خبرنگارانی بدون دغدغه حقیقت

امید معماریان
امید معماریان

هفته پیش احمدشهید سومین گزارش خود را در خصوص موارد نقض حقوق بشر در کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل ارائه کرد و بعد از آن هم در کنفرانس مطبوعاتی شرکت کرد و به سئوالات خبرنگاران پاسخ داد. از میان خبرنگاران حاضر چندین خبرنگار خبرگزاری های رسمی ایران سئوالاتی را از او پرسیدند و همان روایتی را تکرار کردند که دیپلمات های ایرانی در جریان نشست و اینکه مثلا گزارش مبتنی برحقیقت نبوده و اینکه گزارش احمدشهید سیاسی است و مواردی از این دست.

 

در جریان این کنفرانس خبری و جلسات مشابهی که در طی سالهای گذشته شرکت کرده ام یک نکته به نظرم بسیارشگفت انگیز بود ه‌و آن اینکه خبرنگاران دولتی به این جلسات می آیند و با سئوالات از پیش تعیین شده - که منطبق با صحبت های مقامات قضایی واطلاعاتی است- کاملا به نقض موارد حقوقی بی اعتنایی می کنند و همه سعی خود را به کار می گیرند که روایتی از وضع موجود ارائه کنند که به هیچ عنوان با حقیقت سازگاری ندارد.

 

در پایان جلسه به یکی از خبرنگاران گفتم کاری که شما می کنید بسیار دشوار است. چون خبرنگاران به حکم مسئولیتی که دارند تلاش می کنند حقیقتی را کشف کنند و آن را به مردم گزارش کنند، اما اینکه شما می آیید هزاران کیلومتر این سوی مرزهای ایران و جلوی دوربین های تلویزیونی چشم های خود را بر حقیقت می بندید و می خواهید یک دنیای موازی دیگری را ایجاد کنید که وجود خارجی هم ندارد، کاری کارستان است. گفتم چطور این کار را می کنید؟ چطور می توانید بگویید که زندانی سیاسی وجود ندارد در ایران؟ چطور می توانید بگویید که مثلا احمد شهید به شاهدانی که از موارد نقض حقوق بشر سخن گفته اند پول داده است؟ مگر خیلی از همکاران شما در زندان نیستند؟

 

یکی از آنها گفت مگر آنها که در زندان هستند مجرم نیستند؟ گفتم جرم مهساامرآبادی و یا بهمن احمدی امویی چیست؟ جرم عبدالفتاح سلطانی یا نسرین ستوده چیست؟ جرم زیدآبادی چیست؟ چه جنایتی مرتکب شده اند که باید سالها درزندان باشند؟ گفت بالاخره کشور قانون دارد. گفتم اتفاقا بحث هم همین است که براساس همین قانون، خیلی از افرادی که در زندان هستند به صورت غیرقانونی محکوم شده اند، مراحل دادرسی رعایت نشده است و باقی قضایا…. !

 

حقیقتش اینکه بعد از ربع ساعتی حرف زدن، مطمئن بودم که اگر پنجاه ساعت دیگر هم این گفت وگو ادامه پیدا کند او همچنان به دفاع از عملکرد مسئولان قضایی و مجرم بودن زندانیان سیاسی و پاکیزه بودن دستگاه عدالت سخن خواهد گفت. نه از حس کنجکاوی و حقیقت طلبی خبرنگارانه خبری بود، نه از اصول ومعیارهای حرفه ای و اخلاقی، نه از احساس مسئولیت شهروندی، نه از انسانیتی که هر وقت ظلمی واقع می شود به سراغ آدم می آید و نهیبی می زند به وجدان که چه نشسته ای که جان انسانی درخطر است یا اشکی جایی ریخته می شود.

 

حتی برخی از دیپلمات های وزارت خارجه در جلسات متعددی که در شورای حقوق بشر در ژنو و یا حتی جلسات مجمع عمومی در نیویورک برگزار می شود را می توانستم به خاطر بیاورم که هنگام خواندن بیانیه ایران - بخوانیم حمله به کشورهایی که نقض حقوق بشر در ایران را مورد انتقاد قرار می دادند- به جای نشستن پشت صندلی خود که نام جمهوری اسلامی ایران جلوی آن حک شده بود، در سالن اجلاس این پا و آن پا می کردند و یا در قسمت مطبوعاتی ها و ناظرین می نشستند و خلاصه به نحوی نشان می دادند که نمی توانند به راحتی پشت صندلی هایی بنشینند که آنها را به ماموریت بسیار آلوده ای فرا می خواند. ماموریتی که قراراست از صدها مورد نقض حقوق اولیه انسانی دهها و صدها نفر چشم پوشی کند و از افرادی دفاع کنند که دست اندرکار دستگاه سرکوب و رفتارهای فراقانونی و فراقضایی هستند.

 

اما خبرنگاران سفارشی به نیویورک می آیند، درجلسات می نشینند، از ایرانیانی که در جلسه می نشینند عکس می اندازند یا اطلاعاتشان را جمع آوری می کنند، به گزارشگران نقض حقوق بشر می تازند، گزارش های خلاف واقع از آنچه در سازمان ملل رخ می دهد به مرکز مخابره می کنند و درنهایت بخشی از دستگاه بزرگ مصونیت سازی برای ناقضان حقوق بشر در ایران می شوند.

 

از جوادلاریجانی رییس ستاد حقوق بشر در ایران که کارش در این چند سال اخیر ماله کشیدن بر همه اعمال غیرقانونی و غیرانسانی در دستگاه های اطلاعاتی و قضایی شده است در مجامع بین المللی اگر بگذریم - که کارنامه پروپیمانی هم دارد برای روزهایی که خواهد آمد- نباید فراموش کرد نقش افرادی را که انتخاب می کنند به عنوان خبرنگار در چنین مجامعی حضور پیدا کنند -چه درداخل و چه در خارج - و سپری درست کنند برای آنهایی که در فضای فراهم شده برایشان جان های بسیاری را در داخل و حتی خارج از کشور به ستوه آورده اند.

 

همه آنها که عدالت و آزادی رویای شب وروزشان است، امید روزی را دارند که همه آنهایی که در نقض حقوق انسانی هم میهنانمان مشارکت دارند - در هرسطحی - روزی روی صندلی محاکمه بنشیند و نسبت به نقشی که در فجایع و اتفاقات ناگواری که طی سالها بر مردم رفته است پاسخگو باشند. به نظر من خبرنگارانی که در این دستگاه عریض و طویل سرپوش و مخفی کاری و هتک حرمت فعالان حقوق بشر و…. حضور فعالی دارند نیز - چه آنها که به نیویورک می آیند چه آنها که در باشگاه خبرنگاران جوان صداوسیما به قربانیان نقض حقوق بشر هتاکی می کنند- نباید از یاد بروند.


بهمن احمدی امویی، ژیلا بنی یعقوب، مسعود باستانی، احمدزیدآبادی، عیسی سحرخیز، مهساامرآبادی و بسیاری دیگر از خبرنگاران دربند انتخاب کردند از حقیقت دفاع کنند. این خبرنگاران انتصابی اما انتخاب کردند که برحقیقت بتازند و تصویر مسخره ای از آن به نمایش بکشند که برای کودکان نیز غیرقابل باور است. برای من آن خبرنگاران با جوادلاریجانی، صادق لاریجانی و یاقضات دادگاه انقلاب همچون مقیسه و صلواتی و پیرعباسی و عزت الله ضرغامی صداوسیمایی تفاوت چندانی ندارند. آنها هم روزی باید پاسخ پس بدهند.