خانواده های زندانیان سیاسی که به زندان های دور از محل سکونت خود تبعید شده اند در مصاحبه با “روز” خواهان بازگرداندن آنان به زندان های محل سکونت خود شدند.
بعد از انتخابات مخدوش 22 خرداد 88، تعدادی از معترضان به نتیجه این انتخابات و فعالان سیاسی به حبس در تبعید محکوم و به زندان هایی چون کارون اهواز، زنجان، سپیدار اهواز، گنبد کاووس و… فرستاده شدند.
از جمله این زندانیان ضیا نبوی، احمد کریمی، حامد روحی نژاد، فاطمه رهنما هستند که خانواده هایشان در مصاحبه با “روز” این تبعید را مجازات خانواده ها دانسته و خواهان بازگرداندن آنها به زندان اوین شده اند.
همزمان تعدادی از فعالان سیاسی، مطبوعاتی و دانشجویی به زندان رجایی شهر تبعید شده اند که رضا خادمی، جمشید صادق حسینی، مجید توکلی، عیسی سحرخیز، احمد زید آبادی، حشمت الله طبرزدی، رسول بداقی، مسعود باستانی، داوود سلیمانی، رضا رفیعی فروشانی، فرزاد مددزاده و مهدی محمودیان از این جمله هستند.
زندانیانی که از حقوق ابتدایی یک زندانی نیز محروم هستند و خانواده هایشان در مصاحبه با “روز” نسبت به وضعیت آنان هشدار داده اند.
ضیا نبوی
ضیا نبوی، فعال دانشجویی محروم از تحصیل از جمله زندانیان سیاسی است که به زندان کارون اهواز تبعید شده. او 14 اردیبهشت ماه در نامه ای به محمد جواد اردشیر لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه، به افشای وضعیت زندان کارون اهواز پرداخت و به زندان کلینیک اهواز منتقل شد.
آقای نبوی که با حکم قاضی پیر عباسی، رییس شعبه 26 دادگاه انقلاب حکم به 15 سال زندان در تبعید محکوم شده در این نامه نوشته بود که زندان کارون مرز بین زندگی انسانی و حیوانی است.
او سپس به زندان کلینیک اهواز منتقل شد اما طی روز های گذشته برخی شایعات از بازگردادن وی به زندان کارون حکایت دارند.
امری که پدر این زندانی سیاسی از آن ابراز بی اطلاعی می کند و به “روز” می گوید: پریروز ضیا تماس گرفت؛از او در این مورد پرسیدم و گفت شایعه است. با این حال نگران ام، بعید هم نیست ضیا را باز به زندان کارون بازگردانند.
سید علی اکبر نبوی می افزاید: در زندان کلینیک، وضعیت بهتری بود و و برخوردهای مسئولان این زندان نیز واقعا خوب بود در حالیکه زندان کارون همانطور که ضیا در نامه اش اعلام کرده بود واقعا وضعیت فاجعه باری داشت.
ضیا نبوی از 25 خرداد در بازداشت است و در این مدت با درخواست های خانواده او برای مرخصی مخالفت شده است. آقای نبوی می گوید: ما کیلومتر ها باید برویم تا بتوانیم پسرم را ملاقات کنیم و این واقعا از توان مالی و جسمی ما خارج است.به همین علت ناچاریم دیر به دیر برای ملاقات برویم. یعنی واقعا نمی توانیم هر بار برای ملاقات این همه راه را برویم و برگردیم. این مدت امید داشتیم که ضیا را به تهران بر میگردانند اما متاسفانه اینکار را نکردند، با درخواست مرخصی نیز موافقت نمی کنند.
خانواده اقای نبوی ساکن سمنان هستند. پیش از این سید رباب نبوی، مادر ضیا حبس در تبعید فرزندش را مجازات خانواده او ارزیابی کرده و به “روز” گفته بود: ما چگونه می توانیم این همه راه دور را برویم رفت و آمد مشکل است، من بیماری قلبی دارم و نه می توانم دیدن عزیزترین فرد زندگی ام نروم و نه می توانم با مشکلاتی که داریم و دوری راه بروم و نمیدانم چه باید بکنم. اوین که بود باز نزدیک تر بود می توانستیم برویم اما اکنون از سمنان تا اهواز 15 ساعت راه است من چه باید بکنم؟ چرا خانواده ها را اینقدر اذیت میکنند؟
احمد کریمی
احمد کریمی دیگر زندانی سیاسی است که به 15 سال تبعید در زندان گنبد کاووس محکوم شده و اکنون در این زندان به سر می برد.
خانواده او نیز خواهان انتقال فرزندشان به زندان محل سکونت او هستند و خواهرش به “روز” می گوید: وضعیت احمد مثل سابق است هیچ فرقی نکرده، ما دو ماه است نتوانسته ایم به ملاقات برویم چون مسیر بسیار طولانی است و مادرم مسن و بیمار است و نمی تواند این همه راه را با اتوبوس برود و برگردد، با قطار هم ساعت 7 غروب اینجا سوار می شویم و ساعت 7 صبح به گنبد کاووس می رسیم برادرم را ملاقات میکنیم و باز 7 عصر سوار قطار شده و برمیگردیم. و این مسیر طولانی به شدت آزارمان میدهد بخصوص مادرم را که بیمار است و سن بالایی دارد.
خانم کریمی می افزاید: دیروز ملاقات بود؛ از قبل میخواستم مادرم را ببرم اما احمد زنگ زد و گفت اینقدر این جا گرم است که مادر از پا درخواهد آمد، او را نیاورید. تا به حال هم که مرخصی نداده اند بارها به دادستانی رفتیم و درخواست مرخصی کردیم، فرم پر کردیم، اما گفتند باید یک سوم از محکومیت احمد گذشته باشد تا مرخصی دهند. در حالیکه احمد دارد محکومیت اش را می گذراند و حق استفاده از مرخصی دارد اما به ما اینطور می گویند.
از خانم کریمی درباره شرایط زندان گنبد کاووس می پرسم، می گوید: احمد از گرمای شدید آنجا خیلی آزار می بیند اما اصلا اهل شکایت نیست. ما هیچ وقت در تمام این دو سال و خرده ای از احمد گله و شکایتی نشنیده ایم، هیچ چیزی به ما نمی گوید. حتی دفعه پیش که برای ملاقات رفته بودیم از مادر یکی از زندانیان شنیدیم که غذای زندانیان را کم کرده اند و آنها سیر نمی شوند و… به احمد گفتیم اما باز هم حرفی نزد.
خواهر احمد کریمی می افزاید: اگر احمد را به زندان محل سکونتش یعنی به اوین بیاورند خیلی راحت می شویم. واقعا برای ما خیلی سخت است این همه راه را برویم و برگردیم.
پیش از این فاطمه باغچه غازی، مادر احمد کریمی به “روز” گفته بود که اگر فرزندش حکم تبعید دارد باید تبعید به شهر دیگر باشد نه تبعید به زندان شهر دیگر.
او افزوده بود: من واقعا توان این را ندارم که این همه راه را بروم. سن ام از 70 سال گذشته. من چه گناهی دارم؟ آقایان بچه مرا مجازات می کنند یا مرا نیز با او مجازات می کنند؟ تا وقتی اوین بود با اینکه از اسلام شهر که ما زندگی می کنیم دو ساعتی راه بود اما هر هفته می رفتم و او را می دیدم حالا گنبد کاووس است و من مجبورم از دیدن فرزندم در هر هفته که ملاقات کابینی است چشم بپوشم و 4 هفته یکبار که ملاقات حضوری دارد بروم. تازه باید کسی باشد تا بتواند مرا ببرد و بیاورد. گاهی اوقات هم این ملاقات حضوری اگر روز تعطیل باشد کنسل می شود و ناچار می شوم دو ماه یکبار فرزندم را ببینم.
خانم باغچه غازی هم حبس در تبعید فرزندش را مجازات خانواده او دانسته و گفته بود: خانواده ها را خیلی اذیت می کنند. بچه های ما که در زندان اذیت می شوند اما اکنون گویا خانواده ها را هدف گرفته اند. من تمام زندگی ام با حقوق بازنشستگی همسر مرحومم می گذرد که باید همه آن را هزینه رفت و آمد بکنم تا جگر گوشه ام را ببینم. احمد کمک خرج من بود، اومدام می گوید من الان باید به شما کمک کنم نه شما به من و خیلی ناراحت است.
فاطمه رهنما
فاطمه رهنما دیگر زندانی سیاسی است که به ده سال حبس در تبعید در زندان ایذه محکوم شده. اما از آنجا که ایذه، زندان زنان ندارد خانم رهنما از مهرماه 89 به زندان سپیدار اهواز منتقل شده است.
خواهر خانم رهنما پیش از این در مصاحبه با “روز” گفته بود که مادرش در کما است و با این حال با مرخصی این زندانی سیاسی مخالفت شده است.
او اکنون درباره آخرین وضعیت خواهرش به “روز” می گوید: مادرم همچنان در کما است و وضعیت اش هیچ فرقی نکرده، به درخواست های مرخصی خواهرم هم تاکنون هیچ پاسخی نداده اند. واقعا نمیدانم آقایان بویی از انسانیت نبرده اند که حتی یک روز هم امکان مرخصی نمیدهند که خواهرم بر بالین مادر بیمارش حاضر شود؟
خانم رهنما می افزاید: خواهرم در اوین که بود هر هفته برای ملاقات می رفتیم اما اهواز به دلیلی دوری راه واقعا نمی توانیم و دیر به دیر ناچاریم به ملاقات برویم، الان هم که وضعیت مادرم اینطور است. واقعا خواهان بازگرداندن خواهرم به اوین هستیم با اینکه رفتار مسئولان زندان سپیدار خیلی بهتر از مسئولان زندان اوین است اما مسافت خیلی زیاد است و برای همین بارها درخواست انتقال خواهرم به تهران یا زندانی در اصفهان را دادیم اما مخالفت کرده و گفته اند که این حکم است و نمی توان هیچ حکمی را تغییر داد.
او سپس خبر میدهد که خواهرش 5 نامه به مسئولان نوشته و در این نامه ها وضعیت خود را تشریح کرده است. خانم رهنما توضیح میدهد: خواهرم هفته گذشته 5 نامه خطاب به بیت رهبری، رئیس قوه قضائیه، دادستان تهران، امام جمعه اهواز و دادستان اهوازنوشته و در این نامه ها تاکید کرده که متاسف است از اینکه به عنوان فرزند این مرز وبوم کسی به حرف او اهمیتی نمیدهد و بی گناهی او را باور نداردو حرف کارشناس و بازجوی پرونده اینقدر اهمیت دارد که حتی نظر دفتر بیت رهبری را نیز رد میکند.
خانم رهنما می افزاید: پیش از این به بیت رهبری نامه نوشته بودیم؛ گفتند که موافقت بیت رهبری جلب شده اما بازجو یعنی کارشناس پرونده مخالفت کرده و… خواهرم هم از همین ابراز تاسف کرده و نوشته که خدا میداند بازجو چگونه از او اعتراف دروغ گرفته و نمیداند که تاوان چه چیزی را دارد پس میدهد و…
خواهر خانم رهنما سپس با بیان اینکه “به هر دری میزنیم بسته است” می افزاید: دو ماه پیش رئیس زندان سپیدار اهواز در نامه ای خطاب به دادستان برای خواهرم تقاضای مرخصی دو هفته ای کرده بود اما متاسفانه ترتیب اثری داده نشد، هفته پیش هم که برادرم برای ملاقات خواهرم اهواز رفته بود به دادگستری این شهر مراجعه کرده و مسئولان دادگستری اهواز گفته بودند که ما پی گیر مرخصی هستیم ولی تهران ترتیب اثری نمی دهند و اقدامی نمی کنند.
اومی افزاید: مسائل انسانی حکم میکند در شرایط فعلی که خواهرم بیمار و مادرم در کماست حداقل چند روز به او مرخصی دهند؛کسی که در این شرایط خاص با مرخصی خواهرم مخالفت میکند اصلا بویی از انسانیت نبرده.
خانم رهنما پیش از این به “روز” گفته بود که خواهرش قربانی سناریوی امنیتی ها علیه میرحسین موسوی شده است.
او همچنین به “روز” گفته بود که خواهرش بیمار است و “یک تومور در سینه اش است که باید سه ماه تا 6 ماه یکبار توسط پزشک بررسی شود که یکباره این تومور به شکل بدخیم در نیاید. در رحم خواهرم هم توده میوم هست که باید تحت نظر پزشک باشد اما دو سال تمام است که هیچ کنترل و معاینه ای نشده و واقعا این موضوع نگران کننده است. تمام پرونده های پزشکی اش دست آقایان است و میدانند که نزد سه متخصص در تهران پرونده پزشکی دارد اما اصلا توجهی ندارند و برای مداوا هم مرخصی نمیدهند”.
حامد روحی نژاد
حامد روحی نژاد، دیگر زندانی سیاسی است که به 10 سال حبس در تبعید در زندان زنجان محکوم شده و اکنون در این زندان به سر می برد.
آقای روحی نژاد دانشجوی رشته فلسفه دانشگاه شهید بهشتی و از مرخصی محروم است.
او مبتلا به بیماری “ام اس” است ؛ پدرش پیش از این به “روز” گفته بود:
وضعیت مادر حامد بتوانیم برای ملاقات به زنجان برویم. مادرش دیسک کمر دارد و من دچار دیسک گردن هستم اما با این حال 800 کیلومتر می رویم و برمی گردیم تا بچه ام را فقط برای یک ربع ببینیم.