رای مردم، رای اعتراضی بود

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» مشارکت بالای مردم کردستان در مصاحبه با جلال جلالی زاده

بیش از ۷۱ درصد مردم کردستان در انتخابات اخیر ریاست جمهوری به حسن روحانی رای دادند. معنای این رای چیست؟ مطالبات مردم کردستان از رئیس حمهور تازه چیست و در شرایطی که اکثر احزاب کرد انتخابات را تحریم کرده بودند، مشارکت مردم در انتخابات و رای بالای آنها به حسن روحانی به چه معناست؟

اینها سئوالاتی است که با دکتر جلال جلالی زاده مطرح میکنم؛ نماینده مردم سنندج در مجلس ششم و تنها عضو شورای مرکزی اهل سنت در جبهه مشارکت.

آقای جلالی زاده میگوید که رای مردم کردستان به آقای روحانی هم جنبه سلبی دارد هم جنبه ایجابی. یعنی هم اعتراض به دولت آقای احمدی نژاد بود و هم به اصطلاح امیدواری نسبت به تغییرات و تحولاتی که در آینده صورت خواهد گرفت و در راستای منافع ملت کرد خواهد بود.

او میگوید که در ۸ سال دولت احمدی نژاد، نگاه امنیتی حاکم بر مناطق کردنشین، این مناطق را به وضعیت دهه ۶۰ بازگردانده بود.

دکتر جلالی زاده با اشاره به محرومیت شهروندان کرد و اهل سنت از کاندیداتوری درانتخابات ریاست جمهوری میگوید: قانونا اهل سنت نمی توانند کاندیدای ریاست جمهوری شوند و این به نظر من یک قانون ضد بشری، ضد دینی و ضد اخلاقی است که قوانینی در کشور تصویب بکنید که شهروند کشورتان را از رشد سیاسی و خدمت به کشورش محروم کند.

او همچنین از قانون نانوشته ای سخن میگوید که عملا ازبه کار گیری اهل سنت در مناصب دیگر و در سطوح عالی مدیریتی کشور جلوگیری میکند : ما نمیدانیم مراجع قم هستند یا شورای عالی امنیت ملی یا نهادهای اطلاعاتی اطلاعاتی و امنیتی یا قدرت های درسایه. چه کسی مخالفت میکند؟ آیا فشار توده های متعصب است؟ به هر حال چنین روندی به نفع مصلحت کشور و نظام نیست. یعنی اینکه شما عملا و عامدا ۱۵ درصد از شهروندان یک کشور را از مشارکت در توسعه کشور محروم بکنید با هیچ یک از موازین حقوق بشری، اصولی و اخلاقی و حتی قانونی و مذهب شیعه هم سازگار نیست. هیچ توجیهی ندارد؛در ایران از مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای نگهبان تا نمایندگان ولی فقیه در استان ها گرفته در وزارتخانه ها، نهادها حتی روسای دانشگاهها، در هیچ پست حساسی از اهل سنت نمی بینید، در وزارت امور خارجه یک نفر اهل سنت نمی بینید، در نیروهای مسلح، یک نفر صاحب منصب نمی بینید… یعنی عملا کارهای خلاف اخلاقی که جلو رشد عده ای از هموطنان مخلص، دلسوز و شرافتمندی را گرفته که در انتخابات هم با تمام نامهربانی ها حضور پیدا میکنند.

مصاحبه “روز” با دکتر جلال جلالی زاده در پی می آید:

 

آقای جلالی زاده ابتدا میخواستم نظر و ارزیابی شما را از رای مردم به آقای روحانی و شکست اصولگرایان بدانم. شما قضیه را چگونه می بینید؟

اصولگرایان در این ۸ سال نتوانستند کشور را به خوبی اداره کنند.با توجه به پول های بادآورده نفت، و این رقم میلیاردی مربوط به نفت، و قول ها و وعده های احمدی نژاد که نفت را سر سفره های مردم می آورد در عمل برعکس شد و گرانی سرسام آور و بیکاری و فقر و اعتیاد و مسائل فرهنگی و مشکلات سیاسی و خیلی مسائلی که برای مردم پیش آمد عملا اصولگرایان را با شکست مواجه کرد. در واقع سیاست های اصولگرایان باعث شد بین خودشان هم دچار مشکل شوند.کاندیداهای متعددی که مطرح کردند، حتی حاضر نشدند کنار بروند ورای اندک به کاندیداهای شاخص اصولگرا محصول سیاست های ۸ ساله آنها بود. مردم هم از آنجا که در هیچ حوزه ای سیاست های اصولگرایان پاسخگوی آنها نبود به آنها رای ندادند. مردم بنده هیچ کسی نیستند و با توجه به رشد سیاسی و افزایش آگاهی و ارتباطات و به روز شدن اطلاعات مردم، وقتی کشور خودشان را از نظرمسائل اقتصادی، منابع زمینی و منابع انسانی با کشورهای دیگر، مقایسه میکنند حاضر نیستند به سیاست هایی که روز به روز به ضرر آنها است رای بدهند. آقای روحانی، کاندیدای اصلی اصلاح طلبان هم نبود ولی نماد مخالفت و اعتراض به سیاست های اصولگرایان بود. مردم با این رای اعتراضی، نه بزرگی به سیاست های اصولگرایان گفتتد و امید است اصولگرایان هم در سیاست های خود تجدید نظر بکنند و برای رای مردم احترام قائل باشند و نسبت به دولت آینده کارشکنی نکنند، بگذارند دولت به وعده های خود به مردم عمل کند و پاسخگو باشد.

 

ولی خیلی از چهره های جریان اصولگرا شکست در انتخابات را نمی پذیرند و از پیروزی گفتمان اصولگرایی می گویند تا بدانجا که اقای روحانی را اصولگرا معرفی میکنند.

 مگر کسی بسیار کودن و از درایت سیاسی بسیار دور باشد که این را متوجه نشود. نیروهای شاخص اصولگرا دو نفر بودند، اقای ولایتی و آقای جلیلی و من معتقدم که رای کلی اصولگراها در کشور، رای آقایان جلیلی و ولایتی است. من معتقدم بسیاری از مردم در کشور به خاطر آقای جلیلی به آقای روحانی رای دادند. مردم می ترسیدند مبادا جلیلی رای بیاورد و شایعاتی که در بین مردم پخش می شد احساس ترس ایجاد میکرد که اگر جلیلی ادامه دهنده سیاست های احمدی نژاد باشد وضعیت مملکت از این بدتر خواهد شد. چه اصولگراها بپذیرند و چه نپذیرند مردم رای به تغییر دادند، رای به اصلاحات و رای به آزادی دادند. حالا آقای روحانی تا چه حد بتواند خواسته های مردم را برآورده بکند حرف دیگری است اما من معتقدم که رای مردم، رای به تغییر و امید به آزادی و فردای بهتر بود. رای اعتراضی بود.

 

براساس آمار اعلام شده ۷۱ درصد مردم کردستان بهآروحانی رای داده اند و بالاترین میزان رای بوده. شما این رای را چگونه می بینید؟

رای مردم کردستان به آقای روحانی هم جنبه سلبی دارد هم جنبه ایجابی. یعنی هم اعتراض به دولت آقای احمدی نژاد بود و هم به اصطلاح امیدواری نسبت به تغییرات و تحولاتی که در آینده صورت خواهد گرفت و در راستای منافع ملت کرد خواهد بود. یعنی مردم کردستان با رای شان هم به حکومت ۸ ساله احمدی نژاد اعتراض کردند که متاسفانه در ۸ سال دولت ایشان، انواع و اقسام تبعیض ها، بی عدالتی ها و نامهربانی ها نسبت به مردم کردستان اعمال شد. نسبت به انجام مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در مناطق اهل سنت بی توجهی شد. هم اینکه آقای روحانی که بحث تدبیر و امید را مطرح کرده و به عنوان کاندیدای اصلاح طلبان و اعتدال گرایان مطرح شده بودند. مردم کرد هم که تمایل به مسائل اصلاح طلبانه و آزادیخواهانه دارند و طبیعی بود که از آقای روحانی حمایت بکنند. آنها علاقه مند هستند که آقای روحانی بتواند بعد از 30 سال تبعیض های موجود را برطرف کند.

 

آقای جلالی زاده مهم ترین مطالبه مردم کردستان چیست؟

آنچه مسلم است اینکه مردم کردستان انتظار دارند بعد از سی و چند سال از نوشتن قانون اساسی، اولین کاری که رئیس جمهور و دولت جدید انجام دهد اجرای اصول معوقه قانون اساسی و همچنین رفع تبعیض، قانونمداری و اجرای شعار ایران برای همه ایرانیان و استفاده از نیروهای شایسته کرد در کابینه و سایر مسئولیت ها باشد. طبعا برطرف کردن محرومیت و عقب ماندگی که در مناطق کردنشین مشاهده می شود و حذف نگاه امنیتی به مناطق کردنشین.

 

یعنی در حال حاضر نگاه امنیتی به مناطق کردنشین حاکم است؟

متاسفانه بله؛چنین نگاهی حاکم است. در دوران اصلاحات این نگاه کم شده بود اما در این ۸ سال به اوج خودش رسید و به وضعیت سالهای دهه شصت برگشت.

 

ممکن است در این زمینه کمی توضیح دهید؟ چطور به شرایط دهه ۶۰ برگشت؟

در این ۸ سال فعالان سیاسی، فعالان اجتماعی و فرهنگی امنیت نداشتند و خیلی از آنها ناچار شدند کشور را ترک بکنند. حتی از چاپ مقالات فعالان سیاسی در نشریات محلی جلوگیری می شد و عملا مدیرکل اداره ارشاد به نشریات استانی دستور میداد که نباید مصاحبه یا مقالات فعالان سیاسی را چاپ بکنید. در نتیجه فرار مغزها و سرمایه به صورت مضاعفی صورت می گرفت. تقریبا در این ۸ سال شاهد هیچ گونه فعالیت سیاسی از سوی حتی احزاب ملی هم نبودیم؛ به گونه ای شده بود که روابط بین افراد به طور کلی و ارتباط حضوری خیلی محدود و کم شده بود.

 

شما فکر میکنید آقای روحانی خواهد توانست با توجه به شرایط فعلی کشور، انتظارات مردم کرد را که به او رای داده اند برآورده کند؟

آقای روحانی قطعا مطالبات و خواسته های کردها و فعالان حاضر در ستادهای خودشان را قبول کرده و به بزرگان اهل سنت و فعالان کرد قول داده اند که وعده هایشان را عملی کنند اما من احساس میکنم قدرت های پنهان و دولت های در سایه مانع از موفقیت آقای روحانی خواهد شد. به نظر من رمز موفقیت آقای روحانی در این است که خودشان شخصا و مستقلا تصمیم بگیرند و خودشان را تنها وامدار و مدیون مردم و کسانی بدانند که به ایشان رای دادند.

 

خیلی از احزاب کرد انتخابات را تحریم کرده بودند اما مردم کردستان به صورت گسترده در انتخابات شرکت و مشارکت بالایی داشتند. این بدین معنی نیست که بین مردم و احزاب کرد فاصله ایجاد شده و این احزاب از مردم فاصله گرفته اند؟

مردم کرد از نظر سیاسی در سطح بالایی هستند، یعنی بهره هوشی سیاسی ملت کرد در سطح بالایی است و مردم در مواقع حساس نیازی به توصیه و سفارش دیگران ندارند. حالا احزاب کردی در خارج شاید در فضایی قرار گرفته اند که فضای حاکم بر داخل و فضایی را که مردم احساس میکنند، احساس نکنند. مردمی که در داخل هستند به هر صورت مستقیم درگیر مسائل سیاسی و فشارها هستند و هیچ راهی هم به صورت مسالمت آمیز جز حضور در پای صندوق های رای ندارند. بنابراین طبیعی است که مردم خودشان تصمیم میگیرند. اگر مردم کرد انتخابات را تحریم میکردند قطعا آقای روحانی باز رای می آورد و امروز فعالان سیاسی کرد حرفی برای زدن نداشتند. امروز فعالان سیاسی کرد اگر در رسانه ها و محافل سیاسی به دنبال مطالبات مردم هستند به پشتوانه رایی است که مردم به آقای روحانی داده اند. من قبلا هم گفته بودم تحریم دردی را دوا نمیکند، ما باید مسائل سیاسی را با توجه به زمینه ای که خست و نشانه هایی که هست مورد بررسی قرار دهیم. من فکر میکنم احزاب کرد در تحریم دچار اشتباه سیاسی شدند و نمی بایست چنین میکردند. باید فضا و مسائل سیاسی را مورد بررسی قرار دهند و حداقل با فعالان سیاسی داخل همفکری داشته باشند و بعد از تحلیل های عمیق و علمی، شرکت در انتخابات یا عدم شرکت را پیشنهاد دهند. رای دادن مردم کرد به آقای روحانی، رای معناداری بود. هرچند فضایی برای فعالیت زیاد نبود، فرصت چندانی نبود و کاندیداهای دیگر فعالیت زیادی داشتند و هزینه زیادی کرده بودند اما صدای آقای روحانی در کردستان توانست مردم را ترغیب کند. حتی در برخی از روستاهای کردستان مردم صد در صد به آقای روحانی رای داده اند و این پیام مهم وبزرگی دارد که ایشان باید آن را درک بکند و به خواسته های مردم پاسخ مثبت بدهد. مردمی که از اینکه کاندیدای ریاست جمهوری شوندمحروم هستند اما مطالبات و خواست هایی دارند.قطعا آقای روحانی از طریق ستادهایشان و گفتگو با فعالان کرد در جریان است و من امیدوارم در جهت تحقق این مطالبات گام بردارند.

 

آقای جلالی زاده براساس قانون، شهروندان و هموطنان کرد نمی توانند کاندیدای ریاست جمهوری شوند درست است؟ اشاره تان به همین است؟

قانونا اهل سنت نمی توانند کاندیدای ریاست جمهوری شوند و این به نظر من یک قانون ضد بشری، ضد دینی و ضد اخلاقی است که قوانینی در کشور تصویب بکنید که شهروند کشورتان را از رشد سیاسی و خدمت به کشورش محروم بکنید. به هر صورت این در قانون اساسی است اما در مناصب مختلف دیگر مثل معاونت رئیس جمهور و امثالهم ممانعتی برای به کار گیری اهل سنت نیست ولی من فکر میکنم قانون نانوشته ای وجود دارد که از به کارگیری اهل سنت عملا جلوگیری میکنند و باعث عدم پیشرفت و عقب افتادگی و به هدر رفتن نیروهای شایسته و بادرایت اهل سنت می شوند.

 

این قانون نانوشته ای که می گویید به چه دلیلی است؟چه چیزی باعث می شود مثلا روسای جمهور نتوانند یا نخواهند در مراتب بالاتر از نیروهای اهل سنت استفاده کنند؟

ما نمیدانیم مراجع قم هستند یا شورای عالی امنیت ملی یا نهادهای اطلاعاتی اطلاعاتی و امنیتی یا قدرت های درسایه.نمی دانیم چه کسی مخالفت میکند؟ آیا فشار توده های متعصب است؟ به هر حال چنین روندی به نفع مصلحت کشور و مصلحت نظام نیست. یعنی اینکه شما عملا و عامدا ۱۵ درصد از شهروندان یک کشور را از مشارکت در توسعه کشور محروم بکنید با هیچ یک از موازین حقوق بشری، اصولی و اخلاقی و حتی قانونی و مذهب شیعه هم سازگار نیست. هیچ توجیهی ندارد. از مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای نگهبان تا نمایندگان ولی فقیه در استان ها گرفته در وزارتخانه ها و نهادها، حتی روسای دانشگاهها، شما در این کشور در هیچ پست حساسی از اهل سنت نمی بینید. در وزارت امور خارجه یک نفر اهل سنت نمی بینید. در نیروهای مسلح، یک نفر صاحب منصب نمی بینید…یعنی عملا کاری خلاف اخلاق که جلوی رشد عده ای از هموطنان مخلص، دلسوز و شرافتمندی را گرفته که در انتخابات هم با تمام نامهربانی ها حضور پیدا میکنند. حداقل ۵ میلیون نفر اهل سنت در کشور به آقای روحانی رای داده اند و حتی اگر کابینه را براساس آرا معرفی بکنند من فکر میکنم حداقل باید ۳- ۴ نفر از وزرای آقای روحانی اهل سنت باشند. من شاهدم گاهی برخی افرادی به عنوان وزیر معرفی می شوند که به اندازه یک روستا رای ندارند. مردم مثل مردم صدسال قبل نیستند، خیلی آگاه شده اند، به حقوق خودشان آشنا هستند، جایگاه خودشان را میدانند… امروز دیگر دوران بحث های شیعه و سنی و اینکه این ایمان ندارد یا آن کافر است و.. گذشته است. هر کسی خود را ذیحق میداند که نیرو و پتانسیل خودش را در راه خدمت به کار بگیرد. هر کسی در هر مقطع تحصیلی، از دکترا تا فوق لیسانس و.. خود را کمتر از فردی که مذهب دیگری دارد و با همان مدرک تحصیلی نمیداند. شما نمی توانید بگویید یک فرد یهودی که دکترا دارد کمتر از فرد شیعه ایست که همان دکترا را دارد.در مباحث علمی این مسائل جایگاهی ندارد. تاریخ مصرف این حرفها گذشته و عقلای قم باید امروز فکر دیگری بکنند؛ فکری بر اساس موازین حقوق بشر وانسانی.مثل زمان مجلس ششم نشود که وقتی اصلاح طلبان میخواستند مرا برای هیات رئیسه معرفی کنند یکی از مراجع قم پیام داد که سنی نباید بالاتر از شیعه بنشیند. اصلاح طلبان هم متاسفانه عقب نشینی کردند. ما باید براساس موازین انسانی فکر کنیم. قرار نیست من به خاطر فلان مرجعی که سالهاست از خانه خودش بیرون نیامده از حقوق خودم محروم شوم و او برای سرنوشت ما تصمیم بگیرد. ما باید خودمان را با موازین حقوق بشری تطبیق بدهیم، با دنیا مقایسه کنیم. در همین افغانستان یک شیعه رئیس جمهور است، در عراق یک سنی رئیس جمهور است اما در ایران ما که خودش را ام القرای جهان اسلام میداند و این همه شعار میدهیم سنی نمی تواند استاندار شود، نمی تواند رئیس دانشگاه شود، نمی تواند سفیر شود….

 

این یکی از مراجعی که اشاره کردید چه کسی بود؟

آقای وحید خراسانی.