سال گذشته نمایش “یک مرد، یک زن” به کارگردانی آزیتا حاجیان درجشنواره تئاتر فجر به نمایش در آمد وبه خاطر کارگردانی ، جایزه ویژه کانون ملی منتقدین را به خود اختصاص داد. آزیتا حاجیان بازگیر برجسته سینمای ایران، کمتردرحوزه تئاتر فعالیت می کند. در ایام بیست وپنجمین جشنواره تئاتر فجر گفت وگویی را با ایشان انجام داده ایم.
گفت وگو با آزیتا حاجیان
تئاتر یک رابطه است
[در این مطلب لطفا فقط عکس خانم حاجیان می آید]
امسال نه تنها کاری را به صحنه نبردید بلکه، بلکه کمترازگذشته به دیدن تئاتر آمدید. دلیل خاصی برای دوری از تئاتر دارید؟
برای جبران درآمد آن 5 ماهی که مشغول تمرین واجرای تئاتر بودم، ناچارشدم، فعالیتم را درسینما وتلویزیون افزایش دهم. به هرحال زندگی خرج دارد.
یعنی آنقدر درگیرکارشدید که حتی فرصت دیدن تئاتر راهم نداشتید؟
یک دلیل اصلی برای این کاردارم. اگرتئاتری را ببینم که درنظرم خیلی محکم وخوب نباشد، یک ماه مریض خواهم شد، وقتی به تئاتر می آیم که تئاتری خوب را ببینم. البته اگرتعریف نمایشی راشنیده باشم حتی اگر درگیر کارباشم به دیدن آن خواهم آمد.
وقتی فیلم بد می بینم یک هفته مریض می شوم، اما یک تئاتر بد یک ماه مرا مریض می کند. هرنمایش خوبی که می بینم دو ماه حال روحی خوبی دارم وتصمیم گرفته ام که به تئاتر بازگردم. البته معتقدم که باید کارهای ضعیف را هم دید، اما نه هرکاری را…
شما از قدیمی های تئاتر هستید. گذرزمان تغییری دراحساس شما نسبت به تئاتر ایجاد نکرده است؟
تئاتربرای من یک رابطه عاطفی است وبه شدت متاثرم می کند. این حس برایم از16 سالگی واز زمانی که به بخش تئاتر کودک ونوجوان پا گذاشتم به همراه دارم. تئاتر خانه من است وسینما حکم خیابان رابرایم دارد که درآن گردش می کنم. اما وقتی به تئاتر برمی گردم، احساس می کنم به خانه ام برگشته ام واحساس امنیت وثبات می کنم.
اولین کار حرفه ای خودرابه یاد دارید؟
درهفته اول دانشگاه، زمانی که دانشجوی ترم اول دانشکده هنرهای زیبا بودم، یکی از بهترین اتفاقات زندگی ام رخ دادوآن اتفاق حضوردرنمایش ژاندارک به کارگردانی رکن الدین خسروی بود. البته گارد شاهنشاهی مانع اجرای این نمایش شدوتنها دو شب برای دانشجویان این نمایش را اجرا کردیم. از آن زمان تاکنون تئاتر همه ابعاد زندگی من شده است. برای اجرای یک مرد یک زن پنج ماه سخت راپشت سرهم گذاشتم ولی تجربه کسب کردم و روحم غنی شد. این بزرگترین خاصیت تئاتر است.
تئاتر ما نسبت به آن دوران چه تغییری کرده است؟
متاسفانه تئاتر ما نسبت به گذشته خیلی غنی تر وتوانمندتر نشده است. به نظرم اوج شکوفایی تئاتر ما درسال 1385 بود. سه چهار ماه از 58 دوران طلایی داشتیم که بهرام بیضایی، داریوش فرهنگ وهوشنگحسامی همزمان با هم نمایش اجرا می کردند. آن زمان من مشغول اجرای نمایش “بی کلام” بودم. درآن زمان شاهد آشتی تماشاگر با تئاتر بودم. از تمام اقشارجامعه به تئاتر می آمدند وتئاتر به معنای واقعی برای همه آدمها بود نه قشر مخصوصی. زمانی که یک مرد یک زن را اجرا می کردم تا حد سکته پیش رفتم. آقای مرزبان مرا دید وگفت به خودت فشار نیاور. تئاتر تو رامی خواهد. من سر اجرای نمایشم کارم به بیمارستان کشید و…
حضوربعدی شما درتئاتر چه زمانی خواهد بود؟
احتمالا به زودی. قصددارم برای اجرای نمایش “سایه ولگردمن”با مسئولین تالار رودکی مذاکره کنم تا درصورت امکان، این نمایش را درسال آینده اجرا کنم. روی نمایشنامه اش پنج شش سالی است که کارکرده ام ووقت گذاشته ام. امیدوارم بتوانم این کاررابکنم.
ارزیابی شما از برگزاری این شکل از جشنواره چیست؟
جشنواره اصولا محل تلاقی و تبادل اندیشه هاست. اگر شما به جشنواره های بزرگ دنیا نگاه کنید خواهید دید که نمایشها برای دیده شدن تجربه های نو در کنار یکدیگر قرارمی گیرند. جشنواره محلی است برای نمایشهای برگزیده ای که درسال ازآنها استقبال شده است. درواقع فرصتی برای اهالی تئاتر است که درطول ده روز اکثر نمایشهای خوب راببینند. ولی این امرنباید مانع ورود نمایشهای بکر تازه به جشنواره شود. به نظر من جشنواره باید ترکیبی از این دو باشد واین کار هم نیاز به کارشناسی درست دارد.
جشنواره امسال و سال گذشته به شکل غیر رقابتی برگزار می شود. نظرتان دراین باره چیست؟
به نفع جشنواره است که غیر رقابتی برگزار شود. درشیوه رقابتی جز به جان هم افتادن گروه ها جیزی عاید کسی نمی شود. در واقع شیوه رقابتی کشاکشی را درافراد برای به دست آوردن موقعیتی اجتماعی به وجود می آورد که این به ضرر تئاتر وهنر است. آنچه مهم است بررسی، بررسی کارشناسانه روی آثاراجرا شده درطول یک سال است که بازتابش را دریک جشنواره رقابتی می توان دید.