نمایش روز♦ تئاتر ایران

نویسنده
جمشید کمالی

نمایش طهران 86-1385 کاری دانشجویی و تجربه گرا در عرصه نمایش های ایرانی است. این نمایش که توسط احمد ‏کچه چیان کارگردانی شده، قرار است تا در بخش دانشجویی جشنواره تئاتر فجر امسال نیز روی صحنه برود. نگاهی ‏انداخته ایم به این نمایش متفاوت….‏

ahmadn1.jpg

‎ ‎طهران 86-1385‏‎ ‎

نویسنده و کارگردان:احمد کچه چیان. طراح صحنه و لباس: زهرا مقبلی. بازیگران: محسن رستگار، نازگل نادریان، ‏سروناز نانکلی، مهرداد ایرانمنش، محسن نوری.‏

نمایش با ترسیم فضایی وهم آلود آغاز می شود. به زودی می فهمیم با تعدادی مرده روبرو هستیم که یا به تازگی مرده ‏اند و یا مدت زمانی طولانی از مرگ شان می گذرد. ارواحی مضطرب که هر کدام سرگذشتی متفاوت دارند و باید از ‏ورای آنها به دورن شان نفوذ کنیم….‏

‎ ‎مردگان و زندگان‏‎ ‎

احمد کچه چیان با این نمایش قصد دارد خود را به مخاطب معرفی کند. حتی در گام نخست؛ متنی را که خود نوشته ‏کارگردانی کرده و به سیاق بسیاری از کار اولی ها، سراغ متن های خارجی یا دیگر نویسندگان ایرانی نرفته است. کار ‏در برخی لحظات بارقه هایی از خوش فکری سازنده اش را به نمایش می گذارد. اما در نهایت به آن انسجامی که لازمه ‏یک اثر نمایشی است نرسیده و عقیم می ماند. ‏

کچه چیان در بسیاری از فصول داستان نمایشنامه اش نشان می دهد درام و چگونگی ایجاد ارتباط ارگانیک دراماتیک ‏میان شخصیت ها را می شناسد، اما از چگونگی پیوند میان آنها عاجز است و در همین راستا کار تبدیل به یک سری ‏مونولوگ می شود. از دیگر سو داستانی که کچه چیان آن را به عنوان بستر نمایش خود برگزیده در طول تاریخ درام ‏نویسی مورد علاقه بسیاری از نویسندگان بوده است. مردگان و همنشینی دنیای آنها با زندگان همواره نشانگر نوعی ‏تجانس میان خود آگاهی و ناخود آگاهی به شمار می آمده است. معروف ترین شاهد مثال این نکته نیز روح پدر هملت در ‏نمایشنامه هملت اثر شکسپیر بزرگ است. اما در نمایش طهران 86-1385 این همنشینی به درستی حادث نمی شود. ‏نویسنده و بعد کارگردان نمی تواند از امکاناتی که در اختیارش قرار گرفته به خوبی استفاده نماید. به طور نمونه می ‏توانیم با طراحی صحنه نمایش آغاز کنیم. یک طراحی صحنه مناسب با وجود اینکه از منظر زیبایی شناسی ابزاری را ‏در اختیار کارگردان قرار می دهد از دیگر سو به او کمک می کند تا فضایی مناسب برای ایجاد میزانسن و جنس ‏حرکات بازیگران فراهم آورد. طراحی صحنه نمایش به‌گونه‌ای است که امکان هرگونه حرکت و بازی را از بازیگران ‏می‌گیرد و بخش‌ عمده‌ای از تمرکز بازیگر و همچنین تماشاگر صرف آن می‌گردد که بازیگران با شمع‌هایی که بر کف ‏صحنه چیده شده‌اند برخورد نکند. این شمع‌ها روی صحنه دامنه حرکتی بازیگران را بسیار محدود می‌کنند و امکان ‏حرکت‌های متنوع و گوناگون را از کارگردان و بازیگران می‌گیرند.‏

ahmadn2.jpg

دومین آسیب و ناهماهنگی طراحی صحنه با اثر، تاثیرگذاری منفی آن روی ریتم اثر است چرا که به دلیل محدودیت ‏حرکت بازیگران و راحت نبودن آنان روی صحنه شاهد ریتم بسیار کند و یکنواختی هستیم. در صورتی که ریتم حوادث ‏موجود در نمایشنامه نسبتاً سریع است، اما طراحی صحنه امکان هرگونه سرعت و فراز و فرود را از اثر می گیرد.‏

نکته دیگری که در مورد این نمایش می توان بر آن تاکید کرد درهم آمیزی ژانر های مختلف نمایشی است. در این کار ‏با توجه با بن مایه اثر با نمایشی سوررئال روبه رو هستیم. اما در بسیاری از لحظات این فضا با تفکرات رئالیستی در ‏می آمیزد که این در هم آمیزی نیز پیکره اجرایی نمایش را نحیف کرده است. تماشاگر تا موج ذهنی خود را بر مبنای ‏فرکانس های یک شیوه اجرایی تنظیم می کند کارگردان به شکلی ناگهانی آن را تغییر می دهد و ذهنیت مخاطب خود را ‏بر هم می زند. شاید این نکته را بتوان بیش از اجرا، ضعف در نمایشنامه نویسی به شمار آورد. اینکه نویسنده از یک ‏مبدا کار خود را آغاز می کند و در ادامه در می یابد نمی تواند در همان ژانری که شروع کرده ادامه دهد پس سریع ‏تغییر ژانر می دهد تا دست انداز های داستانی پنهان بماند، نکته ای که کچه چیان نیز به دام آن گرفتار آمده است.‏

در همین راستا بازی بازیگران نیز دستخوش ناهمگونی هایی می شود. آنها در برخی صحنه ها برای رسیدن به فضایی ‏موهوم و خیال انگیز می بایست میزان بازی موجود در کارشان را افزایش دهند و در برخی صحنه ها که به رئالیسم ‏بیشتر نزدیک است این بازی شکلی واقع گرایانه به خود می گیرد. به طور مثال به شخصیت اول داستان دقت کنید که ‏راوی هم محسوب می شود. بازی او دچار چندگانگی های محسوسی است که نشان از همین آشفتگی های ذهنی ‏کارگردان دارد.‏

کچه چیان در زمان هایی که فضا را با توجه به شخصیت ها و روابط آنها خلق می کند موفق به نظر می رسد ولی ‏زمانی که به سمت داستان گویی پیش می رود چندان موفق نمی نماید. ‏