نیروهای جناح راست پس از شکست در انتخابات، سیاست تبلیغاتی تازه ای در پیش گرفتهاند: آنها حسن روحانی را یکی از نیروهای اصولگرا معرفی میکنند و مدعیاند که پیروز نهایی انتخابات، آنها هستند و نه اصلاحطلبان یا حامیان هاشمیرفسنجانی.
برخی از راستگرایان که با عنوان اصولگرا شناخته می شوند
نیز از روحانی با عنوان بهتری گزینه موجود در میان کاندیداها نام میبرند و پیروزی وی را اتفاقی خوشایند و دلچسب توصیف میکنند.
مصطفی پورمحمدی، رییس سازمان بازرسی کل کشور، در دیدار با جمعی از وبلاگنویسان، به انتقاد از افرادی پرداخته که پیروزی روحانی را “عذاب الهی” تصویر میکنند و تهدید کرده که در صورت ادامهی چنین روندی، آنها باید در انتظار “زندان” باشند تا “جوابگوی برخی سوالها باشند”. وی گفته است: “بعد از پیروزی روحانی یک عده در حال ارسال پیامکهایی هستند که وای٬ با پیروزی روحانی از آسمان عذاب الهی خواهد آمد… باید فکر کنیم چه کردیم که ناگهان در آستانه انتخابات ظرف یک هفته فضای سیاسی (در گرایش مردم به کاندیداها) تغییر میکند”.
همزمان حبیبالله عسگراولادی، رییس جبهه پیروان خط امام و رهبری، با بیان اینکه اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ شکست نخوردند چرا که حسن روحانی اصولگرایی باسابقه است، گفته “روحانی را خیر الموجودین میدانم”.
این ادعا به نوعی از سوی آیتالله مکارم شیرازی، از مراجعتقلید نزدیک به اصولگرایان، نیز تکرار شده است. مکارم شیرازی در این زمینه گفته است: “از نظر میزان حضور و شخص منتخب شاید بهتر از این وجود نداشت که خداوند برای ما مقدر کرده است… انتخاب روحانی به ریاست جمهوری نشاندهنده اعتماد دوباره مردم به حوزههای علمیه است”.
اسدالله بادامچیان، قائممقام حزب موتلفه نیز گفته است که حمایت اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی در میزان آرای حسن روحانی نقشی نداشت و “این تحلیلی است که اصلاحطلبان برای فرار از شکست عنوان میکنند. هاشمی با شکستی که از احمدینژاد خورد، چطور میتوانست به رایآوری روحانی کمک کند”.
در تحولی دیگر احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران و عضو مجلس خبرگان، با اشاره به زمان انتخاب اعضای کابینه دولت روحانی، چنین خطاب به وی سخن گفته است: “مراقب باشید که برخی از شعار شما یعنی اعتدال استفاده ابزاری نکنند؛ کسانی که تندترین مواضع را در فتنه سال ۸۸ داشتند و حتی معرکهگردان آتش فتنه بودند و در برابر درخواست متواضعانه رهبری که اردوکشی خیابانی را کنار بگذارید اقدام به هدایت این اردوکشیها کردند. مواظب باشید که این افراد پرچم اعتدال را بلند نکنند، اینها تندروهای افراطی هستند؛ کسانی که در سال ۸۸، هشت ماه کشور در التهاب گذاشتند معتدل نیستند و نباید اجازه داد آنها با استفاده ابزاری از این شعار وارد صحنه شوند”.
همزمان حسین شریعتمداری، نماینده رهبر جمهوریاسلامی در موسسه کیهان، در سرمقاله روز شنبه این روزنامه نوشت که در انتخابات اخیر: “گفتمان اصولگرایی پیروز شده است. واقعیتی که برای دشمنان بیرونی، اصحاب فتنه و برخی از مدعیان اصلاحات تلخ و ناگوار بود تا آنجا که هیچیک از آنها نتوانستند ناخشنودی آمیخته به عصبانیت خود را از مواضع دکترروحانی پنهان کنند… مدعیان اصلاحات شکست سختی را متحمل شدهاند. اصلاحطلبان این شکست را از قبل پیشبینی میکردند و به همین علت نامزد اختصاصی خود را برای پیشگیری از وزنکشی در انتخابات، مجبور به کنارهگیری کردند. روحانی تاکید کرده بود که نمیخواهد وامدار هیچ گروهی باشد و در صورت پیروزی، از کسانی که اعلام حمایت کردهاند بدون ذکر وابستگی گروهی و حزبی آنها تشکر خواهد کرد که کرد! و کاش از عوامل فتنه آمریکایی- اسرائیلی تشکر نمیکرد. مدعیان اصلاحات از پاسخ های آقای روحانی در کنفرانس خبری، که علیرغم اصرار خبرنگاران زنجیرهای حاضر نشده بود جبهه اصلاحات را در آرای خود سهیم کند، به شدت عصبانی هستند. سران این جبهه نتیجه گرفتهاند که با حضور در انتخابات به دروغ بودن ادعای تقلب در انتخابات 88 و خیانتی که مرتکب شده بودند اعتراف کردهاند ولی در مقابل این هزینه کلان، هیچ دستاوردی نداشتهاند. این جبهه و دشمنان بیرونی با مشاهده پلاک دریافتهاند، ماشینی که شسته بودند متعلق به آنها نبوده است!”
اما سیاست تبلیغاتی تندروهای اصولگرا کوشش برای پرهیز از قبول شکست و روحیه دادن به هواداران نیست بلکه به موازات آن تلاش برای جدا کردن روحانی از اصلاحطلبان و نیروهای نزدیک به طیف هاشمیرفسنجانی، نیز در دستور کار است. با این همه در روزهای گذشته حملات علیه مصباحیزدی، علیاکبر ولایتی و سعید جلیلی تکرار شده است.
احمد کریمیاصفهانی٬ دبیرکل جامعه اصناف و بازار، در گفتوگویی پیرامون عدم اجماع اصولگرایان در انتخابات و دلایل شکست آنها، با اشاره به موضعگیریهای محمدتقی مصباحیزدی، گفته است: “آیت الله مصباح یزدی متاسفانه سازجدایی در بین علمای قم را میزند که این حرکت ناپسند و ناشایسته است. ایشان در انتخابات نیز دچار رفتارهای متناقض شده بودند به طوری که پیش از انتخابات لنکرانی را به عنوان گزینه اصلح معرفی میکردند و از ناکارآمدی جلیلی سخن میگفتند ولی به محض عدم احراز صلاحیت لنکرانی، جلیلی را به عنوان گزینه اصلح عنوان کردند”.
اصولگرایان همچنین از مواردی نظیر عدم اجماع و اختلاف میان گروهها و نهادهای مختلف در دست آنها، نظیر مجلس و دولت، به عنوان یکی دیگر از دلایل شکست خود نام میبرند. حسین اللهکرم، از رهبران سابق انصار حزبالله، در این زمینه گفته است: “ما در روز چهار شنبه به این نتیجه رسیدیم که تنها با انصراف جلیلی ممکن است جریان اصولگرایی بتواند در انتخابات به موفقیت برسد . بنابراین به او پیغام دادیم تا به نفع قالیباف کنار بکشد… با انصراف هر کدام دیگر از آقایان ولایتی ، رضایی و قالیباف بخشی از سبد رای ایشان به آرای روحانی اضافه می شد و تنها سبد رای جلیلی بود که می توانست به موفقیت گفتمان اصولگرایی کمک کند”.
همزمان مصطفی میرلوحی٬ مسوول دفتر محمدرضا مهدوی کنی، رییس مجلس خبرگان، پرده از پیغامهای وی به اصولگرایان برای اعلام انصراف و ائتلاف در انتخابات و بیاعتنایی کاندیداها، برداشته است. میرلوحی گفته: “آیتالله برای اینکه نظر خاتمه دهنده را ارائه بدهند، چند بار تماس گرفته بودند و بهناچار نامه هم نوشتند اما آقای ولایتی توصیهها را نپذیرفتند. من حتی خودم هم صحبت کردم اما آقایان قطع کردند و بعد به پیغامها و تماسهای ما هم جواب ندادند. اما اینکه چهچیزی باعث شد ایشان امتناع کنند باید خودشان پاسخ بدهند… پس از بررسیهای اولیه قرار بود که نفر واحد انتخاب بشود اما گفتند بعد از ثبتنام این فرد انتخاب شود. پاسخ داده شد که تعدد کاندیداها توجه اقشار را معطوف به چند نفر میکند و کار سخت میشود؛ اعلام کردند که خیر. بعد گفتند تبلیغات شروع بشود، تبلیغات کردند و گفتیم اینطور متفرق میشوید و بعد گفتند که مناظرات انجام بشود و عملاً آن چیزی که باید اتفاق میافتاد، حاصل نشد. بعد هم ما بهشوخی گفتیم: یکدفعه بیست و چهارم خردادماه کاندیدا معرفی کنید! گفتیم اینکه دوستان بخواهند تا آخرین لحظه با هم رقابت کنند، چه ائتلافی است؟ خلاصه اینکه به توصیهها و سفارشها هم توجه نکردند”.