تحلیف گذرگاهی به سوی خشونت

مهرانگیز کار
مهرانگیز کار

رئیس جمهور در مجلس شورای اسلامی در جلسه ای که با حضور رئیس قوه قضاییه و اعضای شورای نگهبان تشکیل می شود به ترتیب زیر سوگند یاد می کند و سوگندنامه را امضا می نماید.

بسم الله الرحمن الرحیم

“من‏ به‏ عنوان‏ رییس‏ جمهور در پیشگاه‏ قرآن‏ کریم‏ و در برابر ملت‏ ایران‏ به‏ خداوند قادر متعال‏ سوگند یاد می‏ کنم‏ که‏ پاسدار مذهب‏ رسمی‏ و نظام‏ جمهوری‏ اسلامی‏ و قانون‏ اساسی‏ کشور باشم‏ و همه‏ استعداد و صلاحیت‏ خویش‏ را در راه‏ ایفای‏ مسئولیتهایی‏ که‏ بر عهده‏ گرفته‏ ام‏ به‏ کار گیرم‏ و خود را وقف‏ خدمت‏ به‏ مردم‏ و اعتلای‏ کشور، ترویج‏ دین‏ و اخلاق‏، پشتیبانی‏ از حق‏ و گسترش‏ عدالت‏ سازم‏ و از هر گونه‏ خودکامگی‏ بپرهیزم‏ و از آزادی‏ و حرمت‏ اشخاص‏ و حقوقی‏ که‏ قانون‏ اساسی‏ برای‏ ملت‏ شناخته‏ است‏ حمایت‏ کنم‏. در حراست‏ از مرزها و استقلال‏ سیاسی‏ و اقتصادی‏ و فرهنگی‏ کشور از هیچ‏ اقدامی‏ دریغ نورزم‏ و با استعانت‏ از خداوند و پیروی‏ از پیامبر اسلام‏ و ائمه‏ اطهار علیهم‏ السلام‏ قدرتی‏ را که‏ ملت‏ به‏ عنوان‏ امانتی‏ مقدس‏ به‏ من‏ سپرده‏ است‏ همچون‏ امینی‏ پارسا و فداکار نگاهدار باشم‏ و آن‏ را به‏ منتخب‏ ملت‏ پس‏ از خود بسپارم”. (اصل 121 قانون اساسی)

مراسم تحلیف و سوگند رئیس جمهور در آغاز دوران ریاست جمهوری در همه نظامهای مبتنی بر قانون اساسی پیش بینی شده و خاص ایران نیست. هر چند مراسم تحلیف تشریفاتی است و پس از انتخابات یا نصب یک مقام سیاسی انجام می شود، اما حامل پیامی است که بر امضا شدن یک قرار داد بین آن مقام و مردم اعتبار می بخشد. بر پایه این قرارداد مقامی که سوگند یاد می کند متعهد می شود تا در چارچوب قانون با هدف تأمین رفاه و امنیت مردم کار را شروع کند.  در متن سوگندی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی پیش بینی شده نکات تعهد آوری گنجانده اند که عموماً به بهبود وضعیت مردم و پایبندی به قانون تأکید دارد. در متن سوگند برای رئیس جمهور علاوه بر مسئولیتهای سیاسی و مدیریتی، مسئولیتهای اخلاقی ایجاد کرده اند و به وی هشدار داده اند که در ایفای وظایف محوله شاید و باید که ارزشهای اخلاقی را محترم بشمارد.

در متن سوگند که موضوع اصل 121 قانون اساسی است، رئیس جمهور در حضور دو شاهد عالیقدر (قرآن کریم و ملت ایران) به خداوند سوگند یاد می کند که مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشور را پاسداری کند.

آقای محمود احمدی نژاد یک روز پیش از تاریخ تعیین شده برای تحلیف در جمع اساتید بسیجی گفته است:

“بگذارید مراسم تحلیف برگزار شود، دولت کارش را شروع کند، یقه شان را می گیریم و سرشان را می چسبانیم به سقف”.

فرق نمی کند که آقای رئیس جمهور می خواهد یقه چه کسانی را بعد از تحلیف بگیرد یا کله چه کسانی را به سقف بچسباند،مهم این است که در متن سوگند رئیس جمهور مندرج در قانون اساسی یک چنین اختیاراتی به رئیس جمهور داده نشده است. رئیس جمهور پس از تحلیف متعهد است امور کشور را در چارچوب قانون و بر پایه ارزشهای اخلاقی اداره کند. در تعهداتی که ضمن تحلیف ایفای آنها را می پذیرد از “یقه گرفتن” و “کله کسانی را به سقف چسباندن” نشان نمی یابیم.

بنابراین وقت آن است تا نه فقط معترضین به نتایج اعلام شده انتخابات، بلکه هواداران بی چون و چرای ایشان اندکی نسبت به فرمایشات نامبرده تأمل کنند و ضمن مقایسه متن سوگند با بیانات اخیر، ماهیت تهدیدآمیز کلماتی را که ایشان بر زبان جاری ساخته است با تکالیف رئیس جمهور که پاسداری از مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی و ارزشهای اخلاقی است به مقایسه بگذارند. در این صورت مخلصان آقای احمدی نژاد از اینکه رئیس جمهورشان قصد دارد شعائر دینی و ملت ایران و تحلیف را کارسازی کند برای نقض گسترده ارزشهای دینی، اخلاقی و قانونی، نگران می شوند.

واضح است اوضاع را به سمت و سویی می برند که دیگر تکه پاره کردن مردم در خیابانها و زندانها، همچنین کوبیدن جمجمه معترضین و منتقدان به دیوار زندانهای قانونی و غیرقانونی کافی به نظر نمی رسد. اراده کرده اند پس از تحلیف جمجمه کسانی را که در بیانات آقای احمدی نژاد به صورت شخص ثالث مطرح شده اند به سقف بکوبند. این اراده که وضعیت را از آنچه هست خطرناک تر خواهد کرد با وظیفه ای مانند پاسداری از مذهب رسمی و نظام سیاسی و قانون اساسی در تعارض است. اظهارات آقای احمدی نژاد حتی اگر به هر دلیل اجرایی نشود، از وزن سیاسی وی بیش از پیش کاسته و صلاحیت اش را زیر سئوال برده است. تأکید بر سیاست خشونت ورزی به جای قانونمندی و به جای ارائه برنامه با محور تأمین رفاه و امنیت مردم عاقبت شومی در پی دارد. حذف نمایندگانی از جمعیت منتقد و معترض به دولت آقای احمدی نژاد ثبات و مقبولیت نمی بخشد. با الفاظی که ایشان ادا کرده ،سوگند را از اعتبار و ارزش تهی ساخته و منزلت خود را به کلی متزلزل کرده است. چگونه می توان از یک مدعی مقام ریاست جمهوری پذیرفت تا ساعاتی پیش از مراسم سوگند بر ضد ملتی که قرار است به آنها خدمت کند یا بر ضد کسانی که اعتراض آن ملت را نمایندگی می کنند خط و نشان بکشد و ساعاتی بعد با اعتماد به نفس در مراسم تحلیف، قرآن کریم و ملت ایران را شاهد آورده و به خداوند سوگند یاد کند که “آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است” را نگهبان باشد؟ یقه گرفتن و سر به سقف کوبیدن چیزی از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت به رسمیت شناخته باقی نمی گذارد.

رئیس جمهور ضمن تحلیف می گوید: “همه استعداد و صلاحیت خویش را در راه ایفای مسئولیتهایی که بر عهده گرفته ام به کار می گیرم و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور،  ترویج دین و اخلاق، پشتیبانی از حق و گسترش عدالت می سازم و از هرگونه خودکامگی می پرهیزم و از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است حمایت می کنم…”

سخنان آقای احمدی نژاد که ساعاتی پیش از تحلیف در جمع اساتید بسیجی بر زبان جاری شده، گویای آن است که حتی اگر در صحت انتخابات تردیدهایی اعلام نشده بود، ایشان از ظرفیت روانی و استعداد و صلاحیت لازم برای ترویج دین و اخلاق، پشتیبانی از حق و گسترش عدالت بی بهره است. سخنان ایشان در جمع اساتید بسیجی مصداق بارز “خودکامگی” است و با سوگندی که بر پایه آن متعهد می شود تا از خودکامگی پرهیز کند تناسبی ندارد. اگر پیشینه آقای احمدی نژاد که جمع بزرگی از مردم را به اعتراض برانگیخته در نظر گرفته نشود، همین یک فقره بیانات کافی است تا بسیاری از ناظران داخلی و خارجی و کثیری از شهروندان نسبت به توانایی های او بیش از پیش تردید روا داشته و حضورش را در صحنه سیاست کشور برای مردم ایران زیانبار ارزیابی کنند. از آن بیش، بیانات آقای احمدی نژاد برای عاشقان و طرفداران جمهوری اسلامی ایران، از هر طیف و گروه، از آیت الله مصباح یزدی گرفته تا دیگران سودمند نیست و بی پروایی در ادای جملاتی چنان بی سابقه نشانه روشنی است بر اینکه وی نمی تواند ثبات صدمه دیده جمهوری اسلامی ایران را التیام ببخشد. به سهولت می توان بر این احتمال پافشاری کرد که گویا “دشمن” برای انهدام “نظام جمهوری اسلامی ایران” کلنگ را به دست او داده و خود را از زحمت حمله نظامی و مانند آن خلاص کرده است. این داوری البته از جنس داوری های مرسوم و بی ارزش در سالهای اخیر است که مدیران کشور همه کاستی ها را از چشم دشمن می بینند. هرگاه اینگونه داوری را مبنا قرار دهیم البته می شود گفت وقتی چنین ساده و آسان “فرد” می تواند یک نظام نامطلوب (از نگاه دشمن) را زمینگیر کند، چرا دشمن روشهای هزینه بر را انتخاب کند؟ وقتی یک فرد اجازه دارد تا هر گونه کلماتی را در نفی “قانون” به کار برده و مراسم تحلیف را گذرگاهی به سوی خشونت ورزی تلقی کند، این به تنهایی کافی است تا شالوده هایی که یک نظام سیاسی بر آن استقرار یافته به تزلزل گراییده و متلاشی بشود. آیا وقت آن نیست تا طرفداران آقای احمدی نژاد نسبت به آنچه در حال وقوع است، حساسیت نشان بدهند و بیش از این به بهانه حفظ نظام مردم را به زحمت نیندازند؟ متوقف کردن یک “فرد” که بدون احساس مسئولیت حرف می زند و حرکت می کند دشوارتر است یا سرکوب کثیری از مردم که لحظه به لحظه امنیت و رفاه از دست می دهند و با مظلومیت خود ارکان نظم موجود را می لرزانند.