فرش قرمز و جیغ بنفش

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

تمام دنیا یک طرف من یک طرف، عزیزم، عززززززیزم

من نمی دانم چرا هر وقت به این داستان “ سید و شیخ” محمد قوچانی فکر می کنم، یاد حکایت ‏مرد ترسا و دختر فریبکار یا داستان کنیزک و بهرام گور می افتم، حالا چه ربطی دارد بماند. ‏البته اصولا معلوم نیست ربطی داشته باشد یا نه، ولی به هر حال ربط داشته باشد یا نه، ‏امروز، رعدی زد و برقی زد و آسمان شکافت و زمین الیگودرز جر خورد و شیخ مهدی ‏کروبی نامزدی خودش را رسما اعلام کرد. حالا خیلی خوش پروپاچه است، هر روز هر روز ‏هم می رود حمام و اعلام می کند که من آمدم، من امروز می خواهم نامزد بشوم، من امروز ‏واقعا نامزد شدم، من امروز واقعا واقعا بعنوان نامزد ثبت نام کردم…. خب؟ دستت درد نکند، ‏خدا خیرت بدهد. مرسی عزیزم. از لطف شما ممنون. خوب کردی نامزد شدی. علاوه بر اینها ‏شیخ اصلاحات که فعلا در حال تئوریزه شدن توسط “کیسینجر اصلاحات” است، علاوه بر ‏اینکه رسما اعلام کرد “ من آمدم” بطور غیر رسمی هم اعلام کرد “ بقیه نیایید”. وی گفت: ‏‏”در میان اصلاح طلبان فقط باید یک نفر کاندیدا شود.” آگاهان از این جمله نتایج زیر را ‏بسرعت گرفتند که:‏

‏1) ما اصلاح طلب هستیم.‏

‏2) فقط یک نفر از اصلاح طلبان نامزد باید بشود و ما شدیم.‏

‏3) بقیه بروند جلو بوق بزنند….‏

در همین راستا، اداره راهنمایی و رانندگی از کلیه بوق زنندگان خواست جلوی بیمارستان، در ‏ساعات نیمه شب و در هنگام عبور ماشین عروس هیچ کس بوق نزند. البته ابعاد حضور ‏انتخاباتی شیخ اصلاحات از ثبت نام وی فراتر رفت و باعث شد که موسوی لاری پس از سالها ‏غیبت کبری و صغری و نتیجه، اعلام کند که “ آمدن کروبی و خاتمی ربطی به هم ندارد.” به ‏همین دلیل می شود نتیجه گرفت که اصلاح طلبان در انتخابات آینده می توانند دو تا رای ‏بدهند، یکی به کروبی و یکی به خاتمی و قضیه حل است. البته هدایت آقایی از حزب ‏کارگزاران اعلام کرد که “ اعلام کاندیداتوری خاتمی هنوز منتفی نشده است.” من فکر کنم ‏منتفی شده باشد، ولی چون آقایان فکر ما را هم می کنند، نمی خواهند دو تا خبر بد را با هم ‏بدهند، مبادا ما و بقیه دچار سکته شدید بشویم. فکر کنید در یک روز هم خبر بدهند خاتمی نمی ‏آید، هم خبر بدهند کروبی می آید، با این دو مصیبت کجا برویم؟

کردان گیت قفل می شود

به نظر می رسد سر قضیه گیر کرده و بیرون نمی آید. البته فکر بد نکنید، منظور از قضیه ‏همان وزیر کشور است و طبیعتا منظور از سرش هم همان سرش است . در هر حال بعد از ‏اینکه وزیر کشور پذیرفت که مدرک دکترای آکسفورد تقلبی است و اعلام کرد که علیه کسی ‏که آن مدرک را به او داده است، شکایت خواهد کرد و طبیعتا معلوم است که در این جور ‏موارد کسی که به عنوان فروشنده مدرک تقلبی تحت تعقیب است، همه چیز دارد جز اسم، یک ‏استاد دانشگاه گفت: “ کردان که جعلی بودن یک مدرک را تشخیص نمی دهد، چگونه در پست ‏وزیر می تواند تقلب در انتخابات را تشخیص بدهد؟” در همین راستا برخی سووالات فعلا ‏حائز اهمیت است:‏

‏1) طبیعتا آدم باید خیلی احمق باشد که فکر کند عوضعلی کردان( مواظب باشید تا هفته بعد ‏اسمش تبدیل به اسفندیار دانشجو نشود، چون بعید نیست وزیر کشور تا امروز با اسم مستعار ‏وزارت کرده باشد.) چون جعلی بودن مدرکش را تشخیص نداده است، به همین دلیل باید تقلب ‏در انتخابات را بتواند تشخیص بدهد… اتفاقا قضیه را یک جور دیگر باید دید؛ چطور ممکن ‏است کسی که نمی تواند یک مدرک تحصیلی تقلبی برای خودش جعل کند، می تواند یک ‏انتخابات تقلبی برگزار کند؟ ‏

‏2) چیزی که فعلا اثبات شده این است که وزیر کشور به مجلس، رئیس جمهور، ملت، دولت، ‏رهبری و شورای نگهبان دروغ گفته، که دروغ گفتن به هر کدام از این مقامات یا نهادها ‏خودش جداگانه کار سختی است، اما آنچه واضح و مبرهن است این است که ایشان هنوز وزیر ‏کشور است و به دلیل عمق حقیقت جویی و راستگویی و مخالفت با دروغ هنوز کسی با ایشان ‏به عنوان دروغگو مشکل ندارد، و اگر هم مشکل داشته باشد، کاری نمی تواند بکند. چون با ‏وجود اینکه تقریبا همه با ایشان مخالفند و هیچ کس با ایشان موافق نیست، هنوز کردان وزیر ‏است. حالا فرض کنید همین آقای کردان یک انتخابات تقلبی برگزار کرد، تقلبش هم آنچنان ‏آشکار بود که مثل جعل مدرک آکسفورد فورا مطرح و اثبات شد( در حقیقت مثل یک نظارت ‏بین المللی بر انتخابات) و حتی قضیه چنان جدی بود که خودش هم پذیرفت که مدرک جعل ‏کرده است، با همه این فرضیات فکر می کنید که اگر معلوم شد که انتخابات تقلبی بوده است( ‏مثل حالا که معلوم شده مدرک وزیر تقلبی بوده است) می خواهیم چه غلطی بکنیم؟ ‏

‏3) به نظر من غیر از اینکه وزیر کشور قدرت تشخیص این را نداشت که بفهمد مدرک ‏دانشگاه آکسفورد او تقلبی است، موارد دیگری هم وجود دارد که وزیر کشور نمی دانست و به ‏نظر من ندانستن آنها برای هر وزیر کشور خوبی کلا جالب است. مثلا اینکه وزیر کشور نمی ‏دانست که دکترایش افتخاری است یا نیست، و نمی دانست که اگر افتخاری است حتما باید یک ‏کاری کرده باشد که به افتخار آن دانشگاه آکسفورد به او دکترا داده باشد. و از همه مهم تر ‏اینکه اگر دکترای او افتخاری نیست، یک وزیر بهتر است بداند که برای دریافت دکترا آدم باید ‏یک کارهایی بکند، نه اینکه هیچ کاری نکند…..‏

در هر حال از این سووالات زیاد مطرح است، اما مساله بسیار مهمی که توسط علی مطهری ‏مطرح شد و نزدیک بود ما هم فکر کنیم ممکن است این حرف درست باشد این بود که علی ‏مطهری گفت “ ما به اصل دروغگویی اعتراض داریم.” وی توضیح نداد که چرا فقط به ‏دروغ های کردان معترض هستند و مشکلی با رئیس جمهور که هفته ای شش روز در حال ‏بیان حقایق است، ندارند؟

گلشیفته و صدای آمریکا

آقا! هر کسی در این مدت مرا دید گفت: عکس های گلشیفته فراهانی را دیدی؟ ‏

با خودم گفتم به قول رضا زاده یا ابوالفضل! چه فاجعه ای رخ داده. ‏

یکی از دوستان می گفت: گلشیفته فراهانی لخت رفت روی فرش قرمز. ‏

من هرچه فکر کردم که اصولا کسی بدون لباس روی فرش قرمز نمی رود و اصولا ممکن ‏است لباس آدم مثلا باز باشد یا مثلا کوتاه باشد یا اینکه اصلا لباس آدم کوتاه نباشد، بلکه قدش ‏دراز باشد، چون نتیجه خیلی فرق نمی کند، خیلی خانمها لباس شان کوتاه نیست، بلکه خودشان ‏دراز هستند، ولی نتیجه اش یکی است، در هر حال فکر کردم چطور ممکن است گلشیفته ‏فراهانی لخت رفته باشد روی فرش قرمز؟ راستش را بخواهید اینقدر هم به من گفتند که می ‏ترسیدم به عکس ها نگاه کنم. بالاخره خودم را قانع کردم و عکس ها را دیدم، بیچاره دختر ‏مردم. یک جوری می گویند لباس لخت، آدم فکر می کند طرف استریپ تیز کرده. ‏

بچه ام، یک لباس تمیز و مرتب و مشکی کاملا خانمانه پوشیده بود و در مجموع از نظر نوع ‏لباس خیلی با لباس های خانم شیرین عبادی لباس اش فرق نمی کرد، تنها فرقش این بود که ‏خانم عبادی فرق احمدی نژاد و خاتمی را نمی دانست، اما گلشیفته فراهانی هم فرق احمدی ‏نژاد و خاتمی را می داند و هم دختر بهزاد فراهانی است که خودش موضوع بسیار مهمی ‏است. ‏

حالا این وسط صدای آمریکا هم گیر سه پیچ داده که حتما برای دختر مردم در همان لحظه ‏ورود به آمریکا دردسر درست کند، او هم بچه معقول می فهمد صدای آمریکا اصولا موضوع ‏محترمی نزد ایرانیان نیست، مصاحبه نکرده. حالا چه اجباری است؟ به نظر من که گلشیفته ‏بسیار عاقلانه رفتار کرده و من فکر می کنم بعنوان یک هنرمند خوب و باشعور بیخودی ‏خودش را نباید دست این لمپن های اپوزیسیون بدهد. اصلا معلوم نیست این صدای آمریکا چه ‏نذری کرده است که حتما باید روی سر هر کسی که از ایران خارج می شود یک سطل گند و ‏کثافت بریزد؟ تفصیلات قضیه بماند برای بعد.‏

فعلا دکتر گفته نباید زیاد کار کنی.‏