سیمای وزیر جدید ارشاد:
او هم از شورای امنیت ملی آمد
علی جنتی، یازدهمین وزیر “فرهنگ و ارشاد اسلامی” است و مثل اغلب آنها از عرضه امنیت و سیاست برای مهار فرهنگ وگسترش فرهنگ اسلامی مامور شده است. نویسنده محبوبش امیر عشیری – پاورقی نویس ده های 40 و 50 – است که مشهورترین کتابش شبح گرگ نام دارد.جناب وزیر از خیل بزرگان ادب ایران از کسی نام نمی برد. از ادب و فرهنگ جهان در حد یکی دو کتاب از فلسطین چیر بیشتری را نمی شناسد. معلوم نیست اساسا سینمارفته و فیلمی دیده است یانه. برای دیدن تئاتر وقت نداشته است. وزیر ارشاد مورد علاقه اش علی لاریجانی است.
این مصاحبه از وزیر جدید فرهنگ در سرزمین فردوسی و حافظ وخیام و هدایت و فروغ و شاملو، تصویری اولیه بدست می دهد که باید دید در عمل چه خواهد شد.
چه شد که آقای روحانی شما را برای پُست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انتخاب کرد؟
یکی از دلایلش آشنایی من با ایشان است که سابقهی 48 ساله دارد. دوسال بعد از وقتی که به حوزه علمیه قم آمدند با ایشان آشنایی پیدا کردم و تا سالهای 53 و 54 در قم با ایشان مرتب محشور بودم. بعد از انقلاب نیز با هم همکاری داشتیم در شورای سرپرستی صدا و سیما. ایشان نمایندهی مجلس بودند در شورای سرپرستی صدا و سیما. من هم نمایندهی قوهی قضاییه بودم از طرف مرحوم دکتر بهشتی. سه سال آنجا با هم همکاری نزدیک داشتیم. بعد از اینکه از سفارت کویت برگشتم در سالهای 81 تا 84 به کمیتهی فرهنگی اجتماعی دبیرخانهی شورای عالی امنیت ملی رفتم و باز با ایشان همکاری نزدیک داشتم. لذا من عنصر ناشناختهای از نظر ایشان نیستم و طبیعتاً بر اساس شناختی که ایشان از من داشتند این انتخاب صورت گرفت.
یعنی ایدهی خاصی برای ادارهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از طرف شما به ایشان منتقل نشده بود که بخواهند بر اساس آن شما را انتخاب کنند؟
ایشان بر اساس شناختی که از دیدگاههای من دربارهی مسائل فرهنگی و سیاسی در طول این سالها پیدا کرده بودند وبرداشتی که داشتنند مرا انتخاب کردند.
عصارهی برنامهی شما که میخواهید بر اساس آن وزارت ارشاد را اداره کنید چه هست؟
در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در حال حاضر، در بخشهای مختلف کتاب، فیلم، موسیقی و هنرهای تجسمی مشکلات متعددی وجود دارد که موجب نگرانی و گاهی ناامیدی اهل فرهنگ و هنر شده. من یک مطالعهی اجمالی روی وزارتخانه داشتم و متوجه شدم برای حدود 114 مورد افراد موظف هستند از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز بگیرند. هنرمندان گاهی برای یک فعالیت باید چند بار مجوز بگیرند. مثلاً برای یک فیلم از زمانی که سناریوی آن نوشته میشود تا زمانی که قرار است اکران شود چندین بار باید مجوز گرفته شود. در مورد کتاب باز به همین ترتیب است. گاهی کتابی برای مجوز به وزارت ارشاد تحویل داده میشود و دو سال طول میکشد تا مجوز بگیرد. گاه خردهگیریهایی نسبت به بعضی از مطالب کتاب میشود و میگویند فلان قسمت باید حذف شود و گاهی ممیزیهایی روی کتاب صورت میگیرد که سلیقهای است. اینها برای نویسندهها و هنرمندان مشکلاتی درست میکند و به جای اینکه آنها دو سال دنبال مجوز کتابشان بدوند میتوانند اثر تازهای را خلق کنند.
از شعارهای رئیسجمهور در دورهی رقابتهای انتخاباتی این بود که او به کنترلِ کتابها پیش از انتشار اعتقادی ندارد. شما هم همین عقیده را دارید؟
من آنچه بدواً فکر میکنم این است که ما باید ممیزی قبل از چاپ را برداریم. البته این از مسائلی است که باید پس از استقرار در وارد وزارتخانه بررسی شود چون ابعاد مختلفی دارد و نمیشود یک بعدی به آنها نگاه کرد. اما چیزی که الان در ذهنم هست و فکر میکنم جزو کارهایی است که باید دنبال کنیم برداشتن ممیزی قبل از نشر است. ما باید چارچوبهای قانونی را به طور شفاف بیان کنیم و در اختیار ناشران قرار دهیم تا آنها به نوعی خودتنظیمی داشته باشند. به این معنا که خودشان کتابهایی را که تحویل میگیرند از این جهت بررسی کنند که با ضوابط همخوانی دارد یا ندارد.
یعنی ممیزی را میخواهید به ناشران واگذار کنید؟
ممیزی را به ناشران واگذار نمیکنیم. ممیزی قبل از نشر را بر میداریم. خود ناشر وقتی روی کتابی سرمایهگذاری میکند که سه هزار تیراژ دارد، میداند اگر آن کتاب از چارچوبهای قانونی خارج بشود سرمایهاش دچار مشکل میشود و مجبور میشود صفحاتی از کتاب را تغییر بدهد تا با ضوابط منطبق شود. لذا از همان اول ناشر این ضوابط را مراعات خواهد کرد. بعد نوبت ممیزی بعد از انتشار میرسد که آن هم باید در چارچوب قانون باشد. این کار باید توسط افراد صاحبنظر و اهل فکر صورت بگیرد و از خردهگیری واعمال سلیقهی شخصی خودداری شود.
وقتی کتاب چاپ شد چطوری میخواهید آن را ممیزی کنید؟
همان کاری که قبل از چاپ انجام میشد بعد از چاپ انجام میشود.
یعنی قبل از اینکه کتاب توزیع شود باید از شما مجوز بگیرد؟
یک بار این مجوز را میگیرد.
فرض کنیم کتابی چاپ شده و ناشر روی آن سرمایهگذاری کرده. بعد شما به آن مجوز توزیع نمیدهید. چه میشود؟
خب ضوابط باید به صورت شفاف اعلام شود و خود ناشر کتابی را که میخواند باید بفهمد که این کتاب با مقررات همخوانی دارد یا ندارد. خود ناشر قبل از اینکه کتاب را چاپ کند باید به نویسنده بگوید این قسمت را حذف کند.
یک مسأله هست و آن فرق بین ممیزی و سانسور است. وزارت ارشاد می گوید کاری که میکند ممیزی است ولی نویسندهها میگویند این کار وزارت ارشاد سانسور است.
ممیزی کلمهی محترمانهی همان سانسور است. اسمش را هر چه میخواهید بگذارید مهم نیست. وظیفهی وزارت ارشاد این است که ضوابط را اجرا کند و آنها را به صورت شفاف اعلام کند.
اما این ضوابطی که شما از آن صحبت میکنید به صورت قانون در مجلس وجود ندارد.
وجود دارد. بعضی از این ضوابط مصوبات دولت است و بعضی از آنها مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
شما مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی را الزامآور میدانید؟
بله. مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگ مثل قانون الزام آور است.
منتقدان میگویند آییننامهی شورای عالی انقلاب فرهنگی صرفاً ممیزی کتابهای کودک و نوجوان را شامل میشود و کتابهای بزرگسال را شامل نمیشود.
به هر حال ما باید طابق النعل بالنعل همان ضوابط را رعایت کنیم. نباید جلوتر از قانون حرکت کنیم.
در همسایگی ایران، یعنی در افغانستان، روند انتشار به این صورت است که کتاب منتشر میشود و اگر مدعیالعموم یا فردی شکایت داشت آن شکایت به دادگاه عرضه میشود و چیزی ممیزی نمیشود.
درست مثل مطبوعات که ما اینجا به همین روش عمل میکنیم.
منتقدان میگویند مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی اصل 24 قانون اساسی را که روی آزادی نشر و بیان تأکید دارد، معطل کرده است.
مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی مغایرتی با قانون ندارد. هر چه در قانون اساسی نوشته شده باید در چارچوب قانون اجرا شود و این قانون را یا مجلس تبیین میکند یا مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی. قانون اساسی مسائل کلی را بیان میکند و مصوبات مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی آن را مقید میکند یا تشریح میکند.
اما برخی معتقدند که مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنی بر ممیزی و کنترل پیش از چاپ، مغایر با اصل آزادی بیان است.
این جزو مسایلی است که باید کارشناسی شود.
ایدهی شما برای نظارتِ بعد از چاپ یک نگرانی را ایجاد میکند که ممکن است حتی از نظارتِ قبل از چاپ هم خطرناکتر باشد و آن این است که نویسنده و ناشر را دچار خودسانسوری میکند.
طبعیتاً همینطور است. اما ناشران خودشان نسبت به مقررات آگاه هستند و اگر این مقررات کاملاً شفاف بیان شوند دیگر جای شک و شبهه نمیماند. مشکل این است که ما گاهی جلوتر از قانون حرکت میکنیم و همین مسأله مشکلاتی را درست میکند.
بنابراین در سیستمِ ممیزی شما هر چیزی اجازهی وارد شدن به بازار کتاب پیدا نخواهد کرد و باید از وزارت ارشاد مجوز بگیرد.
بله همینطور است. یکی از مسئولیتهای وزارت ارشاد نظارات است. ما گفتیم تصدیگری نباید کنیم. اما سیاستگذاری، نظارت و حمایت از وظایف وزارت ارشاد است. باید به وظیفهی نظارتی اش عمل کند.
اما نشر و سینمای ایران احتمالاً توان اجرای این ایده را که کتابها یا فیلمها بعد از چاپ یا ساخته شدن ممیزی شوند، نخواهد داشت. به لحاظ اقتصادی برای آنها خطرناک است.
باید در عمل دید. اما قبل از اینکه چنین تصمیمهایی گرفته شود با ارباب نشر و کسانی که سابقهی طولانی دارند حتماً مشورت خواهد شد. اینجور نیست که وزیر ارشاد با چهارتا از معاونانش بنشینند و تصمیم بگیرند.
در نهایت از حرفهای شما این نتیجه را میگیرم که معتقدید سانسور باید باشد.
شما اسمش را میگذارید سانسور. اما من میگویم به یک نوع نظارت و اجرای قوانین معتقد هستم. نمیشود اسم اجرای قانون را سانسور گذاشت. بگذارید تعبیر شما را درست کنم. وقتی چراغ قرمز است و شما چراغ را رد میکنید دو جور به این مسأله میشود نگاه کرد. میشود گفت شما را جریمه کردند و میشود گفت در مورد شما اعمالِ قانون کردند. جریمه همان اعمال قانون است. اما یکی میگوید جریمه لفظش بد است چون پولی را به زور از کسی میگیرند. درحالیکه همان اعمال قانون است. در بحث نظارت هم اعمال قانون میشود.
در این هشت سال اتفاقی افتاد و آن بود که وزارت ارشاد زیر امضای خودش میزد و مسئولیت سانسوری را که اعمال میکرد نمیپذیرفت. به ناشران تشر میزد که چرا کتابی را به وزارت ارشاد میفرستند که از نگاه آنها مشکل دارد. با این سیاست مجوز تعدادی از ناشران را باطل کرد. شما با این ناشران چهکار خواهید کرد؟
من بدون اینکه در جزئیات وارد شوم نمیتوانم قضاوت کنم. من باید از نزدیک مسأله را بررسی کنم و صحبت ناشران و کسانی که آنها را توقیف کردند بشنوم و بر اساس آنها تصمیمگیری کنم. اما به طور کلی معتقد نیستم که دارالنشری را به خاطر تخلف توقیف کنند. این روش معقولی نیست.
یعنی به رویکرد حذفی در عرصهی فرهنگ اعتقادی ندارید؟
به هیچ وجه.
اگر ناشری تخلف کند شما چطوری با آن برخورد میکنید؟ سیاست شما چیست؟
ما به روشهای دیگری متوسل میشویم که موجب شود جلوی آن اشتباه گرفته شود. یعنی فقط جلوی آن اشتبا ه گرفته شود. مثلاً اگر کتابی مشکل دارد جلوی آن کتاب گرفته شود نه اینکه کار نشر تعطیل شود.
در این سالها تعداد زیادی از نویسندهها از ایران رفتند و علت خروجشان این بود که احساس بیامنیتی میکردند. مثلاً کتابشان چاپ نمیشد یا به راحتی مجوز نمیگرفت. نگاه شما به این دست از نویسندهها چگونه است؟
کلاً اعتقاد من این است که باید فضای فرهنگی را از فضای امنیتی و سیاسی جدا کرد. نباید مسائل امنیتی و سیاسی را در حوزهی فرهنگ داخل کرد. خود آقای دکتر روحانی دیدگاهشان این است که باید فضای امنیتی حاکم که هنرمندان و بخشهای دیگری از آن آسیب دیدهاند تلطیف شود. کسانی که مشکل خاصی نداشته باشند میتوانند برگردند و به کارشان برسند. البته بعضی از اینها مشکلی هم ندارند ولی به قدری برایشان موانع درست شد که احساس بطالت کردند وبه خارج رفتند و پیش خودشان فکر کردند آثارشان را آنجا راحت چاپ میکنند یا فیلمشان را در خارج راحت میسازند. ما باید فضایی ایجاد کنیم که همهی کسانی که میخواهند به کشور خدمت کنند بیایند و خدمت کنند. این را هم بگویم که اینجا یک کشور اسلامی است و یکجود داردسری ارزشهای انقلاب در جامعه وجود دارد که ثمرهی خون شهدای قبل و بعد از انقلاب است و باید حرمت اینها حفظ شود. جامعهی ما یک جامعهی اسلامی است و گاه یکسری مغایرت ها را بر نمیتابد. ارباب فکر و هنر هم باید به این روحیه احترام بگذارند. اکثریت جامعهی ما خواستههایی دارد که مبتنی بر ارزشهای انقلاب و اسلام است. کسانی هستند که اصلاً حاضر نیستند این ارزشها رااحترام بگذارند و میگویند باید آزادی بیان باشد و باید هر حرفی دلشان خواست بزنند . هر کس خواست بپذیرد و هر کس نخواست نپذیرد. این نمیشود. ما یک ضوابط قانونی داریم و همه باید تابع آن باشیم. هم مسئولین باید تابع باشند هم دیگران. اگر در کشور به قانون احترام نگذاریم سنگ روی سنگ بند نمیشود.
مبنای کار در این هشت سال این بود که هر کس مورد تائید مسئولان وزارت ارشاد بود مورد عنایت قرار میگرفت و هر کس نبود طرد میشد. یکبار حتی معاون فرهنگی ارشاد این مسأله را به صراحت اعلام کرد که هر کس با ماست کارش زود پیش میرود. مبنای کار شما چه خواهد بود؟
خب اینها همه اعمال سلیقهی شخصی است. ما اگر فقط چارچوبهای قانونی را ملاک قرار دهیم، نه سلیقههای سیاسی و دیدگاههای امینتی را، مشکلی پیش نمیآید. نباید سلیقهای عمل کرد، چه اصحاب فرهنگ و هنر و چه مسئولان. چیزی که شما به آن اشاره میکنید همان اعمال سلیقههای سیاسی و شخصی است. همه باید به قانون عمل کنیم.
قانون در این چند دهه به قدری تفسیربردار بوده که همه گفتهاند بر اساس آن کار میکنند. وزارتِ ارشاد دورهی عطاءالله مهاجرانی میگفت بر اساس قانون کار میکند و وزارت ارشاد دورهی محمدحسین صفارهرندی هم میگفت بر اساس قانون کار میکند. آیا قانون مشکل دارد؟
ببینید به نظر من در برخی موارد باید در قوانین بازنگری صورت بگیرد تا بتوانیم این تسهیلات را اجرا کنیم. گاهی قوانین در بعضی مقاطع خیلی تنگنظرانه تدوین شدهاست که باید در آنها تجدیدنظر کرد. باید به سمتی برویم که تدریجا تسهیلات بیشتری ارائه کنیم. حالا اگر محدودیتهایی که باعث اجرا نشدن آن تسهیلات میشوند از جانب قوانین مجلس باشد یا از جانب مصوبات دولت باید اصلاح شوند. الان کشور به درجه ای از خردگرایی رسیده که این مسائل برایش قابل حل است. اگر کسی دنبال حل کردن مشکل باشد سعی میکند مقررات و قوانین را بازنگری کند تا بتواند تسهیلات تازه ارائه کند. الان آمارهای نگرانکنندهای وجود دارد که من به انها برخوردهام. مثلاً به آمار کتابخانهها نگاه کردم و دیدم تعداد کتابخانهها در سال 91 نسبت به سال 90 افزایش پیدا کرده و تعداد کتابها هم بیشتر شده. اما آمار کتابخوانهای این کتابخانهها کمتر شده است.
در این هشت سال به لحاظ کمیت در بعضی زمینهها مشکلی نبود. مثلاً تعداد عنوان کتابها بیشتر شد ولی تیراژ کمتر شد. یا مثلاً انگیزهی کار برای کسانی که پیشکسوت بودند از بین رفت و نوعی ناامیدی رواج پیدا کرد. شما صحبت از ارزشهای انقلاب کردید. آیا ارزشهای انقلاب در دورهی وزارت شما وسیلهای نخواهد بود برای کمتوجهی به عدهی دیگر یا حذف آنها؟
قطعاً اینطور نخواهد بود. ببینید مثلاً همین ارزشهای انقلاب به صورت مبنایی برای قوانین درآمده است. اگر وظایف وزارت ارشاد را ببینید یکی از آنها صیانت و حراست از ارزشهای انقلاب است. اما سابقهی مدیریتی من در جاهای مختلف نشان میدهد که هیچگاه دیدگاههای سیاسی متعارف در کشور را اعمال نکردهام. یعنی جریاناتی که در کشور وجود دارد اعم از چپ و راست، اصولگرا و اصلاحطلب برای من معیار و ملاک قضاوت نبودهاند و بههیچوجه دخالتی در عملکرد من نداشتهاند.
اما یک نگرانی عمده هست که گاهی رأی داده میشود به نمایش یک فیلم یا توزیع یک کتاب، ولی گروههای فشار با اختیارات فراقانونی برای دستگاه دولت نگرانی و تشویش ایجاد میکنند. با این گروهها میخواهید چهکار کنید؟
وقتی وزرات فرهنگ و ارشاد بعد از مطالعاتی که کرده و بعد از دو سال به یک اثر مجوز داده باید پای مجوزش بایستد.
یعنی شما مقابل گروه فشار میایستید؟
خب باید گروه فشار را توجیه کرد و با آن برخورد کرد، نه با مجوزی که وزارت ارشاد داده. یک فیلم برای ساختهشدن و اکران چند بار در موارد مختلف مورد نظارت قرار گرفته و مجوز گرفته. حالا اگر چهار نفر آمدند و گفتند این فیلم باید برداشته شود نباید تسلیم آن چهار تا آدم شد. وزارت ارشاد باید پای مجوزی که صادر کرده بایستید. بالاخره این وزارتخانه به عنوان نمایندهی دولت جمهوری اسلامی بعد از حذف و اصلاحات به یک فیلم یا یک کتاب مجوز داده و باید پای آن بایستد. نباید جلوی انتشار آن گرفته شود.
در صحبتهاتان اشاره کردید که نگاه سیاسی و امنیتی را نباید به حوزهی فرهنگ وارد کرد. اما خود شما سابقهتان سیاسی و دیپلماتیک است.
یک بخش آن دیپلماتیک است.
یک بخش مهم از آن. سوال این است که خود شما چطوری میخواهید این دو را از هم تفکیک کنید؟
سیاسی بودن غیر از گروهگرایی و جناحبندی است. سیاسی بودن یک دیپلمات معنایش این است که او فهم سیاسی دارد نسبت به روابط بینالملل و آنچه در حوزهی بینالملل میگذرد. او این حوزه را خوب میشناسد و میتواند با آن تعامل کند. در داخل کشور وقتی میگویند فلانی سیاسی است یعنی او میتواند مسائل داخل کشور را خوب بفهمد و تحلیل کند. این معنای انسان سیاستمدار است. اما آنچه شما به آن اشاره میکنید درست است. یعنی یک فرد ممکن است سیاسی نباشد، ولی جناحی برخورد کند. خودش جزیی از یک گروه شده و تمام وفاداریش به آن گروه است و مقابلِ همهی رقبای خودش میایستد. درحالیکه یک فرد وقتی مسئولیتی را به عهده میگیرد دیگر مثل یک عضو از یک گروه نباید عمل کند و باید نقش پدرانه ایفا کند. من دو دوره استاندار بودم و در استانهای مسوولیت داشتمم؛ استانهایی مثل خراسان قبل از تقسیم . من طبیعتا نسبت به مسائل سیاسی ناآگاه و بیتفاوت نبودم. اما هیچگاه دیدگاه سیاسیام تأثیری در انتصابات و انتخاب فرمانداران و بخشداران و معاونین نداشت.
این موضوع از این جهت طرح میشود که شخص وقتی در مقام وزیر ارشاد قرار میگیرد لازم است با دغدغههای نویسندگان و هنرمندان آشنا باشد.
بله، من حدود شش سالی که در وزارت ارشاد بودم بیشتر در حوزهی بینالملل کار کردم. سه سال معاون بینالملل وزارت ارشاد بودم و بعد که این معاونت به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تغییر نام پیدا کرد به آنجا رفتم و سه سال هم قایم مقام سازمان بودم. درست است که بیشتر کارم در حوزه روابط بینالملل و خارجی بوده، ولی از نزدیک در شورای معاونین وزارت ارشاد حضور داشتم و عموماً با مسائل فرهنگی هنری محشور بودم و در بحثها مشارکت داشتم.
هنوز فکری دربارهی معاونها نکردهاید؟
هنوز به آن مرحله نرسیده که بخواهیم قطعی به این مسأله فکر کنیم.
پُست وزارت شما که قطعی است؟
تا کنون به نظر میرسد قطعی باشد ولی به هر حال تا آخرین لحظه قابل تغییر است.
فکر میکنید به راحتی از مجلس رأی اعتماد بگیرید؟
فکر میکنم بنای مجلس بر تعامل با این دولت است و همهی کسانی که از طرف رئیسجمهور معرفی شوند رأی اعتماد خواهند گرفت.
برنامههاتان را به کمیسیون فرهنگی دادهاید؟
هنوز نه. باید کابینه به صورت رسمی به مجلس معرفی شود و بعد وزیر پیشنهادی برنامههاش را به نمایندگان بدهد.
یکی از شعارهای آقای روحانی در دورهی رقابتها کاهش تصدیگری دولت بود. اتحادیهها و تشکلهایی در حوزهی فرهنگ وجود دارد که صنفی هستند. شما از این انجمنها و کانونها حمایت میکنید؟
یکی از سیاستهای کلی که دنبال میکنم این است که حتیالامکان تصدیگریها به بخش خصوصی و نهادهای غیردولتی واگذار شود تا حودشان کارها را انجام دهند. قطعاً باید نسبت به تقویت تشکلهای مدنی تلاش بیشتری کرد. اما این را هم فراموش نکنید که بخش عمدهای از واحدهای صنفی تحت پوشش وزارت رفاه هستند و باید با هماهنگی نزدیک با وزارت رفاه این سیاست را دنبال کنیم. سیاست این دولت این است که تا جایی که امکانپذیر باشد در بخشهای اقتصادی و فرهنگی کارها واگذار شود و دولتِ فربه را بایدلاغر کرد.
هر سال از برنامههای مهم وزارت ارشاد برگزاری نمایشگاه کتاب است که قبلاً سهم اتحادیهی ناشران و کتابفروشان در برگزاری آن پررنگتر بود. مثلاً در این مورد شما کار را واگذار خواهید کرد؟
من در مورد این موضوع خاص نمیتوانم بدون نظر کارشناسی چیزی را بیان کنم. اما سیاست کلی همین است که اشاره کردم. تا آنجا که امکانش هست این تصدیگریها واگذار میشود. دولت نباید بی جهت وارد کارها شود. این تجربهی دنیاست. حتی کشورهای بلوک شرق سابق هم که صددرصد سوسیالیستی و دولت سالاربودند بعد از جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به این سمت پیش رفتند.
مجادلههایی در این سالها در گرفت که جنجالی شدند. مسالهی توقیف ناشران یا مجوز ندادن به آثار ادبی و داستانی، یا تعطیلی خانهی سینما. قطعاً حل شدن این موضوعات نشانهای خواهد بود از باز شدن فضا و امیدواری به فعالیت دوباره. شما به این مناقشهها به نفع اهالی فرهنگ پایان میدهید، یا خیر؟
دو بخش را گفتید؛ یکی رمانها و کتابهایی که مجوز نمیگیرند. من از اینها اطلاع دقیق ندارم و نمیتوانم نظر دقیق بدهم. اما دربارهی خانهی سینما نظرم این است که باید مشکل آن حل شود. متأسفانه برخوردهای نامناسبی صورت گرفته است و خانهی سینماباید به محلی برای فعالیت سینماگران تبدیل شود
شما معتقدید خانهی سینما باید باز شود؟
بر اساس بررسیهایی که صورت گرفته خانهی سینما در نتیجه یک سری خردهگیریها که به ظاهر هم جنبهی قانونی داشت تعطیل شد. این مرکز را که متعلق به جمع کثیری از هنرمندان حوزهی سینما بود توقیف کردند و بهجای اینکه مشکل را حل کنند، مشکل درست کردند. خانهی سینما در اولین فرصت باید بازگشایی شود.
دربارهی انجمن صنفی روزنامهنگاران چطور؟
من دربارهی این انجمن اکنون قضاوتی ندارم. برخی موارد هست که در این چند سالهی اخیر به وجود آمدهاند و به دلیل اینکه من در این چند سال ارتباط نزدیکی با وزارتخانه و قوانین حاکم بر آنجا نداشتهام نمیتوانم نظر دقیق بدهم. باید بعد از بررسی موضوعات دربارهی آنها تصمیمگیری کرد.
و این سیاست کلی باید پایانی بر تمام تندوریها باشد؟
بله. دولت، دولت اعتدال است و تندرویهایی را که صورت میگیرد بر نمیتابد.
جوایز متعددی وزارت ارشاد در این شش سال راهاندازی کرد که در زمینههای مختلف بودند. شما آنها را دنبال خواهید کرد؟
مقصودتان کدام جوایز است؟
آلاحمد، پروین، قلم زرین، گام اول، کتاب فصل و… سیاست وزارت ارشاد این بود که جوایز خصوصی را بیرمق کند و جوایز دولتی را جایگزین آنها کند تا تکصدایی را حاکم کند. البته بعضی از جوایز دولتی مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی هستند.
جوایزی که مصوب شده باید بر همان اساس عمل شود. اصل این که به اهالی فرهنگ جایزه داده شود امری مطلوب است. بالاخره کسانی که خوب کار کرده اند با آنها که خوب کار نکرده اند باید تفاوت داشته باشند. باید از کسانی که اثر برجستهای را خلق کردهاند قدردانی کرد. منتها آن نکتهای که مورد نظر شماست اعمال سلیقهی خاص در اهدای جوایز به افراد است. یعنی بر اساس برخی دیدگاههای سیاسی یا شخصی،عدهای را حذف کنیم و گروه دیگری را مورد لطف و توجه قرار دهیم. این اشتباه است که کسانی را که صددرصد همراه ما و مورد تائیدمان هستند در لیست جوایز بگنجانیم. این اشتباه است. ایرادی که وجود دارد در نگرش و اعمال نظرهای شخصی و سیاسی است.
شما از جوایز خصوصی حمایت خواهید کرد یا دستکم برای آنها مانع ایجاد نخواهید کرد؟
اگر قانون حقی به بخش خصوصی داده باشد که جایزه بدهد خب باید مسابقه جایزهاش را برگزار کند. دلیلی ندارد که از طرف ارشاد یا جای دیگر سنگاندازی شود. ببیند شما همهاش اشاره میکنید به هشت ساله گذشته و مدام آن را به یاد میآورید. آن روزها را باید فراموش کنید.
اما لازم است آن دوره یادآوری شود تا آن روزها برای فرهنگ و هنر دیگر تکرار نشود.
دورهی گذشته را باید به فراموشی بسپارید و یک صفحهی جدید را باز کنید. سیاستهای جدید پیشروست و آقای دکتر روحانی هم در رقابتهای انتخاباتی و دیگر فرصتها این سیاستها را اعلام کرده اند. برنامهای به مجلس میدهند که در آن برنامه خواهید دید سیاستهای فرهنگی خیلی با گذشته متفاوت است.
موسیقی مورد علاقهی شما چیست؟
موسیقی مورد علاقهام موسیقی کلاسیک وطنی است. در بین گروههای موسیقی سنتی که در صحنه هستند آقای شجریان را فردی کمنظیر، بلکه بینظیر میدانم. افرادی مثل آقای شهرام ناظری را دوست دارم و به کارهایش، از گذشتهی دور تا الان، به طور جد علاقهمندم.
منتقدان میگویند سالنهای موسیقی در این چند سال به صورت عادلانه داده نشد و مجوز برگزاری کنسرت یا انتشار آلبوم به سختی داده شد. شما اینها را چهطور برطرف میکنید؟
این را شما باید توجه داشته باشید که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ممکن است یک سری سیاستهایی داشته باشد و چارچوبهایی را سر لوحهی کار خودش قرار بدهد، ولی دستگاههای دیگری هم وجود دارند که موانع و محدودیتهایی را برای اجرای این سیاستها اعمال میکنند. آنجایی که یک برنامه خارج از قدرت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد دیگر کاری نمیشود کرد. اما تا آنجا که در قدرت و اختیار وزارت ارشاد باشد عمل خواهد کرد.
رمان هم میخوانید؟
متاسفانه برای رمان خیلی وقت ندارم و دستکم در این شرایط سنی ایجاب نمیکند رمان بخوانم . اما در جوانی خیلی رمان میخواندم. رمانهای امیر عشیری را پیش از انقلاب بارها خوانده ام. اما در شرایط فعلی و در سالیان اخیر کتابهای حوزهی سیاست خارجی بسیار مورد علاقهی من بودهاند. خودم کتابهایی در حوزهی خاورمیانه و مسألهی فلسطین ترجمه کرده ام که بیشتربه دلیل علاقه ام به این موضوع بود. قبل انقلاب هم اثری را ترجمه کردم؛ “تجربیاتی از انقلاب فلسطین” که سال 1354 آن را ترجمه کردم. سال 1355 “کمکهای نظامی آمریکا به ایران ” را ترجمه کردم که در زمان رژیم سابق چاپ شد. کتابهای تاریخی را خیلی دوست دارم. تاریخ معاصر و انقلاب مشروطیت از موضوعات مورد علاقهام هستند. به طور کلی کتابهای خاطرات را میخوانم . همه خاطرات برخی از سران رژیم قبل انقلاب را خواندهام. بعد انقلاب هم شخصیتهای موثر در انقلاب، مثل آقای هاشمی، خاطراتشان را نوشتند که عموماً همهی اینها را خواندهام. آقای روحانی هم خاطرات مفصلی نوشته که آن را خواندهم. خاطرات خود من هم در مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ شده است. بیشتر آنچه را که مربوط به خاطرات و تاریخ شفاهی انقلاب منتشر ودر مرکز اسناد چاپ شده است خواندهام.
زیر ارشاد بودند من در شورای امنیت ملی مسوولیت کمیته فرهنگی اجتماعی را داشتم عضو هیات مدیرهی بنیاد رودکی بودمو در تالار وحدت مرتب برخی نمایشنامه ها را میدیدم .
دورهی مدیریت کدام وزیر ارشاد را بعد از انقلاب بیشتر دوست دارید؟
بعد از انقلاب را نمیتوانم قضاوت کنم. من خودم با سه وزیر کار کردهام: با آقای لاریجانی، مهندس میرسلیم و آقای مهاجرانی. من آقای لاریجانی را توانمندتر، پرانرژیتر، بابرنامهتر دیدم. متأسفانه ایشان یکسال هم بیشتر در وزارت ارشاد نبود. سال 71 آمدند و آن موقع خیلی جوانتر بودند نسبت به الان . به نظرم در آن دورهی یکساله خیلی تحول ایجاد کردند.
مصاحبهی علیرضا غلامی و حسن همایون منتشر شده در هفتهنامهی آسمان
http://hoomayun.blogfa.com/post/558
عنوان ازهنر روز