سه ضایعه اقتصادی

نویسنده

‏‏‏ حمید احدی ‏

سه خبر اقتصادی ناگوار که در هفته اخیر اعلام و قطعی شد، اقتصاددانان ایرانی را تشویق کرده که در ‏مقالاتی برای مردم نشان دهند که حاصل سیاست های تنش زا، از نظر اقتصادی چگونه بار دیگر بهترین ‏موقعیت را برای پیشرفت کشور از بین برده است.‏

قطعی شدن خط لوله گاز خزر به اروپا، بدون حضور ایران، اعلام رسمی سی میلیارد دلار سود خالص قطر ‏از میدان گاز پارس جنوبی که کاشفش ایرانی ها بودند و هنوز استخراجشان به پای همسایه نرسیده است و ‏سرانجام افتادن آلمان از صدر تراز بازرگانی با ایران و نشستن چین به جایش. این سه خبر در ذات خود نشان ‏دهنده آشکار شدن تصمیم های گاه احساساتی سیاسی است که هیچ مسبب و مدافع محکمی هم برایشان وجود ‏ندارد.‏

‎ ‎ضایعه اول‎ ‎

اولین خبر مربوط به ملاقات نخست وزیر ترکیه، رجب طیب اردوغان و همتای‎ ‎یونانی او، کوستاس ‏کارامانلیس است که به منظور افتتاح خط لوله گاز میان ترکیه و یونان صورت گرفت که چندان منفعت هر دو ‏کشور را در پی دارد که عملا دشمنی دیرینه ترکیه و یونان را پشت سر گذاشت‎.‎

‎ ‎این خط لوله، به طول ۳۰۰ کیلومتر، بدون عبور‏‎ ‎از روسیه یا خاورمیانه ناآرام، به اتحادیه اروپا امکان می ‏دهد که برای‎ ‎نخستین بار گاز دریای خزر را از این مسیر دریافت کند‎.‎‏ بهترین مسیر برای عبور نفت و گاز ‏حوزه آسیای مرکزی همان طور که از اولین روزها گفته شد ایران بود. مسیری کوتاه تر، امن تر، و از آن جا ‏که با یک کشور سروکار دارد عملی تر. به همین جهت از اولین روزی که فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ‏قطعی شد و جمهوری های آسیای مرکزی به استقلال رسیدند این موضوع در دستور کار برخی از دولتمردان ‏ایرانی قرار گرفت، به تصویب رسید و ظاهرا در مجموعه سیاست های اصلی و کلی نظام جا گرفت.‏

اما در عمل به دلیل تصمیم های کلا سیاسی و گاهی مذهبی، این کشور ها بعد از هفتاد سال سلطه کمونیستم ‏روسی به طور طبیعی به دنیال راه ها و مدل های همکاری جدید می گشتند و در همین ارتباط، علاقه خود را ‏به ایران پنهان نکردند، در حالی که حتی دلالان ژاپنی هم وارد صحنه شده بودند. در همین زمینه، دولت وقت ‏ایران [به ریاست هاشمی رفسنجانی] هم شعارهای بسیار داد. اما بعد از ده سال و زمانی که بزرگ ترین مدیر ‏حمل و نقل بین المللی ایران، شرکت ایران مارین سرویس، به اطمینان گفته های رییس دولت میلیون ها دلار ‏برای تدارک ترانزیت از اسیای مرکزی به جنوب کشور و صادر کردن دوباره آن به مقصد اروپا و آمریکا ‏آغاز کرده بود، با حمله ماموران واحد اقتصادی وزارت اطلاعات [به سرپرستی فرهاد رهبر مشاور فعلی ‏رییس جمهور در دوران وزارت علی فلاحیان] این شرکت به تصرف فرستادگان اطلاعات در آمد. بدین ‏ترتیب، دو مدیر دیگر نیز پیام را شنیدند و از کشور خارج شدند و عملا ترانزیت در مرحله حرف ماند. در ‏این زمان که شوق و شادمانی از فرصت تازه بخش خصوصی ایران را در برگرفته بود، کارشکنی ها و عدم ‏کارآمدی بخش دولتی فرصت را از ایران گرفت. پنج سال بعد که محمد سعیدی با آشکار شدن بی گناهی اش ‏از زندان آزاد شد، همه فرصت ها از دست رفته بود.‏

در سال 1370 و در هنگام اوج فعالیت کشورهای دیگر برای به دست آوردن بازار و انعقاد قراردادهای ‏تجاری در تهران اعلام شد که چند صد هزار کتاب مفاتیح الجنان برای تبلیغ دینی به آذربایجان فرستاده شده ‏و از آن پس بود که روسای جمهور ترکمنستان و ازبکستان و آذربایجان در فرصت های مختلف رسمی و ‏غیررسمی به فرستادگان ایران می گفتند اینجا جای ملا نیست، اما برای معامله آماده ایم. این شعار که گویا ‏اول بار صفر مراد نیازف بر زبان آورد از زبان همتایانش هم شنیده شد.‏

مهم ترین و به گفته اقتصاددادنان تنها فرصت جوئی درست و منطقی که در این دوران از سوی ایران پیشنهاد ‏و پی گیری شد مربوط به سد دوستی در مرز ایران و ترکمنستان بود که با حضور روسای جمهوری سه ‏کشور ایران و ترکمنستان و افغانستان در سرخس به امضا رسید و عملی شد. این طرح که از مهم ترین طرح ‏های عمرانی به ثمر رسیده در دوران دولت هاشمی به حساب می اید در سال های اخیر با تحولات تازه منطقه ‏کارایی خود را به میزان زیادی از دست داده و آن میزان آبی که مقرر بود از عواید ساخت این سد به خاک ‏ایران سرازیر شود، محقق نشده و اعتراض ها در پی آورده که چند دور مذاکره را در پی آورده است. کمبود ‏آب آشامیدنی مشهد و شهرهای استان خراسان جنوبی از جمله موارد این اعتراض هاست.‏

اما با همه این ها تقسیم بحرخزر که از زمان فروپاشی شوروی در دستور کار است، مهم ترین موضوع در ‏کار ماند. و در آخرین اجلاس سران [دومین آن] هم نتایجی به دست نیامد و دولت احمدی نژاد که علاقه بسیار ‏برای تبلیغات از خود نشان می دهد با همه تلاشی که متخصصانش به کار بردند ناگزیر شدند در برابر ‏افشاگری ها این بار روش تدافعی بگیرند و فاش کنند که هیچ قراردادی بسته نشده و اصولا اجلاس دستاوردی ‏نداشته است. اما خبری که روز گذشته همزمان با سفر اردوغان به مرز یونان و ملاقاتش با همتای خود افشا ‏شد، نشان می دهد که باکو می کوشد قرارداد سه جانبه و پرسود انتقال گاز به اروپا را راسا به اجرا بگذارد.‏

گرچه امروز اعلام شده که خط جدید با پیوستن شبکه های گاز ترکیه و یونان به یک دیگر، در نهایت قرار ‏است گاز جمهوری آذربایجان را به ایتالیا برساند، اما کارشناسان معقتدند به هر حال بدعتی گذاشته شده تا گاز ‏خزر برای همیشه نه از طریق ایران عازم اروپا شود. و این همان عملی است که روزگاری در تبلیغات دولتی ‏به عنوان زمینه شش میلیارد دلار درآمد سالانه [از ترانزیت سوخت] از آن گفته می شد.‏

‎ ‎ضایعه دوم‎ ‎

روزنامه اقتصادی سرمایه روز دوشنبه در صدر اخبار خود گزارش داد که در 10 سال گذشته قطر 30 ‏میلیارد دلار بیش‌تر از شریک خود، ایران از میدان مشترک گازی پارس جنوبی برداشت کرده که اگر 9 ماه ‏تاخیر جدید ایران در برداشت از گاز و میعانات گازی فازهای 6 و7 و 8 را نیز محاسبه کنیم این رقم به بیش ‏از 36 میلیارد دلار خواهد رسید.‏

نقطه تاسف بار در این خبر، آن جاست که میدان پارس جنوبی اولین میدان بزرگ گازی جهان است که توسط ‏مکتشفان ایرانی صنعت نفت حاصل آمد و به ثبت رسید. این از اولین نتایج ملی کردن قطعی صنایع نفت ‏کشور بود که فکر آن را نهضت ملی گذاشت اما با کودتای 28 مرداد متوقف ماند تا پانزده سال بعد که شاه ‏سابق ایران با استفاده از فرصتی که جنگ خاورمیانه در اختیارش گذاشته بود، شرایطی را به شرکت دارنده ‏امتیاز نفت ایران تحمیل کرد که حاصلش خلع ید کامل از آن ها بود که بعدها نه صاحب امتیاز بلکه عامل ‏فروش شدند. از جمله مواهب این دستاورد نسلی از کارشناسان ایرانی بودند که هنوز برخی از آنان صنایع ‏نفت ایران را سرپا نگاه داشته اند. این گروه که اولین نسلی بود که به استخدام شرکت نفت ملی ایران درآمدند، ‏از جمله اولین نتایجی که آشکار کردند کشف میدان های تازه و از جمله میدان پارس جنوبی بود.‏

میدان گازی پارس جنوبی که گفته می شود دومین منبع بزرگ و یکجای گاز در همه جهان است، از نظر ‏جغرافیائی مشترک بین ایران و شیخ نشین قطرست. و چنان اهمیتی دارد که قطری که در آن زمان کمتر به ‏تکنولوژی دست داشتند وقتی با پیشنهاد ایرانی ها روبرو شدند که مشتریان مشترک بجویند و راهی برای ‏تسهیم درآمد بجویند، از آن استقبال کردند. تنها بعد از انقلاب ایران بود که قطری ها خود به جست و جوی ‏شریک برآمدند و از جمله بزرگ ترین شرکت های نفتی مانند هالی برتون را به منطقه دعوت کردند و در ‏حالی که ایران سرگرم عوارض گروگان گیری و درگیر جنگ با عراق بود، قطری ها آهسته قطاری را به ‏راه انداختند که اینک سی و چند میلیارد دلار بیشتر از ایران در جیبشان سرازیر کرده است که بخشی از ‏صدها میلیارد دلار سهامی است که قطر در سراسر جهان دارد. ‏

به گفته یک کارشناسان رسانه ای قطر اینک وارد بازی هائی می شود که کشورهای بزرگ مانند آمریکا و ‏بریتانیا و فرانسه هم از آن بیمناک می شوند. چنان که ماه گذشته انگلیسی ها برای جلوگیری از خرید سهام ‏فروشگاه های معروف سیزبری، توسط قطری ها از عرق ملیت خود استفاده کردند و با نوعی تبلیغات مانع از ‏آن شدند که این سهام به دست شیوخی بیفتد که به سودجوئی مشهور شده اند. اما به گفته این کارشناس در ‏حقیقت سیاست های تنش زای صدام حسین و دولت جمهوری اسلامی است که به آن ها فرصت بی نظیری ‏تعارف کرده است.‏

‎ ‎ضایعه سوم‎ ‎

خبر سوم این که بنا به اعلام سازمان گمرگ و هم دولت آلمان، آن کشور در سال گذشته برای اولین بار از ‏صدر فهرست بازرگانی خارجی ایران به زیر افتاد. این خبر در حالی اعلام می شود که ایرانی ها از قبل از ‏مشروطیت، وقتی برای اولین بار به خرید کشتی و یا کارخانه رغبت نشان دادند آلمان را در برابر خود دیدند. ‏به همین منوال وقتی با روی کار آمدن رضا شاه تمایلات مدرنیزم و نوسازی صنایع آغاز شد، هم کارخانه ‏های بزرگ از آلمان وارد شد و هم مدارس صنعتی کشور آموزش صنعت را به عهده گرفتند با معلمان آلمانی. ‏کشیده شدن خط آهن سراسری هم کمک کرد و در نتیجه برای دو نسل از ایرانی ها هر ساخته آلمانی با ارزش ‏و محکم آمد. هنوز ساختمان قدیمی زنیگر آلمان در میدان مخبرالدوله تهران برپاست و هنوز زیمنس با وجود ‏بد ادائی بر سر نیروگاه هسته ای، در تهران فعال است، چنان که در تمام مدت جنگ که واردات قطع شده بود ‏این زیمنس برای آن که مبادا بازار ایران را از دست بدهد در تهران حاضر بود و تامین لوازم یدکی و قطعات ‏کارخانه های ساخته شده در آلمان مانع از قطع کامل این روابط بود.‏

بعد از انقلاب و با رخ دادن جنگ، در حالی که عملا ایران در انزوا قرار گرفته بود، معتبرترین مقام اروپائی ‏که به تهران سفر کرد و گنشر وزیر خارجه دولت ائتلافی هلموت کهل بود که با هیات بلندپایه ای از ‏بازرگانان و صاحبان صنایع آن کشور به تهران آمد و بلافاصله با بالارفتن روابط اقتصادی و صنعتی دو ‏کشور، جائی را که پیشتر در بازرگانی داشت اشغال کرد.‏

در همه هفتاد سال گذشته ، صادرات آلمان به خصوص صنعتی بوده است. از همین رو گاهی افزایش ‏مراوده با آلمان نشانه رشد صنعتی کشور خوانده شده و هیچ گاه آن افزایش به معنای افزایش بیکاری نبوده ‏است. افزایش مراوادات صنعتی دو کشور به معنای ساخت کارخانه های تازه در ایران بود و افزایش اشتغال. ‏این درست مخالف تصویری است که افزایش واردات از چین در اذهان ایجاد می کند و هم اکنون بسیاری از ‏صنایع و کارگاه های اشتغال زا، در دو سال اخیر تعطیل و کارگرانشان بیکار شده اند که درباره علت آن ‏فراوانی کالاهای ساخته شده چین هم، به عنوان یکی از علل مورد توجه قرار گرفته است. ‏

‎ ‎حاصل‎ ‎

اقتصاددانان معتقدند آن چه رخ داده است و ضایعه هائی که در پی سکوت دولت، مردم بی خبر از آن ها می ‏مانند، مسوولیتی مضاعف در مقابل متخصصان قرار داده است که به هر نحو مردم را در جریان قرار دهند.‏

دکتر محمد حسین عادلی رییس سابق بانک مرکزی در تازه ترین مقاله تحلیلی خود نشان داده که چطور ‏سیاست، اقتصاد را از مسیر طبیعی خود خارج کرد و ایران اینک برای نخست بار به لحاظ اقتصادی کشوری ‏آسیائی شده است. در همین ارتباط، محمد مهدی بهکیش، اقتصاددان، در پایان تازه ترین مقاله خود یادآور شده ‏که جنگ های امروز دیگر ابعاد جنگ های قرن بیستم را ندارند و بیشتر شکل اقتصادی به خود گرفته اند . به ‏همین دلیل قوانین حاکم بر روابط کشورها تغییر کرده است . پس باید حافظه تاریخی را بازسازی کرد و پرچم ‏عزت و سربلندی کشور را از مسیر تعامل با جهان و البته با استفاده خردمندانه از قواعد بازی امروزی ، که ‏اقتصاد رکن اصلی آن را تشکیل می دهد، برافراشته ساخت .‏

به گفته وی، هیچ یک از کشورهایی که راه تعامل با جهان را انتخاب کرده، نه تنها منافع ملی خود را فدا ‏ننموده، بلکه در صورتی توانسته است آن را حفظ نماید که قواعد بازی جهان امروز را به درستی به کار برده ‏باشد. تجربه سالیان اخیر ثابت کرده است کشورهایی که راه تعامل را کنار گذاشته اند، جز فقر و بدبختی ‏حاصلی به دست نیاورده اند .‏‎ ‎