چرا متکی برکنار شد؟

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

البته برای برکناری متکی دلایل زیادی وجود دارد. اصلا از روز اول هم وجود این منوچ در وزارت خارجه زیادی بود. شایع شده که انگلیسی را خوب حرف نمی زد و در مصاحبه به انگلیسی به جای اینکه بگوید “احمدی نژاد ایز ا گود گای” ( احمدی نژاد آدم خوبی است) گفته بود “احمدی نژاد ایز ا گود گی”(احمدی نژاد همجنسگرای خوبی است) در حالی که به نظر خیلی ها احمدی نژاد اصلا همجنسگرای خوبی نیست، با وجود اینکه مردها را ناجور ماچ می کند و با زنها میانه خوبی ندارد، ولی نه قیافه اش، نه تیپ اش، نه رفتارش جوری نیست که به هیچ قیمت بشود آبش کرد. به همین دلیل است که فکر می کنم این شایعه است و این جوری که می گویند نیست. دلایلی که کشف شده و از اول هم وجود داشته چنین است:

اول، مهم ترین کار متکی این بود که نامه های احمدی نژاد را به روسای جمهور جهان بدهد و جوابش را از آنها بگیرد و بیاورد، فرض کنید که این آقای متکی صد تا نامه برده برای رئیس جمهور فرانسه و آلمان و آمریکا و پاپ و هزار تا آدم حسابی دیگر، یک جواب هم نیاورده. خوب شما باشید چی کار می کنید؟ بالاخره صبر هم حدی دارد. به نظرم صبرش سرآمده بود.

دوم، فکر کنید مثلا پادشاه عربستان به ایران سفر می کند، برای اینکه بتواند روابطش را با ایران درست کند، باید با هاشمی ملاقات کند، بعد مجبور است برای اینکه عکس بگیرد با احمدی نژاد ملاقات کند، برای اینکه با ایران در مورد جهان اسلام توافق کند، باید با خامنه ای ملاقات کند، اگر بخواهد بفهمد ایران چه خبر است، باید با سفیر خودش در تهران دیدار کند، اگر هم بخواهد بداند ایران دارد در عربستان چکار می کند، باید با سفیر ایران در عربستان دیدار کند. اصلا کاری به متکی ندارد.

سوم، اصولا وزیر خارجه برای برقراری ارتباط با کشورهای خارجی است، در دولت احمدی نژاد رابطه ما با اروپا که از طریق حمله به سفارت آنها برقرار می شود، پس مسوول سیاست خارجی در مورد اروپا نیروی انتظامی است، ارتباط با آمریکا هم که تیول شخصی احمدی نژاد است و متکی در سفر به نیویورک فقط جای اضافی در هواپیما می گرفت، روابط با آمریکای لاتین هم که از طریق سپاه و رئیس جمهور برقرار می شود، روابط با آفریقا هم از طریق کمیته امداد برقرار می شد، می ماند روابط با اسرائیل که آن هم از طریق وزیر علوم برقرار می شد، با کشورهای همسایه هم که رابطه نداریم، پس وزیر خارجه به چه درد می خورد؟

چهار، یکی از کارهای مهم وزارت خارجه گرفتن تصمیم در مورد رابطه با کشورهای خارجی است. این کار کار مجلس است، اما چون مجلس فعلا در ته امور است، رهبری خودش تصمیم می گیرد. گاهی تصمیمات را به متکی می گفتند، گاهی هم یادشان می رفت. از طرف دیگر یک عنصر مهم تصمیم گیری خارجی سپاه و بعد از آن شورای امنیت ملی و مهم تر از همه وزارت مسکن و بعد از آن سازمان تبلیغات است. تقریبا در پنج سال گذشته وزارت خارجه هیچ تصمیمی در مورد سیاست خارجی نگرفته است، پس بهتر است برود لای دست پدرش. چون اگر می خواست برود لای پای پدرش از مشائی استفاده می شود، به همین دلیل متکی برکنار شد.

پنج، یک وظیفه مهم وزارت خارجه هر کشوری، البته ایران فعلا کشور محسوب نمی شود و خودش یک کره مستقل از کره زمین است، تعیین سفیر و کاردار و چیزهای دیگر است. الآن چهار سال است که هر سال متکی صد تا دیپلمات منصوب می کند، از اینها ده نفرشان پناهنده می شوند، پنجاه تاشان با هم برکنار می شوند و چهل نفرشان برمی گردند به تهران و بازنشسته می شوند. آقای متکی برای اینکه این سفرا را اخراج کند، معمولا به جای اینکه هر شش ماه همه سفرا را برکنار کند، هر سال یکبار این کار را می کرد، در نتیجه ریتم وزارت خارجه کند شده بود. به همین دلیل برکنار شد.

شش، یکی از کارهای دیگری که وزیر خارجه باید انجام دهد، اعمال دیپلماسی است. مثلا دیپلماسی در قبال آمریکا. در حالی که وزیر خارجه برای اجاره سفارتخانه به واشنگتن رفته است، رهبر کشور اعلام می کند که هر گونه رابطه با آمریکا حرام است، در همان حال احمدی نژاد یک نامه برای رئیس جمهور آمریکا می نویسد و از او می خواهد که بدون هیچ پیش شرطی قربان همدیگر بروند، در همان روز مشائی مشغول بازدید از پنتاگون است، سردار جزایری هم در حال سازماندهی تظاهرات مسلمانان علیه اوباما و ترور دو سه نفر از مخالفان در آمریکاست، وزیر خارجه هم طفل معصوم از هیچ چیز خبر ندارد. به نظر شما یک طفل معصوم به درد وزارت خارجه می خورد؟

هفت، وزیر خارجه باید یک آدم هفت خط شارلاتان دروغگوی زرنگ پرروی دودوزه باز و همه فن حریف و اهل بده و بستان و ضمنا مسلمان اصیل باشد، کلا ما یک نفر آدم اینجوری پیدا کردیم که با یک کودتا شد رئیس جمهور. این متکی بطور کلی ماست بود. از ماست هم فقط برای ماست و خیار پای لیوان محتوی چیزهای روسی استفاده می کنند نه برای وزارت خارجه.

هشت، ببینید، ما در ماه فروردین پارسال بزرگترین شرکای اقتصادی مان فرانسه و آلمان و انگلیس بودند که سه ماه بعد تبدیل به بزرگترین دشمنان دولت شده بودند. در ماه خرداد چین و روسیه و کوبا بزرگترین شرکای سیاسی دولت بودند که یک ماه بعد هر سه تای شان رفته بودند داشتند با آمریکا گرگم به هوا بازی می کردند، در ماه شهریور بزرگترین شرکای اقتصادی و سیاسی ایران در عرض 24 ساعت کشف شدند، ترکیه و برزیل و مجمع الجزایر قمر، که دولت ایران بعد از 36 سال که مطلقا با برزیل هیچ رابطه ای نداشت، در عرض دو روز شصت درصد روابطش را با برزیل برقرار کرد. خوب، این همه کارها را با این سرعت و جلوی چشم مردم هیچ ژانگولری نمی تواند انجام بدهد. همین بود که اکثر خبرهای سیاست خارجی را متکی از اخبار می شنید. به نظر شما اصلا این مملکت وزیر خارجه می خواهد یا شعبده باز؟

نه: یکی از مهم ترین مشکلات وزارت خارجه این بود که وزارت اطلاعات به وزارت خارجه دستور می داد که با ایرانیان خارج از کشور مثل آقای حسن و اصغر و پدرام نباید تماس بگیرید، بعدا وزیر خارجه در تهران در جلسه ای شرکت می کرد که آقای حسن و اصغر و پدرام در آن اعضای هیات رئیسه بودند و یکی شان داشت دست رئیس جمهور را می مالید. طبیعی است که اعضای وزارت خارجه احساس امنیت نمی کنند و فکر می کنند هر هفته حسن و اصغر و پدرام گزارش سفارت را به دولت می دهد.

ده، و آخرین دلیل اینکه وقتی یک دولت سیاست خارجی ندارد، چه نیازی به وزیر خارجه دارد.