چراغ ها خاموش شده اند

نویسنده

shahrhayeirankhamoshi.jpg

ام سیست ‏

شهرهای ایران در خاموشی فرو رفته اند. کشوری که دومین ذخایر بزرگ نفت دنیا را در اختیار دارد، از ‏عهده تأمین انرژی برق خانه ها، چراغ های راهنمائی، بیمارستان ها و سایر فعالیت های زندگی شهری از ‏حاشیه خلیج فارس گرفته تا کرانه دریای خزر بر نمی آید. گزارش هائی از کشته شدن بیماران در بیمارستان ‏های تهران، ایجاد ترافیک در اصفهان، شیراز و پایتخت بدلیل از کار افتادن چراغ های راهنمائی و نیز به راه ‏افتادن تظاهرات خشمگینانه در شهرهای کوچک در دست است. ‏

تصمیم وزیر برق برای انتشار “جدول زمانی خاموشی ها”، دردی را دوا نکرده و آمارهای رسمی ـ درباره ‏اینکه ظرفیت ‏‎32,000‎‏ مگاواتی از عهده برطرف کردن نیاز ‏‎34,000‎‏ مگاواتی بر نمی آید- قابل کتمان نیست. ‏چراغ ها در بندرعباس، شهری در سواحل جنوبی ایران، سیستان و بلوچستان که در همسایگی افغانستان است ‏و نیز در مازندران که در کنار ترکمنستان قرار گرفته، همگی در خاموشی فرو رفته اند. در همین ارتباط، ‏محمد احمدیان معاون وزارت نیرو جای خود را به شخص دیگری داده است اما این استعفاها در حالیکه ‏احمدی نژاد از جابجائی ها به نفع خودش در آستانه انتخابات ریاست جمهوری بعدی استفاده می کند، کاری از ‏پیش نمی برند. ‏

شاید احمدی نژاد چوب افزایش پنج برابری بهای برق را می خورد. سوداگران دولتی که آینده روشنی را در ‏سایه عضویت در سازمان تجارت جهانی می بینند، خواستار قطع یارانه داخلی برای جریان برق شده اند.‏

طبقه متوسط کشور که صف های دو ساعته در پمپ بنزین ها را با نارضایتی تحمل می کند، گاه و بیگاه به ‏آستانه اعتراض می رسد. در یکی از کنسرت های پر سر و صدای موسیقی در تهران نیز، وقتی همایون ‏شجریان پا بر روی صحنه گذاشت، همه برق ها قطع شد. بعد از اینکه مردم در تاریکی شروع به خواندن ‏سرود ملی قدیمی قبل از انقلاب کردند، پدر این خواننده- محمد رضا شجریان معروف- به روی صحنه رفت و ‏به دولت اعتراض کرد. او گفت وزارت کشور عمداً تلاش می کند تا مانع از گوش دادن مردم به موسیقی ‏کشورشان شود. جمعیت حاضر از فرط خشم و ناراحتی مشهود، توجه را از دستگاه و گوشه، تار، تنبک، سه ‏تار، کمانچه، نی، تنبور، سنتور و عود به تغییرات سیاسی معطوف کردند.‏

اتفاق دیگری هم در کنسرت خواننده کرد ایرانی- شهرام ناظری- در محل یکی از کاخ های قدیمی شاه رخ داد ‏که این بار مسببان آن پلیس بودند. برق قطع نشد اما از کار افتادن چراغ های راهنمائی تهران همه را کلافه ‏کرده بود.‏

قطع برق در 11 استان تهران در سرمای زمستان گذشته به اندازه کافی بد بود. شرکت ملی نفت و گاز به همه ‏ایرانی ها هشدار داد تا مصرف گاز خود را پائین بیاورند و یا با قطع بیشتر گاز روبرو شوند.‏

‏ واقعیت این است که منابعی که بیشتر درخدمت محیط زیست هستند ـ نیروگاه های هیدرو الکتریک- مسؤول ‏بیشترین قطعی در برق هستند. دلیل قطع این منابع انرژی هم برنامه ریزی نامناسب داخلی از سوی حکومت ‏دینی و و نیز کسانی است که نفت را برای صادرات می خواهند. سود این معاملات هم از آن سوی مرزها سر ‏در می آورد و سرانجام خود را در بنگاه های فروش ماشین بی ام و شمال تهران یا در فروش مشروبات ‏غیرقانونی نشان می دهد. ‏

نابودی اقتصاد کشور بدون برق ادامه می یابد. اداره ها بدون کولر در گرمای کشنده قادر به فعالیت نیستند و ‏تولید ناچیزی هم که در کشور وجود دارد، در معرض نابودی قرار می گیرد. معامله با چین، ایران را مجبور ‏به گشودن بازارهایش به روی اقلام ارزان قیمت چینی کرده و به این ترتیب، کمترین چیزهائی هم که هنوز در ‏داخل کشور تولید می شدند، در آستانه نابودی قرار گرفته اند. ‏

نرخ تورم نزدیک به 30% است و تنها یارانه های موجود برای مواد غذائی است که هنوز امکان زندگی ‏بسیاری را امکانپذیر کرده است. ممکن است ایران از هر کشور مسلمان دیگر در دنیا ثروتمندتر به نظر ‏برسد، اما این کشور بر روی لبه پرتگاه گام برمی دارد. تنها روزنه امید ملاهای میلیونر ایرانی را می توان ‏در آنچه ولادمیر پوتین گفت، جستجو نمود. او گفت اوستیای جنوبی در 500 مایلی شمال تهران، که از سوی ‏گرجستان و تحت حمایت واشنگتن و تل آویو هدف بمباران وحشیانه قرار گرفت، پیش درآمدی برای حمله ‏آمریکا به تهران در آستانه انتخابات ریاست جمهوری بوده است. هیچ چیز به انداره یک حمله خارجی، ایرانی ‏ها را در پشتیبانی از دولتشان- علیرغم همه اعدام ها و غارت ها- متحد نمی کند.‏

منبع: گاردین- 2 سپتامبر‏