فریبا داوودی مهاجر
طرح دو فوریتی تقلیل زمان اجرای حکم محارب از بیست روز به پنج روز به وسیله 36 نماینده حامی دولت به مجلس شورای اسلامی ارائه شد.
گفته می شود ایده این طرح به وسیله روح الله حسینیان به نمایندگان ارائه و افرادی چون فاطمه آلیا،کوهکن،کامران، نادران، غضنفرآبادی اخوان بیطرف،ثروتی،حسینی دولت آبادی امیری کهنوج آنرا امضا نموده اند. به گفته این افراد،آن طور که در ذیل طرح آمده است باید به اتهام افرادی که در تجمعات و تظاهرات شرکت می کنند با قاطعیت برخورد شود و به عبارتی هر کس به زعم آقایان محارب شناخته شد ظرف مدت 5 روز به چوبه دار آویخته شود.
تاریخ اکنده از احکام و فرامینی است که به واسطه آن حکام و سلاطین و زورمداران و فرمانروایان برای تداوم حکومت خود چوبه های دار و صلیب ها و گیوتین ها را برافراشته و مخالفان خود را به نام خدا و مقدسات به قتل رسانده اند. مستکبرانی که یا خود را خدا می دانسته اند و یا به نمایندگی خدا چه خون هایی که بر زمین نریخته اند. تاریخ هنوز بدن هایی را که برای حفظ ایمان در آتش افکنده می شد فراموش نکرده است. هنوز مردمان به یاد می آورند که برای اثبات درستی ایدئولوژی ها، چه زنان و مردانی که به جوخه های مرگ سپرده نشدند. سال هاست که در کشور من ایران نیز عاشقان قدرت و ثروت لباس پیامبر بر تن کرده و همچون گذشتکان خود را نماینده خدا بر روی زمین و نایبان پیامبر می نامند و هر مخالفی را انگ محارب زده و عضو حزب شیطان می نامند تا با این اتهام لباس مرگ بر آنها بپوشانند و چند روزی دنیا رابه عیش و نوش بگذرانند. این روز ها در کشور من ایران به نام حسین و حیدر و مهدی به مساجد حمله میکنند. آب بر اهل مسجد می بندند و نمازگزاران را به باد کتک می گیرند و راهی بازداشتگاهها و زندان ها می کنند. به خانه علما حمله میکنند و آنها را بی دین می نامند و حسینیه ها را آماج حملات خود می کنند؛ و این همه را با ماسک دروغین دین انجام می دهند.
آنها که به خود رحم نمیکنند، قصد به توبره کشیدن خاک دانشگاه را کرده و هر روز دهها دانشجو را راهی انفرادی ها و خانه های تیمی و تاریک خانه های خود می کنند و از مجلس می خواهند که حکم اعدام جوانان معترض را در کمتر از 5 روز صادر نماید.جوانان را زیر چرخ های ماشین های خود له میکنند. زنان و مردان را در خیابان ها به گلوله می بندند و در نمایشی مضحک گناه این قتل ها را به گردن این و ان می اندازند. زنان ما را به زندان می افکنند.روزنامه نگاران ما را به بند میکشند.فرزندان فعالان سیاسی را به گرو گان می گیرند و فریاد وا اسلاما سر می دهند؛و نقطه آغاز این همه، نه فردای انتخابات، که فردای روز پیروزی انقلاب بود. روزی که بر سر پشت بام مدرسه رفاه دسته دسته آدم ها را بی محاکمه تیر باران کردند و عکس هایشان را در صفحه اول روزنامه ها چاپ کردند. روزی که به بهانه دگر اندیشی و برای داشتن همه قدرت، دسته دسته جوانان را به نام این گروه و آن گروه سیاسی اعدام و در گورستان های بی نام ونشان دفن کردند. همان روزی که ابتدا ایاتی چون شریعتمداری و قمی و سپس منتظری را در خانه هایشان حصر کرده یا آنها را برای اعتراف جلوی دوربین ها آوردند.آنچه که امروز بر سر ما می رود نه فردای کودتای انتخاباتی که در همان روز پیروزی انقلاب آغاز شد. انقلابی که فکر می کردیم برای رهایی آمده است ولی بندی شد بر دست ها و پاهایمان. انقلابی که فکر میکردیم برای ما آزادی خواهد آورد ولی آزادیخواهان را به بند کشید. انقلابی که به تصور آزادی اندیشه بر پا شد ولی دستاوردی جز خرافات در بر نداشت.
و امروز که مردم ایران در حرکتی سبز، تکثر در عقاید و اندیشه ها را به رخ کشیده اند حزب شیطان خوانده می شوند. محاربینی که باید در 5 روز برای عبرت دیگر به دار آویخته شوند.مجلس شورایی هم که نام اسلام را یدک می کشد می خواهد به شور بنشیند تا حکم ننگین اعدام منتقدین در کمتر از 5 روز را صادر نماید.
خداوند و تاریخ و مردم و دنیا چه قضاوتی خواهند کرد بماند برای زور مدارانی که مثل ما عمر میکنند و هیچکدامشان عمر نوح نخواهند داشت.