چهار سوار سرنوشت

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

با اعلام اسامی چهار نامزد انتخابات توسط شش عضو شورای نگهبان، وضع انتخابات کمی روشن تر شد و معلوم شد که به امید خدا مثل اینکه آه این ملت در دل سنگ شورای نگهبان اثر کرده و جز اعلمی که اصولا رد صلاحیت او جزو قوانین اصلی فیزیک درآمده است، و رد صلاحیت صدها نامزد دیگر که اصولا طبیعی و عقلانی است و اعضای شورای نگهبان اگر سالی یک بار هم شده صلاحیت دویست سیصد تا سه چهار هزار نفر را رد نکنند، دیابت و کلسترول شان بالا می رود و بعید نیست سکته لایتی بزنند. اما مشکل کنونی کشور این نیست. به نظر من مشکل کشور ما یک مشکل بسیار بزرگتر است.

به نظر من اصولا روسای جمهور در ایران همیشه نصف شان از زیر لحاف بیرون است، یکی شان جان می دهد برای سخنرانی، ولی بلد نیست کار کند، یکی دیگر کار می کند مثل تراکتور، ولی حرف که می زند تولید جوک ده برابر می شود، یکی شان با همه ملت هماهنگ است، اما با مسوولان هماهنگ نیست و در نتیجه قوای دیگر می خواهند سر به تنش نباشد، یکی دیگر مخلص همه مسوولان مملکت است، ولی مردم چشم ندارند او را ببینند. در همین راستا، من پیشنهاد می کنم با توجه به دلایل زیر به جای یک رئیس جمهور، چهار تا رئیس جمهور داشته باشیم که مشکلات کشور زودتر حل شود.

 

چرا چهار رئیس جمهور؟

اول: به این دلیل که کار مملکت ما کار یک نفر دو نفر و یک شب دو شب نیست، به همین دلیل باید ملت ایران بطور دسته جمعی اداره شود.

دوم: به این دلیل که روسای جمهور مملکت ما همیشه یک چیز شان کم است که آن چیز پیش یکی دیگر است.

سوم: بخاطر اینکه اصولا مردم ما نیازی به انتخابات ندارند، چون اکثر آنهایی که فکر می کنند به دموکراسی اعتقاد دارند، افتخارشان این است که تا حالا یک بار هم رای نداده اند و کسانی که در هر انتخاباتی رای می دهند، به آخرین چیزی که فکر می کنند دموکراسی است.

چهارم: بخاطر اینکه در هر انتخاباتی معمولا یکی از نامزدها دولتی است که مردم نمی خواهند به او رای بدهند، ولی خودش می خواهد انتخاب شود، به همین دلیل صدها هزار تومان خرج هر یک رای او می شود که همه خرجش را باید دولت از جیب ملت بدهد و نکته مهم این است که مردم باید خرج کسی  را بدهند که انتخابش نمی کنند، در حالی که کسی که انتخابش می کنند، پولی برایش خرج نمی شود. به همین دلیل برگزار نکردن انتخابات خودش یک صرفه جویی بزرگ در بیت المال است.

پنجم: صرفه جویی در مصرف کاغذ رای

ششم: صرفه جویی در سوراخ کردن صندوق

هفتم: صرفه جویی در انرژی گران بها و رو به اتمام شورای نگهبان

هشتم: صرفه جویی در جوهر و انگشت

نهم: افزایش سطح اخلاق عمومی از طریق کاهش میزان دروغ گفتن نامزدها و دروغ شنیدن مردم در جریان انتخابات.

دهم: کاهش تعداد زندانیان سیاسی، چون مردم در جریان انتخابات با حقایق مواجه می شوند، در نتیجه دولت هی باید زندان بسازد.

البته ده پانزده دلیل دیگر هم داشتم که فعلا از آنها صرف نظر کرده ام و آنها را در انتخابات بعدی مصرف خواهم کرد، اما، مساله این است که حالا که قرار است انتخابات را برای حفظ کشور برگزار نکنیم، همان بهتر که هر چهار نامزد انتخابات رئیس جمهور باشند. این جوری هم خرج مان کم می شود، هم ثبات مان بیشتر می شود.

طرح ائتلاف بزرگ

اما، همینطوری هم نیست که ما طرح داده باشیم و الکی یک حرفی زده باشیم، کلی راجع به آن فکر کردیم و عجیب است که به نتیجه هم رسیدیم، به همین دلیل توصیف می کنیم که این چهار رئیس جمهور دقیقا هر کدام باید چه کنند.

 

محسن رضایی: رئیس جمهور و مسئوال اقتصاد خیلی کلان و تجارت خیلی بزرگ داخلی. و بزرگراه و استراتژی و منطقه و فدرال و تمساح و تراکتورسازی. محسن رضایی باید  ممنوع الخروج باشد چون برای خارج رفتن مناسب نیست، مدیریت هم که کار یک دقیقه اش است، برنامه ریزی هم که نمی تواند بکند، به درد وزارت کشور هم نمی خورد، چون خودش هست و یک برادر امیدوار و بیست و هشت استان، حرف زدنش هم که اشکال دارد، به همین دلیل همه کارهای بزرگ کشور را باید در یک وزارتخانه جمع کنیم از جمله اقتصاد خیلی کلان، صنایع خیلی سنگین، ساختن راههای خیلی طولانی، هر چیزی که کلمه استراتژی توی آن باشد، پرورش تمساح که خیلی خطرناک است، تولید ماشین آلات خیلی سنگین و محسن رضایی این کارها را انجام بدهد که هم اندازه اش رعایت شده باشد و هم کارها به بهترین شکل پیش برود.

 

مهدی کروبی: رئیس جمهور و مسوول سیاست خیلی داخلی. کروبی هم به درد خارج رفتن نمی خورد چون گاهی عصبانی می شود، مدیریت هم که لازم نیست بکند چون یک دفعه دیدی قات زد خدای ناکرده . برنامه ریزی هم که نمی تواند بکند، چون آدم وقتی آدم پنجاه هزار تومانی بود دیگر برنامه ریزی نمی خواهد، از طرف دیگر اصولا همه انتظاری که ملت از کروبی دارند این است که کارهای شجاعانه بکند و چون شجاع است زندانی ها را نجات بدهد و چون حرف دل روستائیان را خوب می فهمد بلد است استاندار انتخاب کند، به همین دلیل کروبی بشود رئیس جمهور مسوول سیاست داخلی.

 

احمدی نژاد: رئیس جمهور سیار و مسوول مدیریت بین المللی و نوحه خوانی برای استان ها و اجرای سرود کی خسته س. محمود احمدی نژاد یک دور رئیس جمهور بوده و همه مان می دانیم که حوصله برنامه ریزی و مدیریت داخلی و اقتصاد و مسکن و ماندن در هیات دولت و شرکت در بحث های سبک و نظر دادن را ندارد، به همین دلیل ایشان هر یک هفته در میان به استانها سر بزند و مردم دنبال ماشین اش بدوند و فیلمش را بگیرند و کارش سرزدن و مورد استقبال قرار گرفتن باشد و در هفته بعد برود به ونزوئلا و انقلاب را آنقدر به آمریکای لاتین  صادر کند تا کاملا تمام شود. فقط برای حفظ هماهنگی در کشور و در سطح جهانی احمدی نژاد در دور دوم ریاست جمهوری در خارج از کشور حق ندارد سخنرانی کند و نظر بدهد و رئیس جمهور ایران برای جلسات رسمی جهانی موسوی باید باشد.

 

میرحسین موسوی: رییس جمهور کشور، قائم مقام تبریزی و دبیر هیات دولت. اصولا موسوی چون دوست ندارد زیادی این طرف و آن طرف برود و بعید نیست یک دفعه یک سال بماند توی اتاق هیات دولت، بهترین کار این است که مدیریت کشور و اقتصاد را به دست او بدهند و از صبح تا شب هیات دولت را اداره کند و گلکاری های سه تا رئیس جمهور دیگر را آبیاری کند و اختلافاتشان را هم حل کند. از طرفی چون بالاخره ظواهر و بواطن اش محترم تر از بقیه است و بالاخره از عقلی برخوردار است، بهتر است او را بفرستیم به خارج تا در جلساتی مثل اجلاس سازمان ملل و ژنو و دانشگاه کلمبیا و سازمان کنفرانس اسلامی حرف بزند، اینجوری هم آبروی کشور حفظ می شود و هم رئیس جمهور با زنش در جلسات بین المللی حاضر خواهد شد.

البته از شما چه پنهان نتیجه اصلی مکاشفات من این بود که خیلی بهترست که روسای جمهور را به دو نفر تقلیل بدهیم که دیگر بین دکتر سروش و شاگردانش اختلاف درنگیرد. و ما هم خیالمان باشد که حق به هر دو حقدار رسید.