سواری آمریکایی

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

من نمی فهمم این آمریکایی ها چکار به این آقای صدیقی بدبخت فلک زده دارند، نشسته یک گوشه ماستش را می خورد و کاری هم به میز بغلی ندارد. اصلا گاهی آدم می ماند که این مسئولان کشور با چه کسی از آمریکایی ها تماس می گیرند که به آنها در شهر پیشنهاداتی می شود. یکی برگشته می گوید “آمریکایی ها می خواهند ایران را مکلدونالدستان کنند. ” انگار یک فامیل طرف که در مک دونالد اوشکول آباد ویرجینیا سیب زمینی سرخ می کند، به پسر عموخان گفته بیا من تو را می کنم نماینده مک دونالد در خاورمیانه. اصلا انگار آمریکایی ها بی خیال این همه مشتری بچه مایه دار سعودی و کویت و امارات و غیره شدند، یا بی خیال میلیارد میلیارد هندوچینی شدند، و فقط ماندند سه تا شعبه مکدو را سگدو بزنند یکی سر سنگلج، یکی ته فرشته، یکی هم وسط شهید مطهری( البته خود مطهری را عرض نکردم، همان تحت طاووس سابق عرض شد) کل مشکل اقتصاد آمریکا حل می شود.

آن یکی می گوید آمریکا می خواهد شعبه هالیوود را در جمکران ایجاد کند. انگار طرف کلی خواب “پارسال بهار دسته جمعی رفته بودیم زیارت” را با کیم کارداشیان دیده و خواب به خواب رفته تا دسته گرفتار شده و حالا دنبال یک مجتمع مسکونی می گردد که یک سرش نمایندگی متروگلدوین مایر باشد، یک سرش کلمبیا، سر سومش هم اچ بی او و همینطور برو تا ته قصه. یکی دیگر می گوید آمریکایی ها می خواهند ایران را مرکز اتومبیل سازی خودشان بکنند. انگار حسن عمه بتول طرف از دیترویت اسکایپ کرده که مم باقر برای نمایندگی دوج زودتر یک بیلدینگ بگیر که هم ویوی خوبی داشته باشد، هم چاله روغنی خوبی در آن باشد. حالا همه اینها به کنار، آیت الله صدیقی گفته: “برخی می گویند ما باید به آمریکا سواری بدهیم. ” من نمی دانم کدام شرکت سوارکاری یا حمل و نقل، یا کولبری به آقای صدیقی چنین پیشنهادی داده. ولی این پیرمرد گریان رنجور اصلا برای این کارها مناسب نیست، بیخیالش بشوید. دوبار که برود و بیاید از پا می افتد.

 

چرا ترکیه باید به اتحادیه اروپا برود؟

من واقعا نگرانم که اگر هر چه زودتر ترکیه وارد اتحادیه اروپا نشود، ممکن است تمام ثمرات و دستآوردهای بشر معاصر یکراست بیافتد توی جوب آب، باز اگر این دستآوردها بیافتد توی جوی آب و مثل جوی مولیان برای خودش برود تا بخارا، باز ۲۷ سانت جای شکرش باقی است، ولی فکر کنید تمام دستآوردهای آتاتورک بیافتد توی جوب، چه مصیبتی می شود. و حالا ما چکار بکنیم. چی بپوشیم؟ همین می شود که دارم فکر می کنم این دولت ترکیه واقعا چه دلایلی دارد که باید هر چه سریعتر وارد اتحادیه اروپا بشود.

یک، حمله موفق و سراسری دولت به همه گروههای مخالف و کتک زدن و لت و پار کردن آنها در آستانه انتخابات به عنوان یک دستآورد بزرگ سنت دموکراسی آتاتورک که حتما اروپا باید بگذارد روی چشم چپش، وگرنه مجبور است بگذارد روی زانوی چپش.

دو، تقلب گسترده و سراسری برای اعلام همبستگی با ایران، عراق، مصر، افغانستان، سوریه، پاکستان و سایر کشورهای دیگر خاورمیانه که یک نشانه دیگری است بر اینکه حتما ترکیه و بخصوص ترکیه و اردوغان و زنش با همان حجاب خوشگل حتما باید بسرعت و تا دسته وارد اتحادیه اروپا شود.

سه، در ماههای گذشته حداقل هر ماه دو سه بار در استانهای مرزی ترکیه راهزنی وجود داشته و آدم یاد اجداد طاهرین مغولها می افتد و معلوم نیست این سارقین عزیز با اسب و الاغ و شتر چطوری راه اتوبوس و قطار را می بندند و سرقت مسلحانه می کنند که آدم جیگرش حال می آید انگار وسط شانزه لیزه نشسته که یکهو چنگیز خان از راه می رسد، و این خودش پیشرفت بزرگی است.

چهار، حمله با توپ و تانک و مسلسل و نارنجک به کردها برای اثبات برابری قومیتی در کشور.

پنج، فراهم کردن کلیه شرایط لازم و مناسب در این سالها برای کلیه عزیزان داعش که احتمالا تنها چند سال دیگر یا ارتش ترکیه فرمانده نیروهای داعش می شود.

شش، فقط مانده زبان بقیه اروپایی ها هم ترکی بشود، دیگر مشکلی نیست.