عملکرد جمهوری اسلامی منشا خشونت هاست

کاوه قریشی
کاوه قریشی

» اعدام های بلوچستان در مصاحبه با عبدالستار دوشوکی

در حالیکه هنوززمان زیادی از اعدام عبدالمالک ریگی، رهبر گروه”جندالله” در بلوچستان نمی گذرد، هفته گذشته دادستان زاهدان از صدور حکم اعدام برای دو نفر از عوامل انفجارهای سال گذشته بلوچستان و تقاضای صدور احکام مشابه برای شش تن دیگر از متهمان این پرونده خبر داد. در پی اعلام این خبر “انجمن فعالان حقوق بشر در بلوچستان” طی بیانیه ای ضمن درخواست کمک از نهادهای حقوق بشری،اعلام کرد موج اعدامها در بلوچستان ”همزمان با سالگرد اعتراضات انتخاباتی سال 88 بشدت افزایش یافته و از مرز ده تن گذشته است”. وضعیتی که عبدالستار دوشوکی، فعال سیاسی بلوچ، در مصاحبه با روز آن را چنین تحلیل می کند:” عملکرد جمهوری اسلامی، بخصوص در عرض پنج سال اخیر و بعد از سر کار آمدن آقای احمدی نژاد در بلوچستان میان اهل تشیع و اهل تسنن، میان بلوچ و غیر بلوچ تفرقه اندازانه بوده است. “او همچنین براین باورست که « برای حاکمیت هیچ راهی جز توسل به خشونت باقی نمانده است .»

 

این مصاحبه در پی می آید.

 

دادستان دادگاه عمومی و انقلاب زاهدان اخیرا از صدور حکم اعدام برای دو نفر و تقاضای صدور احکام مشابه برای 6 نفر دیگر خبر داده است؛علت صدور این احکام چیست؟

بر طبق گفته ی آقای محمد مرزیه، دادستان عمومی دادگاه انقلاب اسلامی زاهدان، این افراد از یک طرف متهم به دست داشتن در انفجار انتحاری مسجد علی ابن ابی طالب در زاهدان و همچنین عملیات کشته شدن نیروهای انتظامی در منطقه لارهستند که درپی آن 12 نفر از افراد نیرو انتظامی کشته شدند. از طرف دیگر این افراد در درگیریهای منطقه کوه سفید سراوان دست داشته اند و به همین دلیل حداقل برای دو تن از آنها حکم اعدام صادر شده و برای شش نفر دیگر نیز تقاضای حکم اعدام شده است. البته پیشتر مقامات قوه قضائیه در زاهدان اعلام کرده بودند که دادگاه بیش از 10 تن از افراد وابسته به گروه جندالله به زودی در زاهدان برگزار خواهد شد.

 

از روند دادگاه این افراد اطلاع دارید؟ دادگاه آنها به چه صورت بوده و این افراد به موارد اتهامی اعتراف کرده اند؟

این دادگاه ها به صورت غیر علنی برگزار شده است و متهمان در آنها از داشتن حق وکیل محروم بوده اند. در خوش بینانه ترین حالت، از سوی مسئولان دادگاه برای آنها وکلای تسخیری در نظر گرفته شده است. این دادگاه ها تحت هیچ شرایطی عادلانه نیست. بر طبق گفته­های آقای حقیقی، رئیس کل دادگستری سیستان و بلوچستان و دادستان عمومی، این افراد در جلسه دادگاه که با حضور بخشی از خانواده های کشته شدگان عملیات مورد اشاره تشکیل شده بود، ظاهرا به اتهامات اعتراف کرده و خواهان عفو و بخشش شده اند. همانطور که گفتم این دادگاه ها به صورعلنی برگزار نشده و از روند و چگونگی آنها، جز یک سری اخبار که در رسانه های حکومتی منتشر شده، اطلاعی در دست نیست.

 

شما به احتمال صدور حکم اعدام برای ده نفر دیگر در رابطه با جندالله اشاره کردید. جندالله چه سازمانی است و چرا باید افراد منتسب به آن به اعدام محکوم شوند؟

جندالله یک سازمان بلوچ است که توسط عبدالمالک ریگی که مدتی پیش در تهران اعدام شد تشکیل شده بود. بر طبق اظهارات مقامات جمهوری اسلامی در عرض شش سال اخیر حدود 300 تن از اعضای این سازمان دستگیر و اعدام شده اند. جندالله یک گروه مسلح است که از طریق مبارزه مسلحانه ،براساس ادعاهای خودشان، برای احقاق حقوق مردم بلوچ در سیستان و بلوچستان و مردم اهل سنت در سراسر کشور مبارزه می کنند. شیوه مبارزاتی آنها خشونت آمیز است. اما خود جندالله به عقیده اینجانب همانطور که اخیرا در مقاله ای نوشته بودم، محصول گریز ناپذیر تعارض در یک بستر بی عدالتی، فقر و تبعیض در بلوچستان است که جمهوری اسلامی مسبب عمدی آن است. جندالله در فضایی مملو از بی عدالتی و تبعیض، و جوی امنیتی- اطلاعاتی در سیستان و بلوچستان متولد شد. گروه مسلح جندالله به عملیات بمب گذاری در مسجد علی ابن ابی طالب در زاهدان، بمب گذاری در مراسم سپاه پاسداران در پییشن بلوچستان و عملیاتی مسلحانه در  منطقه کوه سفید سراوان و انفجار اتوبوس حامل افراد سپاه پاسداران و چند عملیات مشابه نظامی دیگر متهم است. جمهوری اسلامی در مقابل ترجیح داده است که خشونت را با خشونت پاسخ دهد. متاسفانه عملکرد جمهوری اسلامی، بخصوص در عرض پنج سال اخیر و بعد از سر کار آمدن آقای احمدی نژاد در بلوچستان میان اهل تشیع و اهل تسنن، میان بلوچ و غیر بلوچ تفرقه اندازانه بوده است. نیروهای جندالله هم معتقدند که آنها به دلیل بی عدالتی، تبعیض و فقر مضاعف مردم بلوچ، هیچ راه مسالمت آمیزی، اعم از اعتراض مدنی میسر نمی بینند و ناچار شده اند به سوی عملیات مسلحانه روی بیاورند. متاسفانه در طول سالهای گذشته این دایره تسلسل وار خشونت هم از طرف جندالله و هم از طرف جمهوری اسلامی تشدید شده و قربانیان فراوانی از هر دو طرف گرفته است؛ به صورتی که حتی اخیرا آقای حقیقی، رئیس کل دادگستری سیستان و بلوچستان اعلام نمود که حدود 300 نفر از اعضای جندالله ندامت نامه و امان نامه دریافت داشته اند. آنها یک لیست 380 نفری از افراد بریده شده از جندالله را منتشر کرده اند، اما جندالله در بیانیه ای ادعاهای جمهوری اسلامی دال بر اظهار ندامت این تعداد را تکذیب کرده است. به هر حال این دایره خشونت در بلوچستان همچنان و به طور روزانه ادامه دارد. طوری که حتی امروز صبح (چهارشنبه) بر طبق آخرین اطلاعیه جندالله، جمهوری اسلامی مناطق مرزی بین پاکستان و ایران راوشک باران کرده است.در واقع این خشونت ها حتی پس از اعدام عبدالمالک ریگی نیز در بلوچستان ادامه دارد.

 

در روزهای اخیر “انجمن فعالان حقوق بشر بلوچستان” اعلام کرده صدور احکام  اعدام از چهار هفته گذشته همزمان با سالگرد حوادث انتخاباتی شدت گرفته است. چه سنخیتی بین اعدام های بلوچستان و سالگرد اعتراض به نتایج انتخابات وجود دارد؟

به عقیده من جنبش سبز بزرگترین چالش مردمی در مقابل جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی نیز در مقابل این چالش بزرگ، ناچار است به خشونت روی بیارود. کهریزک، بازرترین نمونه خشونت ورزی مسئولان حکومتی در ایران بود. در همین راستا چهار روز قبل از قیام سبز مردم ایران 32 نفر را در زندان قزل الحصار کرج اعدام کردند که شش نفراز آنها شهروندان بلوچ بودند. اگر چه جمهوری اسلامی در بلوچستان با شدت عمل بیشتری بر علیه بلوچها و نیروهای مقاوم جوان به مقابله می پردازد،اما این روندی است که تنها به بلوچستان محدود نیست و در سراسر ایران مشهود است. علت آن نیز آسیب پذیری جمهوری اسلامی در مقابل این قیام مردمی است. حاکمیت در مقابل این قیام هیچ راهی توسل به خشونت برایش باقی نمانده است. به همین دلیل ما می بینیم که جمهوری اسلامی حول و حوش سالگرد قیام جنبش سبز به  طور بارزتری به اعدام ها روی آورده است. در بلوچستان برای دو نفر حکم اعدام صادر و برای شش نفر هم احکام مشابه تقاضا کرده است. متاسفانه باید بگویم که در طول هفته آینده نیز ما به احتمال زیاد در زاهدان شاهد یک سری اعدام دیگر خواهیم بود.

 

واکنش افکار عمومی مردم بلوچستان نسبت به این اعدام ها چگونه و در چه سطحی بوده است؟ پس از اعدام ها آیا احتمال نا آرام شدن این مناطق و عملیات انقام جویانه از سوی جندالله وجود دارد؟

درسیستان و بلوچستان یک جو بسیار سنگین امنیتی و اطلاعاتی حاکم است. به همین دلیل احتمال بروز جنبش ها و حرکت های مسالمت آمیز مردمی در این منطقه بسیار پایین است، زیرا هزینه آن برای مردم عادی خیلی بالا است. اما در طول سه هفته اخیر و به دنبال اعدام عبدالمالک ریگی شاهد این بوده ایم که گروه های متعددی در شهرهایی مثل زاهدان به یک سری عملیات مسلحانه در داخل شهرها دست زده اند که از جمله­ی آنها می توان به کشتن مامورین یا راننده های تاکسی غیر بومی اشاره کرد. از سوی دیگر گروه های مختلفی از جمله “لشکر مالک” و “فدائیان عمر” و غیره اعلام موجودیت کرده اند، همین امر باعث هر چه بیشتر امنیتی شدن منطقه شده است. بنابراین اگر واکنشی هم در بلوچستان وجود داشته به علت بستری که جمهوری اسلامی در منطقه فراهم کرده است، عموما از طریق عملیاتهای خشونت آمیز و مسلحانه خواهد بود.  البته  رهبران مذهبی بلوچستان همیشه این اعتراضات را از تنها تریبون موجود، یعنی از طریق خطبه ها نماز جمعه محکوم نموده اند. به طور کلی مردم بلوچ کاملا با اعدام ها مخالف هستند. دلیل آن مشخص است. جمهوری اسلامی سالهاست ادعا می کند که مردم بلوچستان همراه حاکمیت هستند. اما اگر به آمارهای دولتی نگاه کنیم می بینیم بیانگر واقعیتی در بلوچستان است که مشخص می کند آرایش نیروها به چه صورت است. وقتی صدها نفر از جوانان بلوچ به عنوان هوادار یا اعضای جندالله بازداشت می شوند، وقتی 300 نفر از آنها برطبق ادعای رئیس کل دادگستری استان از جندالله جدا می شوندو تقاضای بخشش می کنند، وقتی هر هفته چندین نفر اعدام می شوند و بر طبق گفته آقای شهریاری نماینده زاهدان در مجلس حدود 700 نفر از عمدتا جوانهای طرفدار و اعضای جندالله در زندان هستند و منتظر حکم اعدام اند، چطور می توان ادعا کرد که مردم بلوچستان با و یاهمراه دولت هستند. به هر حال  این جوان ها از فرزندان مردم بلوچستان هستند و تنها راهی که بتوانند عقیده خودشان را ابراز کنند مخالفت شدید و مسلحانه بر علیه جمهوری اسلامی است، این در حالیست که به طور مسلم می دانند در صورت دستگیری شکنجه، زندان و اعدام خواهند شد. به عقیده من مردم بلوچستان با خشونت مخالف هستند و خود بنده و فعالان نیز بارها بر این نکته تاکید کرده ایم که خشونت راه حل مسایل بلوچستان نیست. ما قصد توجیه خشونت را نداریم اما از یک دیدگاه تحلیلی می بینیم که مبلغ و مروج اصلی این خشونت جمهوری اسلامی است و بر طبق گفته های جندالله آنها نیز با خشونت موافق نیستند اما هیچ راه حلی جز مقابله به مثل در جمهوری اسلامی و عملیات قهر آمیز ندارند و به همین دلیل عملیات مسلحانه را به عنوان یک دفاع اجتناب ناپذیر(به قول جندالله) نه به عنوان یک استراتیژی آرمانگرایانه اتخاذ کرده و بارها هم گفته اند که اگر جمهوری اسلامی اجازه فعالیت مدنی را به مردم بلوچستان بدهد، آنها حاضرند اسلحه را زمین بگذارند. ولی متاسفانه جمهوری اسلامی جز توسل به خشونت راه دیگری را در اختیار خود و مردم بلوچستان قرار نداده است. مبارزه مسلحانه به ضرر مردم و در راستای تقویت توسعه نیافتگی در این منطقه می باشد. صدها میلیادر تومان در بلوچستان در شرایطی صرف مسائل امنیتی می شود که مردم این منطقه در فقر شدیدی  به سر می برند. در حالی که مردم بلوچ از هر گونه امکانات بهداشتی، مسکونی، اقتصادی و فرهنگی محروم هستند، دولت صدها میلیارد تومان صرف خندق ها، دیوارها و سیم های خاردار مرزی می کند. بنابراین تا دولت سیاست های خودش را در بلوچستان تغییر ندهد، نسلی که در بلوچستان با کمال تاسف به مشی مسلحانه روی می آورند، نسلی است که در جمهوری اسلامی و پس از  انقلاب متولد شده اند و محصول همان زمان و مکان هستند و تا زمانی که عملکرد حاکمیت در بلوچستان اینگونه باشد، جوان ها نیز به سمت مبارزات خشونت آمیز سوق داده میشوند. وضعت بلوچستان به گونه ایست که حتی انتقاد هایی از سوی مردم متوجه فعالان حقوق بشر بلوچ در خارج از کشور میشود. به دلایلی که به آن اشاره شد افکار عمومی بلوچستان مبارزه مسالمت آمیز را غیر ممکن می دانند.

 

آقای دوشوکی واکنش سازمان های بین الملی و مدافع حقوق بشر در قبال تشدید اعدام ها در بلوچستان چگونه و در چه سطحی بوده است؟

بدون آنکه از شخص سازمان مشخصی اسم ببرم باید بگویم متاسفانه عموم شخصیت ها و سازمان های حقوق بشری به علت مسائل و مشکلاتی که در بلوچستان جاری است تقریبا سکوت اختیار کرده اند. در گذشته بسیاری از این افراد بر این عقیده بودند که مسائل بلوچستان و نقض حقوق بشر نشات گرفته از مقوله قاچاق و اشرار در منطقه می باشد؛ این دیدگاه تا کنون نیز، اگر چه کمرنگ تر، وجود دارد. وجود چنین ذهنیتی نسبت به مردم بلوچ قبل از هر چیز معلول تبلیغاتی است که جمهوری اسلامی در طول سی سال گذشته از کانال های آموزشی و رسانه ی به ترویج آن پرداخته است. باز هم تاکید می کنم بنا به دلایلی که به آنها اشاره کردم، سازمانها و شخصیت های حقوق بشری در داخل و خارج از ایران در مورد مساله بلوچستان بسیار کم فعالیت کرده اند و می شود گفت هیچ عکس العملی در قبال جنایاتی که در حق بلوچ ها انجام می شود نداشته اند. همین نکته نیز باعث می شود که احساس محرومیت و تبعیض مزمن در میان مردم بلوچستان باز تولید شود. مردم بلوچستان وقتی می بینند نه از سوی جمهوری اسلامی و نه از سوی افکار عمومی ایران و فعالان برون مرزی ایرانی  حقوق بشر حمایت نمی شوند، احساس تبعض در آنها به مراتب بیشتر از گذشته می شود. اصولا روی آوردن به سوی رادیکالیزم و خشونت دقیقا نشات گرفته از همین حس بی عدالتی، تبعیض و فقر مزمن است. بنا به اصول اولیه حقوق بشر، اعدام در هر شکل و سطحی بدون در نظر گرفتن اتهام یا جرم ثابت شده یک فرد محکوم است. گذشته از این مساله نیز هر فردی دارای حق و حقوقی است. حتی در چهارچوب همین قانون جمهوری اسلامی متهم فارغ اینکه عبدالمالک ریگی یا یک شهروند عادی باشد داری این حقوق هست. در حالی که افراد در ساختار سیاسی فعلی از حق دفاع، حق وکیل، حق اعتراض و تمام حقوق اولیه تعریف شده در قانون اساسی بهره مند نیستند، وظیفه ما فعالان حقوق بشر است که بدون در نظر گرفتن رنگ، نژاد و عقیده مذهبی، به دفاع از شهروندان بپردازیم.

 

شما بارها در مصاحبه ها و مقاله هایتان از عدم پوشش رسانه ای و عدم دفاع فعالان حقوق بشر ایرانی از مساله نقض حقوق بشر در بلوچستان صحبت کرده اید. شما دلیل را در کجا می بینید؟

سئوال بسیار جالبی و به جایی است. امیدوارم روزنامه نگارها این سئوال را قبل از ما از خود فعالان بپرسند. اما این مساله دلایل مختلفی دارد. اولین و اصلی ترین دلیل این تبعیض، تبلیغاتی است که حاکمیت در طول سی سال گذشته علیه مردم بلوچستان دربین افکار عمومی ایرانی انجام داده است. جمهوری اسلامی تمام مسائل مربوط به این منطقه را به موضوع قاچاق و مواد مخدر و اشرار ربط می دهد. اما مساله دوم به ضعف اجتناب ناپذیری برمیگردد که در بین نیروهای فعال بلوچ وجود دارد. در مقایسه با کردها و آذری ها، بلوچ ها در ایران از امکانات کمتری برخوردار بوده اند و بر همین اساس نیز جامعه مدنی در بلوچستان از رشد کمتری برخوردار بوده است. موضوع بعدی،عدم آشنایی سایر هموطنان با مسائل بلوچستان و دوری این منطقه به لحاظ جغرافیایی از مرکز ایران است. ضعف اجتناب ناپذیر نیرو ها و گروه های سیاسی بلوچ، تمام این ها نکاتی هستند که در مجموع باعث شده است که مشکلات بلوچستان کمتر پوشش داده شود.

 

به عنوان آخرین سئوال بفرمایید فعالان بلوچ چه تلاشهای در زمینه اطلاع رسانی  و مشکلات بلوچستان و به و ویژه مساله اعدام های اخیر داشته اند؟ فعالان برای برچیدن فرهنگ گرایش به روش های خشونت آمیز در سطح جامعه بلوچستان چه کرده اند؟

نیروهای فعال بلوچ در حد توان خودشان تلاش های فراوانی در زمینه آگاه کردن افکارعمومی جهانی از مشکلات مردم بلوچستان و سایر هموطنان دیگر در ایران انجام داده اند. از جمله­ی این فعالیتها می توان به تشکیل جلساتی در مجامع جهانی  و برای مثال پارلمان اروپا در بروکسل، پارلمان انگلستان و سوئد اشاره کرد. خود من ماه گذشته طی یک سخنرانی در کنفرانس اقلیت ها که در مقر سازمان ملل انجام شد به طور ویژه به مساله اعدام ها اشاره کردم. همه اینها نشان می دهد که نیروهای فعال بلوچ با مقوله خشونت به طور کلی مخالف هستند. تمام تلاش های ما در رابطه با مشکلات مردم بلوچ در راستای خشونت زدایی از جامعه بلوچستان صورت می گیرد. ما با خشونت گروه هایی مثل جندالله کاملا مخالفیم، اما باز تاکید می کنیم که روی آوری به این شیوه از مبارزه قبل از هر چیز معلول سیاست های جمهوری اسلامی در بلوچستان است.