پیام تبریک به یهودیان، سازشگری

نویسنده
رپوبلیکا

» مقاله رپوبلیکا درباره مواضع ظریف

انریکو فرانچسکینی

عنوانی که برای این مقاله  انتخاب شده، شاید به نظر غیرممکن و غیرقابل تحقق بیاید، چرا که تناقضی آشکار در واژه هاست. “روش هشانا” سال نوی یهودی است؛ جشنی مذهبی پر از شور و شادی برای یهودیان. ایران به عنوان دشمن قسم خورده اسراییل محسوب می شود و تعمیم این دشمنی می تواند کل جامعه یهود را در جهان تحت الشعاع قرار دهد. برنامه مناقشه آمیز هسته ای ایران مدت های طولانی در بطن مباحثات بین المللی قرار داشت و موضوع مذاکره میان ایران و ایالات متحده بود تا محرز شود که ایران در نهایت به بمب اتمی دست نخواهد یافت. اینها همه به این دلیل بود که از حمله نظامی اسراییل به هدف نابودی تأسیسات اتمی ایران که بنا به عقیده بسیاری از ناظران می تواند جنگ عظیمی را در خاورمیانه رقم بزند جلوگیری شود. با توجه به مسایل فوق، چه کسی می تواند تجسم کند که روش هشانای یهودیان در ایران برگزار شود؟ مقاله ای در نیویورکر مرا بسیار متعجب و شگفت زده ساخت. در تاریخ ۴ سپتامبر، محمدجواد ظریف، کمی قبل از انتصاب به مقام وزارت امور خارجه ایران، حسابی را در توئیتر باز کرد و نظراتی را نوشت. اولین پیام او: “سلام، امیدوارم بتوانم ایجاد تعامل کنم و در ارتباط باشم.” چند ساعت بعد، پیام دوم او نیز اظهار شد: “روش هشانا مبارک!”

دومین توئیت او توجه بسیاری را به خود جلب کرد؛ انتقادات فراوان توأم با شک گرایی چه در داخل ایران و چه در خارج. ولی همان طور که مقاله را می خواندم تا به ویژه از ظریف چیزهای بیشتری دستگیرم شود، بیش از پیش شگفت زده شدم. ایرانی که امروز توسط رییس جمهور جدید حسن روحانی اداره می شود، به مراتب شفاف تر از رییس جمهور پیشین تاریک اندیش اش، محمود احمدی نژاد، عمل می کند. برای اولین بار پس از سقوط شاه و انقلاب خمینی، سران ایران و آمریکا با یکدیگر صحبت کردند. برای اولین بار نه تنها ممکن است شاهد یک توافق در زمینه پرونده اتمی باشیم، بلکه شاید نقطه عطفی نیز در اصلاحات دموکراتیک برای ایرانیان، به عنوان ملتی بزرگ، به وقوع بپیوندد. نقش ظریف در این روند بی شک یک نقش ثانویه نیست. او و وزیر امور خارجه آمریکا در نشست های خود، یکدیگر را به اسم های کوچک “جان” و “جواد” مورد خطاب قرار داده اند. این حالت حتی در روابط میان دو کشور در گذشته نیز بی سابقه بوده. بهتر است نگاهی به بیوگرافی محمد جواد ظریف بیندازیم.

او در ۱۷ سالگی تهران را ترک کرد تا در یک مدرسه خصوصی آمریکایی در سان فرانسیسکو ثبت نام کند. در آن زمان، حکومت شاه سقوط کرد و خمینی به قدرت رسید. بسیاری از دانشجویان مدرسه ای که ظریف در آن درس می خواند به وطن شان بازگشتند. او در کالیفرنیا ماند، به تحصیل خود ادامه داد و نماینده دانشجویان در کنسولگری ایران در سان فرانسیسکو شد. زمانی که به نیویورک نقل مکان کرد تا فوق لیسانس خود را در دانشگاه کلمبیا اخذ کند، سفیر ایران در سازمان ملل او را برای انجام کارهای مختلف به خدمت گرفت: کارداری و رایزنی. او با ریشخند می گوید: “در آن زمان افراد زیادی در میان ما بودند که هم عبادت می کردند و هم به زبان انگلیسی صحبت می کردند.” او پس از فوق لیسانس، برای مقطع دکترا در دانشکده علوم دانشگاه بین المللی دنور ثبت نام کرد. در میان اساتید او، فردی بود که بعدها نیز استاد کاندولیزا رایس، وزیر خارجه پیشین آمریکا شد. یکی از اساتید ظریف یک بار به او گفته بود: “در دنور ما آزدایخواهانی شبیه به تو تربیت می کنیم، نه محافظه کارانی مثل کاندولیزا رایس.” و یکی دیگر از استادهایش امروز می گوید: “آنها هر دو از دانشجویان ممتاز بودند. فکرش را نمی کردم که کاندی روزی وزیر خارجه آمریکا شود، ولی در مورد ظریف مطمئن بودم که نقش مهمی در سرنوشت کشورش ایفا خواهد کرد.”

ظریف پس از اخذ مدرک دکترا وارد بخش دیپلماتیک ایران شد. جان دومنیکو پیکو، معاون دبیرکل سازمان ملل در سال هایی که منجر به آزادی گروگان های غربی در لبنان شد، ظریف را یک شخصیت “با ارزش” می نامد. او می گوید: “ظریف در آن زمان نقش مهمی در آزادی گروگان های غربی که توسط شبه نظامیان طرفدار جمهوری اسلامی به گروگان گرفته شده بودند ایفا کرد.” این دیپلمات ایتالیایی در مورد بیست سال همکاری خود با ظریف می گوید که این “نزدیک ترین رابطه کاری” او در کل دوران حرفه ای اش بوده است. ظریف در سال ۲۰۰۲ سفیر ایران در سازمان ملل شد و سال بعد از آن، طرح پروژه ای را تنظیم کرد و در آن به حل تمامی اختلافات با ایالات متحده و کشورهای غربی که از زمان گروگانگیری دیپلمات های آمریکایی در سال ۱۹۷۹ باقی مانده بود پرداخت. ولی این پروژه هیچ گاه عملی نشد. یکی از دلایل آن، به قدرت رسیدن شخصیت فوق محافظه کار، احمدی نژاد، و کناره گیری ظریف از دیپلماسی در سال ۲۰۰۷ بود. او در مدت تظاهرات و سرکوب های خونباری که پس از انتخابات پرجنجال سال ۲۰۰۹ به وقوع پیوست، سکوت اختیار کرد و مجدداً پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات در عرصه دیپلماتیک ظاهر شد. سه تن از شش نامزد انتخاباتی از وی خواسته بودند که منصب وزارت خارجه شان را برعهده گیرد. برخی معتقدند که او روزی رییس جمهور خواهد شد [ولی او در پاسخ می گوید: “من یک شخصیت سیاسی نیستم”].

امروز او وزیر امور خارجه است و مسؤولیت مذاکراتی را برعهده دارد که می تواند به عنوان مهم ترین و حساس ترین مذاکرات بین المللی در جهان ثبت شود. تنها ۱۵ کشور در جهان به غنی سازی اورانیوم اقدام کرده اند و تنها ۹ کشور به بمب اتمی دست یافته اند. پنج قدرت اتمی درتلاش اند تا تهران را از تبدیل شدن به دهمین قدرت اتمی بازدارند. و در طرف دیگر میز مذاکرات، محمد جواد ظریف با آنها صحبت می کند. هم او که در دومین توئیت خود خطاب به یهودیان جهان نوشت: “روش هشانا مبارک!”

منبع: رپوبلیکا، ۳۱ مه