رژیم ابطحی

نویسنده
ابراهیم نبوی

احمد عزیز!‏

جمع بندی تو را خواندم، مایلم که من نیز از آنچه گفتی و گفتم، نتیجه گیری کنم:


یک- آقای احمدی نژاد نماینده یک گروه اجتماعی است که از اول انقلاب وجود داشت و تا زمانی ‏که شیعه وجود دارد، احتمالا وجود خواهد داشت. این گروه اگر قدرت را در دست داشته باشد، ‏سعی می کند گروههای دیگر را از بین ببرد، اما اگر قدرت نداشته باشد، مثل هر گروه اجتماعی ‏بدون قدرت به عنوان گروه فشار عمل می کند.


دو- این سخن درست نیست که گفته ای: « این نیرو اگر قوه اجرایی را به کنترل در نیاورده بود، ‏به مراتب غیر مسئولانه تر، خشن‌تر و مخرب‌تر ‏از اکنون عمل می‌کرد.‏» رفتار درست با چنین ‏گروههایی که در بخش وسیعی از دنیای اسلام در سی سال اخیر وجود دارند، این نیست که چون ‏اگر قدرت ندارند، غیرمسئولانه و خشن عمل می کنند، پس ما قدرت را در اختیار آنها بگذاریم. ‏چون اگر چنین شود، آنها به انگیزه های مخرب خود پول نفت و امکانات ملی و رسانه های ‏فراوان را می افزایند و بمراتب ویرانی بیشتری خواهد داشت. این نیروها مانند همه آرمانگراهای ‏ویرانگر بنیادگرا باید کنترل شوند و به اندازه سهم اجتماعی شان در قدرت سیاسی نقش داشته ‏باشند، در غیر این صورت اکثریت را از قدرت حذف می کنند.


سه- گفته ای که: « تسخیر قوه مجریه از سوی نیروی فوق ضمن تمام مخاطراتی که به بار آورده، ‏امکان فرسایش آن را در ‏برخورد با واقعیت‌های عینی عرصه اجرایی فراهم آورده است.‏» این ‏نکته درست است، اما بی اعتبار شدن این نیرو در عرصه انحصار قدرت مجریه، باعث ویرانی ‏کشور نیز شده است. اگر بنا باشد هر نیروی سیاسی موجود در جامعه برای متجلی کردن ‏آرمانهایش یک بار کشور را تا مرز ویرانی ببرد و چه بسا که ویران کند، دیگر ایرانی باقی نمی ‏ماند. وظیفه نخبگان سیاسی و پیشروان اجتماعی این است که با روشنگری در مورد خطرات ‏قدرت گرفتن نیروهای مخرب و غیرمسوول، جلوی به قهقرا رفتن جامعه را بگیرند، نه اینکه ‏کشور را آزمایشگاه توهمات نیروهای سیاسی غیرمسوول کنند.


چهار- من معتقد نیستم که اصلاحات ناکام شده است. از نگاه من هر دولتی که در ایران بر سرکار ‏می آید، برای یک دوره مشخص کاری می کند و اثری می گذارد، دولت خاتمی در طول هشت ‏سال زندگی اجتماعی و اقتصادی و موقعیت سیاسی بین المللی و زندگی فرهنگی بهتری را برای ‏جامعه بوجود آورد. این موفقیت دوره اصلاحات بود. داشتن انتظاری چنین که وظیفه هر رئیس ‏جمهوری این است که یک قانون اساسی جدید بنویسد و حکومت را تغییر بدهد، نه تنها درست ‏نیست، بلکه مفید هم نیست. از نظر من اصلاحات بهترین تصور ممکن برای وضع سیاسی ایران ‏نیست، اما بی تردید بهترین سالهایی است که پس از انقلاب بر جامعه ایران گذشت.


پنج: این گفته تو را که « به امید آنکه خیال داور را راحت کنم، باید بگویم که احتمال وقوع جنگ ‏که من خود سالها آن را ‏فریاد زدم و گوش شنوایی نیافتم، در حال حاضر همانقدر ممکن است که ‏احتمال عدم وقوع آن.‏» خواندم و خیالم راحت نشد، من با تو در این مورد اختلاف نظر دارم. به ‏نظر من احتمال وقوع جنگ، تحریم وسیع یا حمله نظامی بسیار بیشتر است تا عدم وقوع آن و به ‏نظر من تو نیز باید فریاد بزنی، چون واقعا ما در معرض خطر جنگ هستیم.


شش- در مورد انتخابات من معتقدم اصولا ما باید اول فرض را بر این بگذاریم که حضور مردم ‏در انتخابات ضروری است، مگر اینکه این حضور منجر به انتخابی میان دو گروه متفاوت، که ‏یکی از آنها بیشتر به منافع مردم نزدیک است، نشود. من نیز مانند تو شرایط انتخابات مجلس ‏هشتم را مبهم می بینم، اما معتقدم که بی عملی در فراهم نکردن شرایط بهتر در انتخابات دست ‏کسانی را که دوست دارند مردم در انتخابات حاضر نشوند تا آنها نمایندگان شان را مثل سه انتخاب ‏شوراها، مجلس هفتم و ریاست جمهوری ششم به صندلی قدرت بنشانند بیشتر می کند. من معتقدم ‏برای فراهم کردن شرایط بهتر برای انتخابات باید تلاش کرد. اما گفته ات را می پذیرم که « آنان ‏که پیشاپیش اعلام می‌کنند در هر شرایطی در انتخابات شرکت خواهند کرد از نقطه ‏نظر منطق ‏تحلیلی در جایگاه کسانی‌اند که پیشاپیش اعلام می‌کنند که در هر شرایطی در انتخابات شرکت ‏‏نخواهند کرد.‏» ‏

از احمد زیدآبادی عزیز برای این گفتگوی ارزشمند ممنونم و بی تردید ارزش انتقادات تو را ‏بسیار خوب می شناسم و به تو احترام می گذارم.


ابراهیم نبوی، سوم آذر 1386‏