رئیس، بیست و چهارمین فیلم مسعود کیمیایی در سینماهای تهران به نمایش در آمده است. این فیلم با روایت تازه ای می کوشد دغدغه های تازه کیمیایی، کارگردان معترض اجتماعی سه ده ا خیررا برای تماشاگران تصویر کند. روز نگاهی دارد به این تازه ترین فیلم این فیلمساز.
زخمی تر از همیشه
تهیه کننده، نویسنده و کارگردان: مسعود کیمیایی- مدیر فیلمبرداری: علیرضا زرین دست- تدوین: مصطفی خرقه پوش- بازیگران: فرامرز قریبیان، پولاد کیمیایی، امین تارخ، خسرو شکیبایی، لعیا زنگنه، مهناز افشار
خلاصه داستان: 20 سال پیش رضا را به جرمی ناکرده مجبور کرده اند همسر و فرزندش را گذاشته و خود به خارج از ایران بگریزد. او پس از 20 سال دوستش که افسر پرونده اوست و می داند رضا بیگناه است، اما نمی تواند ثابت کند، از او در خواست می کند باز گردد تا بتوانند یکبار برای همیشه این موضوع را حل کرده و در این میان شر رئیس را هم - مسبب قتل دیروز و عامل به تباهی کشاندن جوانان امروز با اعتیاد است - بکند. سیامک فرزند رضا که روزی معتاد بوده، اما حالا به خاطر عشق طلا دست از اعتیاد کشیده لیستی در اختیار دارد که دارودسته رئیس می خواهند به خاطر لیست او را به قتل بر سانند. رضا پس از بازگشت به خانه فرشته، عشق قدیمی اش می رود و او را هم در حالی نزار می یابد که ماحصل ارتباطش با رئیس است. داستان تعقیب و گریز ها آغاز می شود. در انتها پلیس به بیگناهی رضا پی می برد و رضا هم سیامک را در قفس سگ ها در خانه رئیس پیدا می کند.
مسعود کیمیایی با هر فیلم تازه ای نشان می دهد می تواند کارگردانی مهم و خبر ساز است. رئیس حرف و حدیث های فراوانی را با خود به همراه داشت. از مرگ یکی از بازیگران پیش از شروع فیلمبرداری گرفته تا اختلاف زرین دست و کیمیایی به خاطر طولانی شدن زمان فیلمبرداری که منجر شد اکبر ناظمی فصل انتهایی کار را فیلمبرداری کند. واتفاقی که در زمان نمایش فیلم در جشنواره رخ داد یعنی پس و پیش شدن باند های صدای فیلم و بیرون کشیده شدن فیلم از داوری ها به همین دلیل. همزمان با نمایش فیلم هم دو روزنامه هم میهن و شرق به گفت و گو با این فیلمساز کهنه کار پرداخته و با تبدیل مصاحبه اش به تیتر اول روزنامه او را همچنان به عنوان یکی از تیزبین ترین فیلمسازان سینمای ایران مورد توجه قرار دادند.
مسعود کیمیایی در سه فیلم آخر خود یعنی سربازان جمعه، حکم و رئیس راهی متفاوت را در کارنامه اش پیش گرفته است. او در این سه فیلم سعی دارد به فضایی شخصی تر در فیلم هایش دست یابد. او دیگر چندان به اجتماع که همواره در فیلم هایش مورد توجه بوده اند کاری ندارد و می کوشد سهم خود را از دنیایی ذهنی با مخاطب تقسیم کند که این نگرش او به دلیل چند پارگی جامعه امروز ایران از منظر طبقاتی است. در میان این سه فیلم هم حکم به دلیل نزدیکی که به سینمای سورئال دارد نزدیک تر به فضای ذهنی پیر خسته سینماست و رئیس بیشتر سعی در بیان داستانی سرراست دارد. علاوه بر اینکه کیمیایی به خصوص در حکم توانسته منتقدانی را از نسل جدید با خود همراه کند و حتی تا حدودی منتقدان نسل قدیم را به چالش بکشد.
رئیس از منظر روایت تمی آشنا را در سینما دنبال می کند. پدری بعد از سال ها به ایران باز می گردد تا با یافتن حقیقت دست به انتقام بزند. کیمیایی سعی دارد در هنگامه طرح این الگو ی قد یمی در سینما علاوه بر روایت فیلم سرکی هم به زوایای پنهان جامعه که چندان برای مردم شناخته شده نیست، بکشد.
او مضامین همیشگی و مورد علاقه اش همچون رفاقت، عشق قدیمی و تضادهای اجتماعی میان پروتاگونیست و آنتاگونیست فیلم هایش را به همراه دارد علاوه بر اینکه در رئیس مشخص تر سراغ رئیس را می گیرد که به طبع باند مافیائیش به اداره بخشی از جامعه می پردازد که حتی نیروی پلیس هم یارای نفوذ به آن را ندارد و نوعی اتحاد حال و گذشته را طلب می کند تا بتوانند ریشه اش را بر اندازند. در انتهای فیلم هم زمانیکه رضا فرزندش را پیدا می کند در حالیکه انتظار می رود سراغ رئیس برود او را رها کرده و کار را به پلیس وا می نهد که این هم در سینمای کیمیایی معنای تازه ای را دنبال می کند.
فضا سازی بصری و چگونگی چینش روایت نیز در فیلم به اوج پختگی این فیلمساز در این سال ها اشاره می کند. او متناسب با هریک از شخصیت هایش که تعدادشان کم هم نیست، فضاسازی مناسب را برای تماشاگر در نظر می گیرد. نسل جوان و رو به تباهی عموما در فضاهایی با تونالیته رنگی تیره تصویر شده اند و آنها که از گذشته می آیند بیشتر در نور و روشنایی هستند. ازسوی دیگر گرمائی که در گذشته بین شخصیت های رفیق این فیلمساز بر قرار بود، اینجا کمی کمرنگ تر می شود. تنها نکته ای که می توان در مورد کلیت فیلم در نظر داشت، تمرکز بیش از حد کیمیایی روی شخصیت ها در خلال داستان گویی است که دو نگره مجزا را با خود به همراه می آورد. نگره مثبت یکسانی دیالوگ ها و فضاسازی هماهنگ شده شده است که همواره از مولفه های مثبت سینمای استاد است و نکته منفی اینکه تمرکز بر شخصیت ها به شکل صرف ما را از پیرنگ اصلی دور می کند.
در هر حال با همه بالا و پایین های فیلم کیمیایی هنوز معترض است و در این سال ها چیزی از نگاه نقاد و تیزبین وی نسبت به جامعه کاسته نشده است. او آنقدر جرات دارد که نسل جدید را از میان زباله ها بیرون می کشد و در نهایت با خون خودشان آنها راتطهیر کند.