نمایش “طهران 86-1385”- منتخب طراحی صحنه در دهمین جشنواره تئاتر دانشگاهی سال 1385- به نویسندگی، طراحی صحنه و کارگردانی احمد کچه چیان هم اکنون در حال اجراست. کچه چیان برای رسیدن به دستمایه مستند اثرش از روزنامه ها و اخبار سطح شهر تهران استفاده کرده است، تا بتواند نمایی واقعی از این ابرشهر در سال های اخیر ارائه کند.. هنر روز در این شماره گفتگویی را با این کارگردان جوان ترتیب داده که می خوانید…
گفت وگو با احمد کچه چیان
تهران یک زندان بزرگ است
درباره چگونگی نگارش نمایشنامه توضیح می دهید؟
این نمایشنامه را در طول یک پروسه پنج ماهه براساس اتود بچه های گروه نوشتم. همه اعضای گروه من در طول این مدت همه روزنامه ها را می خواندند و روزانه 2 ساعت درسطح شهر پیاده روی می کردند تا بتوانند اتفاقاتی را که درسطح شهر رخ می دهد از نزدیک ببینند. درنهایت از کلمه طهران و اتفاقات موجودی که داشتیم به هشت اتفاق اصلی رسیدیم.از این اتفاقات به یک تک جمله رسیدیم و از این تک جمله توانستیم به محوریت یک موضوع برسیم.
به خاطر همین اتفاقات نام نمایشنامه را این گونه انتخاب کردید؟
به تعبیر من تهران یک زندان بزرگ است که همه ما زندانی های آن هستیم. مثلاً همه اهالی این شهر می دانند که مشکل ترافیک چیست اما بازهم اغلب به صورت تک سرنشین از اتومبیل خود استفاده می کنند.با توجه به اتفاقاتی که در نمایش موجود است و اغلب آنها در سال 85 و 86 افتاده است ترجیح دادیم به این نام برسیم.
اجرای شما بیشتر براساس تصویرسازی است.آیا قرار و تمرکز اولیه شما هم درمورد اجرا در واقع فعالیت و تولید به همین شکل بود؟
تصاویر اصلی این نمایشنامه در واقع در ذهن تماشاگران است. در این نمایش ما از نماد و نشانه های زیادی استفاده کردیم. مثلاً یکی از کارهایی که بعدها به ذهن ما رسید این بود که از تماشاگران عکس گرفته شود و بلافاصله تا پایان اجرا به چاپ برسد تا تماشاگران با خروج از سالن عکس خود را به همراه خرمایی که تعارف می شد ببینند. این دست اتفاقات تصویری در ضمن کار به وجود آمد و هیچ تصمیمی قبلی نبود.
طراحی صحنه شما انتزاعی ولی قابل درک است. برای رسیدن به این نوع از صحنه چه کردید؟
طراحی صحنه ما ظرف 4 روز شکل گرفت. اما برای رسیدن به این 4 روز ما 8 ماه طراحی های مختلف کردیم. در ابتدا تهران را با آجر درست کردیم. شمع ها را در لیوان های کاغذی گذاشتیم. عناصر زیادی را برای طراحی انتخاب کردیم ولی درنهایت همه را کنار گذاشته و به آجر و شمع اکتفا کردیم.
اکثر شخصیت های نمایش شما از یک درد مشترک رنج می برند و از یک طبقه فرهنگی هستند. درباره چگونگی شخصیت پردازی ها بگویید.
اکثر این شخصیت هایی که می گویید به صورت مستند درسطح شهر وجود دارند. مثلاً در نمایش یک شخصیت زن را می بینیم که در قبرستان پرسه می زند. بازیگر این نقش چنین زنی را دیده و برای بهتر اجرا کردن آن با او هم کلام هم شده است. برای رسیدن به شخصیت ها بالغ بر بیست بار به همراه گروه به بهشت زهرا رفیتم تا از نزدیک آدم ها را لمس کنیم.
اغلب تماشاگران شما معتقد بودند که با دیدن این نمایش شاهد تهرانی سیاه بودیم. شما با این حرفها موافقید؟
به نظرم نمایش اینجوری نبوده که تهران را سیاه و تاریک نشان دهد. بیشتر تلاش ما این بوده که تهران را آن طوری که هست به صورت هنرمندانه ای به تصویر بکشیم تا شاید مردم دقیق تر به محیط خود نگاه کنند و از موضوعات و آدم های مختلف به سادگی عبور نکنند. تمام حرف این نمایش این است که آیا می شود راهی را پیدا کرد تا تهران از وضعیتی که به آن دچار شده و هر روز هم بدتر می شود نجات داد؟ به همین دلیل راهکارهای قانونمندی را به اتفاق گروه ارئه دادیم تا حداقل کمک را کرده باشیم.
فضاسازی های شما در کارگردانی و هدایت بازیگر تقریباً درست و قابل باور بود. آیا بازیگران هم در ایجاد چنین فضاهایی پیشنهاداتی را داشتند یا اینکه همه چیز طراحی شده بود؟
به نظرم مهم ترین قسمت های یک کار تئاتر بازیگری، کارگردانی و طراحی صحنه آن است. ما برای رسیدن به این فضاها از عناصر زیادی بهره مند بودیم. مهم ترین ابزار فضاسازی بازی بازیگران و تواناییهای آنها در رابطه با ارائه پیشنهاد است که البته در تمرینات مختلف این امر صورت گرفت.
به نظرتان مهم ترین ضعف تئاتر دانشگاهی چیست؟
ببینید حضور در تئاتر دانشگاهی مستلزم 8 ماه تمرین مداوم است. خب در این مدت خیلی ها به فرسودگی کاری می رسند به دلیل اینکه هیچ انگیزه خاصی موجود نیست. به نظرم باید ترتیبی داده شود تا با راهکارهای مختلف زمینه ایجاد انگیزه فراهم شود.
نمایش شما در جشنواره تئاتر دانشگاهی هم به صحنه رفت. آیا تغییراتی را از آن زمان تا اجرای عمومی داده اید؟
بله دو تغییر داشتیم. بعد از بازبینی فیلم جشنواره متوجه شدم که باید فرد دیگری اضافه شود تا بتواند داستان نمایش اول و دوم را به یکدیگر مربوط کند. در ضمن اپیزودهای این نمایش در جشنواره جدا جدا اجرا می شد، اما حالا داستان ها را با یکدیگر ادغام کرده ایم.