گزارش

نویسنده
میترا سلطانی

نگاهی به نمایشگاه نقاشی علی فرامرزی

ترس و لرز در تابلوی نقاشی…

در بازدید از نمایشگاه های هنری، خصوصاً آثار نسل جوان گاه می توان به یک نگاه و برداشت کلی رسید؛ فضای غالب در اکثر این مجموعه ها با ترس، اضطراب، شک، دلهره، تهدید و… آمیخته است. شاید این نگاه انسان امروز به عصر حاضر باشد، شاید دریافت یک نسل است از جهانی که در آن به سر می برد و یا شاید هم برداشت هنرمند ایرانی در این روزگار سیاه و تار که از هر سویش می روی جز به وحشت ات افزوده نمی شود… پاسخ سوال هر کدام این شاید ها که باشد بازهم  نگران کننده است و قابل تامل. در صفحه ی گزارش این هفته به مجموعه نقاشی های علی فرامرزی نگاهی انداخته ایم که در طرح هایش این حس ترس و لرز را به نحوی عیان به بیننده انتقال داده است.

 

علی فرامرزی مجموعه نقاشی های تازه خود را برخلاف رسم معمول مجموعه هایش با عنوانی خاص به نمایش درآورده است. این مجموعه که آثاری در ابعاد نسبتاً بزرگ و با تکنیک اکریلیک و رنگ و روغن را دربرمی گیرد، با عنوان “چهارسوی” در گالری شیرین ارائه شده است. چهارسوی عنوانی که حقیقتاً بجا و درست می نماید. فرامرزی در طول سال های فعالیتش در کسوت نقاش همواره کوشیده است موضوع و مفهوم ذهنی خود را به طرق گوناگون بازشناسی کند. در اغلب آثار این هنرمند می توان وجوه مردم شناسانه را بازیابی کرد و در کنار آن به مفاهیم ذهنی تر و عام تر نیز دست یافت.

فرامرزی همواره با ایده های نو و کارهای عجیب و غریبش به خاطر آورده می شود. چیزی که فرامرزی در هر برهه یی از فعالیت هنری اش عملاً بر آن تاکید دارد، نو و بدیع بودن ایده هایش است و در کنار آن و مهم تر از آن توجهی که به شناساندن هنر برای عامه مردم دارد، موجب می شود اصراری بر نگه داشتن آثارش در فضای بسته گالری ها نداشته باشد. شاید علت اصلی روی آوردن به هنر اجرایی نیز به همین امر بازگردد.  همین دامنه ی وسیع مفاهیم است که باعث می شود تا رمزگشایی از نقاشی های وی اندکی دشوار به نظر آید.

او نقاشی هایش را در فضایی بسیار رنگین، شاد و سرخوش و در عین حال عجیب و غریب خلق می کند. نقاشی های وی رنگین و رنگ های آن غالباً درخشان و شاد انتخاب شده اند. با این همه در ورای این تنوع رنگ ها چیزی وجود دارد که خوشایند نیست، اضطراب آور و تهدید کننده است.

آثار فرامرزی مملو از عناصر متنوع، خطوط و رنگ هایی است که مدام به حریم هم تعدی می کنند، با یکدیگر برخورد می کنند و در نهایت روی هم قرار می گیرند. یک طرح خطی از عنصری نامعلوم روی فرمی رنگین قرار می گیرد و موجودیت او را دچار تهدید می کند و گاه بالعکس، سطح وسیعی از رنگ روی عناصر طراحی شده قبلی را می پوشاند و تنها قسمتی از آن به نشانه موجودیتی در زمانی در گذشته باقی می ماند؛ عملکردی که عدم شک و قطعیت را حاصل می دهد.

نقاش در آثار خود از طیف وسیعی از عنصر و خط و رنگ بهره می برد.  از طرفی اجرای استادانه او بیننده را پای تابلوهایش نگه می دارد، اگرچه عناصر نقاشی هایش از یکدیگر و همین طور از ذهن بیننده بسیار دورند. می توان عناصری با فرم های مشابه در میان نقاشی های او پیدا کرد، مثل فرم های دایره یی شکلی که در اغلب کارها تکرار می شوند یا عناصری مثل شلنگ، شلاق و شبیه آن که باز هم تکرار شونده اند؛ با این همه چیزی فراتر از پیچیدگی روابط جاری در نقاشی ها دستگیر نمی شود. “بهنام کامرانی” در مقدمه این نمایشگاه می نویسد؛ «نقاشی های علی فرامرزی مانند صحنه یی چیده شده اند.”

دربرخی از تابلوها می بینیم که بهره گیری چندی ازکارهای وی اغلب  از رنگ های روشنی است که تا حدودی در ترکیب های ملایم هم به کار رفته است. کمپوزیسیون های ماهرانه و اگرنه ساده او و نگاه متفاوتش به کل موجودات جهان، دیدن آثار او را مفرح و دلنشین می سازد. در این میان نقاشی هایش دلنشین تر و چیدمان هایش عجیب تر و در عین حال ساده و طنازترند. حذف پرسپکتیو از این آثار (که در طراحی های فرامرزی بیشتر به چشم می خورد) نمونه دیگری از این ساده گرایی است و چنین می شود که این آثار در نهایت، بی تجربه مستقیمی از طبیعت و شاید از زاویه دید مخاطب نوعی اشتراک میان فضای ذهنی نقاش و بیننده خود به وجود می آورند. این اشتراک نه به واسطه یک روایت واقعی و طبیعی بلکه بیشتر به مدد عناصر بصری در آثار فرامرزی شکل می گیرد و همین خود فضایی دوگانه میان عام و خاص در آثارش ایجاد می کند. فرامرزی در آثار جدیدش همین شیوه طراحانه را در فرم ها و سطوح رنگی به کار می بندد و علاوه بر آن با کمک گرفتن از دیگر عناصر رنگی موجود در آثارش که به بخشی از آنها اشاره شد و می توان به آن استفاده از رنگ هایی نامتعارف و بعضاً استفاده از خاکستری های رنگی به جای رنگ هایی خالص، درخت های آشنایش و… را هم اضافه کرد، در انتها اثری نه وامدار رنگ (که البته در صورت وجود این وامداری هم ایرادی بر آثار وارد نیست) بلکه طرح واره یی از ترکیبات رنگی به نمایش می گذارد. این طرح وارگی آنجا که رنگ ها گاهی به جای خطوط می نشینند و تنها حضور بخشی از آنها کامل کننده چیزی است که قرار است به ذهن خطور کند بیشتر به چشم می آید.

نقاش در طراحی های اولیه خود تاکید عجیبی بر خطوط عمودی و افقی دارد.اشکالی که تعاریف کلی تابلو را درنظر اول به تماشاگر ارائه می دهد و رنگ گذاری های بعدی باعث تکامل تابلوهای نمایشگاه می شود. آثار رنگی فرامرزی در این گالری دربرخی لحظات به شدت به جزییات وابسته است تا آن جا که تلاش وی برای انتقال مفاهیم از طریق جزیی نگری را به خوبی در تابلو های شاهد هستیم. در این آثار رنگی تاکیدی خاص  به چشم می خورد، اما نقاش می کوشد با چینش این فرم ها در اثرش جزئیاتی  دیگر در دل اثر واحد به همراه برش هایی مختلف با لایه هایی مستقل ارائه کند.