مهلت ۲۴ نوامبر برای توافق هستهای ایران نزدیک است اما شرایط خوب نیست. حال که کمتر از سه هفته به این مهلت باقی مانده، ایران در مذاکرات موضع تندی اتخاذ کرده است. با اینکه برای دستیابی به توافق فرصت هست اما استراتژی کنونی پرزیدنت اوباما مشکلآفرین شده است.
روز گذشته وال استریت ژورنال گزارش داد که اوباما ماه پیش، چهارمین نامه محرمانه خود را به آیتالله خامنهای نوشته است. بنا بر این منابع، این نامه با هدف تقویت کمپین مبارزه با داعش و تشویق رهبر ایران به توافق هستهای نوشته شده است.
میتوان تصور کرد نامه نوشتن که ضرری ندارد؛ اما در واقع دارد. وال استریت به نقل از یک مقام ارشد کاخ سفید میگوید: “ما به ایرانیها پیامهایی دادیم… گفتیم هدف ما داعش است. ما این را به عنوان سکویی برای اشغال دوباره عراق یا تضعیف ایران نمیبینیم.”
تندروهای ایران تمایل دارند این نامه را به عنوان نرمش آمریکا قلمداد کنند. اما موضوع عمیقتری وجود دارد. در حالیکه که آمریکا از بیروت تا بغداد، از صنعا تا واشنگتن پیشنهاد دوستی میدهد، ایران با فرصتطلبی خشونتباری قدرت میگیرد. اعضای پارلمان لبنان و عراق اعلامیه صلح ایران را همانطور که هست به رسمیت میشناسند: یک پرده نازک که برنامهای استبدادگرا را پنهان میکند. بسیاری از مقامات نظامی آمریکا به خاطر تجربه شخصی همین نظر بدبینانه را دارند.
مسلما دیپلماسی جای خود را دارد. اما بین دیپلماسی و توهم فرق وجود دارد. بیشتر و بیشتر به نظر میرسد که ایران با مهارت تمام با آمریکا بازی میکند تا داستانهای خیالیش را باور کند. این طور نیست که اوباما نباید برای رسیدن به یک توافق خوب امیتاز بدهد. باید این کار را بکند. اما اوباما با دادن امتیازات زیاد به ایران اشتهای تندروهای این کشور را باز میکند. یکی از خواستههای ایران در مذاکرات هستهای این است که راکتور آب سنگین اراک را که میتواند برای سلاح هستهای پلوتونیوم سوخت تولید کند نگه دارد. اینکه هنوز در مورد این خط قرمز مذاکره میشود نشانه خوبی نیست. از این مهمتر، برخورد کنونی کاخ سفید روحانی را به جای تقویت، تضعیف میکند.
وقتی آیتالله خامنهی از رئیسجمهور آمریکا نامهای مضطربانه دریافت میکند، تشویق میشود توافق را با قواعد ایران پیش ببرد. با اینکه به نظر میرسد خامنهای یک تندرو با دغدغههای مصلحتاندیشانه است، اما تنها به یک دلیل به روحانی اجازه مذاکرات هستهای را داده است: اقتصاد.
در حالیکه ایران به خاطر تحریمها و کاهش قیمت نفت تحت فشار شدید قرار دارد، مجبور است مذاکره کند. خامنهای به عنوان رهبر یک جمعیت جوان که به میزان زیادی از لحاظ فرهنگی و فکری با غرب ارتباط دارد، بیم آن دارد که فشار اقتصادی باعث بیثباتی اجتماعی شود و انقلاب اسلامی را مورد تهدید قرار دهد. بنابراین مصلحتاندیشی او به خاطر فشار بر اقتصاد ایران است.
اوباما باید به مشکلات اقتصادی ایران توجه کند و دادن امتیازات را به خاطر سه دستورالعمل در قبال ایرانیها محدود کند. اول اینکه، آمریکا در عوض بازرسیهای بدونتاخیر، تعطیلی تجهیزات سلاح با ریسک بالا و محدود کردن سانتریفیوژها، به دنبال یک توافق است و اجازه فعالیتهای غنیسازی با درجه پایین را خواهد داد. دوم اینکه، آمریکا یک توافق بد را قبول نمیکند و اگر مهلت توافق بگذرد تحریمهای سختتری اعمال خواهد کرد. سوم، گزینه نظامی است که با اینکه بسیار پیچیده است اما هنوز روی میز است. جمهوریخواهان باید در مورد این گزینه از اوباما حمایت کنند.
در آخر اینکه آیتالله خامنهی باید درک کند که آمریکا مصمم است و به محک زدن آن باعث میشود ایران در شرایط بدتری قرار بگیرد.
منبع: نشنال ریویو - 7 نوامبر