بدانید که: “اجازه نمی‌دهم بر خلاف قانون مرا با هیئتی اجبار آمیز به دیدارتان بیاورند.” ترجیح می‌دهم کل سالیان تحمل حبس‌ام را از دیدارتان محروم شوم تا به دلیل اسیر بودن به ناحق، به آنان اجازه دهم هر گونه اراده می‌کنند با من رفتار کنند و بر خلاف قانون مرا به حجابی اضافی و یا اجبار مضاعف وادار کنند.