دلایل رد: سیاه نمایی !

نویسنده

» گفت و گو/ گفت و گو با کارگردان وبازیگر "هیچ کجا، هیچ کس"

 

محمدرضا فروتن 11سال بعد از آنکه در “ زیر پوست شهر” اشک ابراهیم شیبانی را درآورد، در فیلم هیچ کجا هیچ کس او بازی کرد و برای همین فیلم پس از چهار- پنج سال، سکوتش را شکست.

 

 آقای شیبانی “ هیچ کجا هیچ کس” سومین فیلم بلند سینمایی شماست که البته حدود شش سال پس از فیلم دوم‌ خود، آن را ساختید. ایده ساخت فیلم از چه زمانی و چطور شکل گرفت؟

دو سال بعد از فیلم “ صحنه جرم ورود ممنوع”، اواخر سال 86، فیلمنامه‌ “هیچ کجا هیچ کس” به دستم رسید و از همان زمان در تلاش بودم تا آن را بسازم؛ یعنی آقای احمد رفیع‌زاده قصه “هیچ کجا هیچ کس” را برایم تعریف کرد و من هم خوشم آمد. بعد از خواندن سیناپس، “هیچ کجا هیچ کس” برایم جدی شد، مخصوصا اینکه محتوا و فرم روایت برایم جذاب بود. بنابراین پروسه تکمیل فیلمنامه و پیدا کردن سرمایه‌گذار و آغاز مرحله تولید، آن هم به شکل آبرومندانه‌ای که من دوست داشتم، حدود سه سال تا شروع فیلمبرداری زمان برد. به این ترتیب برای ساخت فیلم با افراد مختلفی مشورت کردم و پس از چندین باربازنویسی فیلمنامه، موفق به دریافت پروانه ساخت شدم که البته آن هم با مشکلاتی روبرو شده بود، چرا که وزارت ارشاد ابتدا با صدور پروانه ساخت موافقت نمی‌کرد به همین دلیل پروسه ساخت “هیچ کجا هیچ کس” طولانی شد تا اینکه به سال 1390 رسید.

 

مشکلات پیش آمده برای پروانه ساخت چه بود؟ اصلا چند بار این درخواست ارائه و رد شد؟

درخواست ما دو بار در دولت نهم رد شد تا اینکه در دولت دهم از آقای سجادپور “سال 88” پروانه ساخت گرفتیم. دلایل رد آن دو درخواست هم، سیاه‌نمایی و اینکه ساخت چنین فیلمی جزو اولویت‌های تولید سال نیست عنوان شد، که البته هیچ وقت این دلایل به صورت مکتوب ارائه نشدند و همین را هم پس از چند باررفت و آمد متوجه شدیم.

 

با مقایسه سه فیلمی که تا به حال ساخته‌اید، به نظر می‌رسد یک نوع سبک خاص حادثه‌ای را، که در سینمای ایران کمتر وجود دارد، دنبال می‌کنید.

“هیچ کجا هیچ کس” را مطلق به سینمای حادثه‌ای نمی‌دانم. بیشتر، شخصیت‌ها محور هستند و فقط هسته مرکزی ماجرا در صرافی شکل می‌گیرد که مقدمه‌ای است برای جمع شدن شخصیت‌ها. در واقع نوع قصه، باعث شد که این مدل روایت را انتخاب کنیم. البته از این نوع روایت بدم نمی‌آید، اما این طورهم نیست که علاقه خیلی خاصی به آن داشته باشم. نکته مهم این است که قصه برایم اهمیت زیادی داشت و به نظر می‌رسید فقط به همین شیوه می‌توان آن را روایت کرد.

 

آقای فروتن با توجه به نقش‌های متفاوتی که در این سال‌ها بازی کرده‌اید، “هیچ کجا هیچ کس” چه جذابیتی داشت که بازی در آن را پذیرفتید؟

اول این را بگویم که آشنایی من با ابراهیم شیبانی به فیلم “ زیر پوست شهر” برمی‌گردد که او در آنجا علاوه بر دستیاری کارگردان، نقش برادر من را هم بازی می‌کرد. آشنایی ما ادامه داشت و بعدها فیلمی از او دیدم که خیلی به دلم ننشست “صحنه جرم ورود ممنوع”؛ به همین دلیل وقتی پیشنهاد بازی برای فیلم “هیچ کجا هیچ کس” مطرح شد، فکر کردم یک جوانی آمده که در حال تجربه است و تصورم این بود که او زمان بیشتری باید احتیاج داشته باشد تا این فیلم به فیلمی مثل “هیچ کجا هیچ کس” تبدیل شود، اما واقعیت این است که پس از فیلم‌های قبلی، راه او خیلی کوتاه شده بود و من انتظار نداشتم ابراهیم شیبانی اینقدر ریزبین، دقیق و حرفه‌ای شده باشد. احساس کردم او در این چند سال یک مسیر جدی را رفته است. امروز هم فیلم را دوست دارم و تجربه چنین کاری برایم بسیار لذت‌بخش بود. “هیچ کجا هیچ کس” نسبت به آن فیلم قبلی‌ای که گفتم، بهتر شده و مطمئن هستم که او کارهای بهتری را انجام خواهد داد.

درباره پذیرش نقش هم باید بگویم، وقتی دیدم تمام عوامل و بازیگران خوب هستند و فیلمنامه هم متوسط است، از آنجا که خود نقش را هم دوست داشتم، آن را پذیرفتم. هم‌چنین به این هم فکر می‌کردم که شاید چون قصه‌ی “هیچ کجا هیچ کس” معما‌گونه است و تماشاگر باید موضوعی را کشف کند، همین برایش لذت‌بخش باشد. درنهایت این موضوع در کنارعوامل دیگر باعث شد همکاری در این فیلم را قبول کنم.

 

نوع روایت فیلم چقدر برایتان جذابیت داشت؟ آن هم روایتی که آقای شیبانی آن را به نوعی ساختار شکنی معرفی کرده است.

برای من، این اتفاق که صحنه‌ای از فیلم را ببینیم و علت آن را در یک سکانس دیگر کشف ‌کنیم جذاب بود، چون ابتدا رفتاری را می‌بینیم و بعد آن را قضاوت هم می‌کنیم، اما پس از اینکه علت را متوجه می‌شویم، شاید دلیل خیلی از رفتارها و اتفاق‌ها را درک کنیم. من این بخش ماجرا را دوست داشتم. “ هیچ کجا هیچ کس” مدل دیگری از سینماست.

 

در”هیچ کجا هیچ کس” چهره‌های مطرحی بازی کرده‌اند. انتخاب این بازیگران صرفا برای گیشه بوده یا شکل متفاوت روایت فیلم هم در این انتخاب‌ها تاثیرگذار بود؟

نمی‌توانم بگویم از ابتدا به گیشه فکر نمی‌کردم، ولی جدا از فروش فیلم، برای تمام شخصیت‌ها به دنبال بازیگران حرفه‌ای و متخصص بودم، چون معتقدم فیلمسازی یک کار کاملا حرفه‌ای است و من به جز این مدل فیلم‌سازی، جور دیگری بلد نیستم کار کنم. معمولا برای ساخت فیلم باید فیلمنامه کامل داشته باشم، به همین دلیل در این روش باید همه چیز کامل و حرفه‌ای باشد تا فیلم ساخته شود. البته یک مزیت انتخاب بازیگران حرفه‌ای هم این است که گروه فرسوده نمی‌شود، آن هم در فیلمی مثل “هیچ کجا هیچ کس” که 45 درصد کار در جاده اتفاق می‌افتد و ما فرصتی برای آزمون و خطا در چنین شرایط و فضایی نداشتیم. بنابراین برای این کار سراغ بهترین‌ها رفتم و اولین انتخابم برای نقش مهران، محمدرضا فروتن بود که اگر او قبول نمی‌کرد حتما فرد دیگری را در سطح فروتن انتخاب می‌کردم. بقیه شخصیت‌ها نیز به همین شکل از میان بازیگران حرفه‌ای انتخاب شدند. حتی باید به آقای آتیلا پسیانی اشاره کنم که ابتدا قرار نبود حضور داشته باشد، اما همان نقش کوتاه و بازی ایشان در دو سکانس، تفاوت قابل توجهی را در فیلم ایجاد کرد. بنابراین تاکید می‌کنم که سراغ چهره‌ها و سوپراستارها نرفتم بلکه سراغ کسانی رفتم که در کار خود متخصص هستند.

 

چند نفر از بازیگرانی که در فیلم حضور دارند، اولین گزینه برای نقش خود بودند؟

ازمیان پنج بازیگر اصلی، سه نفر یعنی محمدرضا فروتن‌، مهناز افشار و صابر ابر گزینه‌های اولم بود. آقای کیانیان انتخاب اول نبود، اما در بازنویسی‌های آخر فیلمنامه متوجه شدیم ایشان گزینه بهتری نسبت به کسی که قبلا درنظر گرفته شده بود، هستند. برای نقش بهاره کیان‌افشار هم ابتدا نگار جواهریان را در نظر داشتیم که منتفی شد.

 

آقای شیبانی؟ هم تجربه بازیگری دارید و هم کارگردانی. کدامیک جدی‌تر است؟

همیشه علاقه‌ام به کارگردانی بیشتر بوده تا به حضور جلوی دوربین. آن دو تجربه بازیگری هم که در فیلم خانم بنی‌اعتماد بود، تاثیر زیادی روی کارم داشت، مخصوصا در نوع برقراری ارتباط با بازیگران. الان هم “هیچ‌کجا هیچ‌کس” یک تجربه بزرگ و موفق برای من بود. البته خیلی‌ها معتقدند که نباید برخلاف مسیرآب شنا کرد ولی مطمئن هستم که راه تو را پیدا خواهد کرد نه تو راه را.

منبع : خبرگزاری ایسنا