سیاست اوباما ادامه سیاست بوش است

نویسنده
آرش معتمد

» برنامه اتمی جمهوری اسلامی در گفتگو با والتر پوش

دکتر والتر پوش، کارشناس مسائل ایران در شورای روابط خارجی آلمان در گفتگو با “روز” تاکید می کند از نگاه غرب، حق کشورها برای غنی سازی اورانیوم مرتبط با هویت سیاست خارجی آنهاست. همچنین به اعتقاد وی سیاست های باراک اوباما در قبال پرونده اتمی جمهوری اسلامی در ادامه دکترین جورج بوش رئیس جمهوری پیشین ایالات متحده است.

این کارشناس مسائل ایران در موسسه علم و سیاست برلین در پاسخ به دغدغه های مربوط به فراموش شدن نقض حقوق بشر در مذاکرات غرب با جمهوری اسلامی به “روز” گفته است که مخلوط کردن مسائل استراتژیک با حقوق بشر اشتباه است. این مصاحبه در پی می آید.

 

 چهاردهم آوریل دیپلمات های جمهوری اسلامی و کشورهای غربی نزدیک به 10 ساعت با یکدیگر گفتگو کردند، اما دو طرف می گویند فقط بر سر دور بعدی مذاکرات در بغداد به نتیجه رسیده اند.شما چیز بیشتری از محتوای مذاکرات استانبول می دانید؟

خیر بنده هم اطلاعات چندانی درباره گفتگوهای استانبول ندارم، ولی چه خانم اشتون چه آقای جلیلی توانستند اتمسفر تهدید آمیز پر دغدغه را عوض کنند. به این جهت 10 ساعت گفتگو کردن برای رفتن به بغداد هم بد نیست.

 

پیش و به ویژه پس از مذاکرات اتمی ایران با کشورهای 1+5، مقامات و رسانه های جمهوری اسلامی این خوش بینی را دارند که ایالات متحده و اتحادیه اروپا حق غنی سازی اورانیوم را دست کم تا خلوص اولیه 3.5 درصد می پذیرند. حال سئوال این است که آیا پذیرش حق غنی سازی ایران یک گمانه زنی رسانه ای است ؟

 مساله “حق غنی سازی ” مسئله ای است که از ابتدای قرارداد NPT تا به حال ادامه دارد. یعنی تعریف ایران هم مثل تعریف همه کشورهای جهان سوم است اما برای غرب “حق غنی سازی” یک بعد سیاسی نه قانونی دارد. یعنی مربوط به “ هویت سیاست خارجی” هر مملکت است. اگر سیاست خارجی یک کشور خصمانه باشد این حق اصلا قبول نمی شود؛ولی وقتی عوض شود اصولا راحت تر قبولش می کنند. وقتی گفته می شود 3.5 درصد قبول می شود به این معنی است که غرب منتظر یک سیاست سازنده است.ولی از جهت 1+5 یعنی 3+3 هیچ کس نگفته 20 درصد غنی سازی را قبول می کنند.

 

چه مجموعه عواملی باعث می شود تا باراک اوباما پس از یک دهه از آغاز منازعه اتمی واشنگتن با تهران، بخواهد دست رهبران ایران را برای غنی سازی اورانیوم باز بگذارد؟ آیا ایالات متحده آماده شده تا بدون فراهم شدن مقدمات لازم زمان بر به ایران اجازه غنی سازی 3.5- درصد را بدهد؟ اگر جواب مثبت است چه عناصری در تغییر این سیاست بنیادین نقش داشته است؟

این جوری نیست که باراک حسین اوباما از چارچوب سیاسی آمریکایی صرف نظر کند. بر عکس؛ آقای اوباما درباره ایران سیاست آقای بوش را ادامه می دهد. اصولا مردم فراموش می کنند که آقای بوش در سال 2008 به وزیر خارجه اش خانم رایس اجازه داد تا نامه صلح آمیز گروه 1+5 را که به دست آقای سولانا مسئول سابق سیاست خارجی اروپا به آقای متکی وزیر وقت جمهوری اسلامی داده شده بود امضا کند. یعنی سیاست امروز ادامه اقدامی است که پایه اش در زمان آقای بوش بنا نهاده شد. منتهی همان طور که قبلا گفتم، قبول کردن چند درصد غنی سازی مربوط به مسائلی خواهد بود که با غنی سازی ربط مستقیمی ندارد. مثل سیاست خارجی و دیگر مسائل.

 

جمهوری خواهان در کنگره و سنا چه نگاهی به مذاکرات دارند؟ آیا آن ها پشت سر باراک اوباما در این مذاکرات می ایستند؟ اساسا آنها چقدر می توانند در محتوای مذاکرات تاثیر گذار باشند؟

هیچ کس در آمریکا درگیری با ایرانیان را نمی خواهد. اکثر سیاستمداران آمریکایی می خواهند ایران از هر نوع تحریکی خودداری کنند. ولی معلوم است که در یک سال مانده به انتخابات همین سیاستمداران در رسانه ها تندتر حرف می زنند که فکر نمی کنم تاثیری بر محتوای مذاکرات داشته باشد.

 

همین چند روز پیش بنیامین نتانیاهو خشم خود را از مذاکرات استانبول در دیدار با جو لیبرمن بروز داد. اسرائیل می گوید دادن 5 هفته وقت به جمهوری اسلامی را یک هدیه می داند. اسرائیل دقیقا نگران چیست؟

ببینید هر حرف تند نشانگر سیاست تند نیست. کما اینکه در چند هفته اخیر اسرائیل هیچ بحثی درباره جنگ یا هجوم نظامی به ایران نمی کند. آنچه اسرائیل می خواهد این است که ایران از پشتیبانی تروریسم خودداری کند و اسرائیل را ـ– حتی به طور غیر مستقیم –ـ به رسمیت بشناسد.

 

یکی از دغدغه های همیشگی مخالفان جمهوری اسلامی این است که اگر اتحادیه اروپا و ایالات متحده بر سر برنامه اتمی با جمهوری اسلامی به تفاهم برسند، دیگر احساس مسئولیت چندانی نسبت به سرکوب شهروندان توسط حاکمیت نکنند. چقدر احتمال دارد در صورت رسیدن غرب به چنین تفاهمی، تحریم های مربوط به دموکراسی و حقوق بشر کم رنگ و سست شود؟

مخلوط کردن مسائل استراتژیک با حقوق بشر اشتباه است. تحریم هایی که به مناسبت خشونت علیه حقوق بشر اجرا شده اند جدا از مسئله هسته ای هستند.ولی سئوال من این است که رهبران جنبش سبز مثل آقایان موسوی و کروبی، وقتی در اقتدار بودند، برای جایگزینی حقوق بشرچه کار کردند؟نکته

دیگر اینکه موضع جنبش سبز درباره غنی سازی اورانیوم چیست؟ من این نکات را نمی دانم.