ایران در آنسوی پیشداوری‌ها

لا وی
لا وی

» سفرنامه روزنامه نگار فرانسوی در لاوی

ژان کلود گیبو

انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ را که باعث سرنگونی شاه ایران شد، به عنوان خبر نگار تجربه کردم و این بار هم این شانس را داشتم تا همراه با ۷۰ تن از خوانندگان مجله “لا وی” به این کشور بازگردم. مسیر طولانی از تهران تا تخت جمشید، از شیراز تا یزد و اصفهان، نه جنبه رپرتاژ داشت و نه تحقیق. بهتر است بگویم کشف دوباره‌ای بود از زیبایی‌های سرزمین پارس هزاران ساله که اکنون ۷۸ میلیون نفر جمعیت دارد و وسعت‌اش سه برابر فرانسه است. آنچه را که در هر شهر و در هر دیدار و بهتر است بگویم در هر شگفتی و غافلگیری، دیده، شنیده و احساس کرده ام را برایتان نقل می کنم.

شگفتی‌هایش به واقع شگفتی‌اند. درست به مانند دیگر مسافران این سفر گرم و خودمانی، تصویری از یک کشور سخت‌گیر، و حتی مصیبت‌زده، و زنان پوشیده شده در چادرهای سیاه را در ذهنم داشتم؛ به همراه جامعه‌ای شکاک، بدگمان و تحت کنترل. البته حق با ما بود، زیرا قبل از حرکت هیچ ایده‌ای از آنچه در انتظارمان بود نداشتیم. همه به ما می‌گفتند: “چی؟ می‌خواهید به ایران بروید؟ شماها دیوانه‌اید.” پس از دو هفته گشت و گذار در ایران، از میدان نقش جهان اصفهان گرفته تا باغ های زیبای شیراز یا بادگیرهای یزد، این “پیشداوری‌ها” مایه خنده ما شده بود.

اگر به بیان چکیده آنچه مشاهده کرده‌ایم بسنده کنیم، باید از یک جامعه متمدن، ناب، و بسیار شادمان‌تر از پاریس و مارسی بگوییم. در پارک های پرسایه در کنار ۳۳ پل معروف اصفهان، خانواده‌ها روی زیراندازهای پیک نیک روی چمن نشسته‌اند و درحالی که صحبت می کنند مشغول خوردن آجیل‌اند.

زنان جوان موقع ژست گرفتن برای عکس چادر خود را جابجا می‌کنند. مردان جلوتر می‌روند تا فرد بازدیدکننده را راهنمایی کنند. در شیراز و قم نیز همین طور است. تمامی کسانی که از کشورهای غربی آمده بودند یک جمله را بیان می‌کردند: “هرگز ایران را این گونه تصور نمی‌کردیم.” باید اضافه کنم که شهرها و جاده‌ها علی‌رغم تحریم‌های اعمال شده دارای ظاهری بهتر از آنچه پیش‌بینی می‌شد هستند. در برخی استان‌ها مانند یزد، نرخ بیکاری کمتر از ۶ درصد است [میانگین بیکاری در این کشور ۹ درصد است]. خلاصه اینکه اصلاً این حس را نداشتیم که در یک کشور “فقیر” یا بسته هستیم. در مورد نزاکت جمعی که قبلاً به آن شهرنشینی می‌گفتند، اروپایی‌هایی که ما باشیم خیلی از عادات را ازدست داده‌ایم و حد آن غیرقابل باور است.

حتی اگر جامعه ایران جامعه‌ای “پلیسی” و تحت نظارت باشد، ولی مردم این کشور بسیار باز برخورد می‌کنند و این وضعیت از زمان انتخاب حسن روحانی، رییس جمهور میانه رو، به مراتب بهتر شده. بی شک آرامش به وجود آمده قدری شکننده است. اگر مذاکرات اتمی به شکست بینجامد، پسرفت این جامعه غیرممکن نخواهد بود. البته هیچ گاه نباید ظاهر امور را دید. ولی جامعه ایران جامعه‌ای بشاش، پرظرافت و ظاهراً خوش بین است. ولی برخی مردان یا زنانی که زیر درختان پر شاخ و برگ اصفهان با ما صحبت می‌کردند، در سال ۲۰۰۹ به شدت مورد حمله باتوم‌های پاسداران حکومت قرار گرفتند. آنچه شش سال پیش اتفاق افتاده ممکن است همین فردا نیز بار دیگر اتفاق بیفتد.

 

لا وی، ۸ مه ۲۰۱۵