یاد یاران

نویسنده
میترا سلطانی

سکوت ابدی در سایه تلخ سکوت

 

 

شاپور قریب کارگردان سینمای ایران در سن 80 سالگی از دنیا رفت.

شاپور قریب در پانزدهمین روز از سال ۱۳۱۱ درشهرستان سمنان دیده به جهان گشود. علاقه ی قریب به هنرهای نمایشی از دوران جوانی و سن پانزده سالگی بود. نخستین تجربه ی این کارگردان ایرانی در سینمای ایران نگارش دیالوگ در فیلم مو طلائی شهربود . پس از آن و با پیگیری های مداوم وی، قریب موفق شد به عنوان دستیار کارگردان خانی شد. در فیلم چرخ بازیگر  نیز که به کارگردانی خانی بود علاوه بر نوشتن اغلب پرده‌ها موفق به بازی گرفتن از بازیگران شد که پس از آن طرز کار وی مورد توجه قرار گرفت. شاپور قریب در مدت فعالیت های خود سال ها به عنوان دستیار کارگردان و برنامه ریز مرحوم جلال مقدم در فیلم سه دیوانه فعالیت هنری خود را ادامه داد و پس از تجربه ی بیش از بیست اثر هنری درصحنه تئاتر و مدیوم سینما نخستین فیلم سینمائی خود راجلوی دوربین برد. او در ۱۶ خرداد ۱۳۹۱ به علت بیماری آلزایمر درگذشت.

به گفته‌ همسر شاپور قریب، این هنرمند، تا قبل از مرگ در خانه ای دور افتاده در حوالی شهرستان کرج زندگی می کرد و از اوایل فروردین ماه به کل از حرکت کردن و حرف زدن افتاده بود.

این کارگردان پیش از مرگ خود درباره اوضاع سینما به ایسنا چنین می گوید: عاشق سینما هستم و معتقدم الان سینما بی دروپیکر شده است. در گذشته تا فردی دستیاری نمی‌کرد، نمی‌گذاشتند پشت دوربین برود و مستقل شود. اما امروز حُرمت این کار را گرفته‌اند. در واقع افراد پشت دوربین زیاد شده‌اند، اما متاسفانه فکری پشت آن نیست. سینما دسته‌بندی است اما زندگی من سینماست و حتی در خواب هم سینما می‌بینم، اما متأسفانه من را راحت کنار می‌گذارند. کسی که پول اندکی دارد، جلو می‌آید و تهیه‌کننده و بعد همه‌کاره می‌شود و افرادی مانند من که عشق‌شان سینما است باید پشت در بمانند. ایراد من این است که با تهیه‌کننده و کارگردان‌ها جور نمی‌شوم.

عباس رافعی، کارگردان ایرانی و از دوستان قریب درباره همکاری های مشترک خود با او گفت: افسوس می‌خورم که خیلی‌ها از تجربه‌های شاپور قریب، نتوانستند استفاده کنند.
افتخار این را داشتم که در آخرین فیلم سینمایی شاپور قریب در خدمتش باشم و با هم کار کنیم و ضمن اینکه شاهد روحیه سرشار از امید ایشان باشم و تجربه گران‌بهایی را به سینما منتقل کنیم. حتی در روز اول فیلم برداری که بعد از سال‌ها پشت دوربین قرار می‌‌گرفت، شوق بسیار زیادی داشت و می‌گفت؛ هر شب خواب سینما را می‌بیند و حتی در آخرین دیدارمان هم که در حالت ضعف و ناتوانی بود، باز به فیلمسازی ابراز علاقه می‌کرد.
جمشید مشایخی نیز در این رابطه به خبرگزاری های داخلی ایران گفت:از سال ۴۸ و زمان ساخت فیلم «قیصر» در دفتر عباس شباویز با شاپور قریب آشنا شدم و در طول این سال‌ها سه فیلم با او کار کردم. قریب بسیار ملایم و رفیق بود و در طول این سال‌ها هیچ چیز آزاردهنده‌ای از او ندیدم. او در طول این سال‌ها بسیار مظلوم بود و حق شاپور قریب بسیار بیشتر از اینها بود.

سعید راد هم درگفتگوی خود با خبر آنلاین درباره قریب می گوید: وی به شدت کتاب خوان، با سواد، کاربلد و در عین حال افتاده و صمیمی بود که آثارش چه پیش و چه پس از انقلاب، برخاسته از متن جامعه، سالم و پرتماشاگر بود.

راد در بخش هایی از گفتگوی خود درباره اوضاع نابسامان رسیدگی به هنرمندان تئاتر و سینما در ایران گفت: امروز باید از خودمان بپرسیم تا کی می‌خواهیم هنرمندان با سابقه را در زمان زنده بودنشان نبینیم و تنها با رفتن آنان حسرت خورده و زبان به ستایش بگشاییم. این ها کسانی هستند که سینماگران امروز با شاگردی آنان به این جا رسیده‌اند. واقعاً تو این دستگاه عریض و طویل سینمای ما، شاپور قریب حتی جای کوچکی هم نداشت؟ آیا زمانی که سن کمتری داشت، نمی‌شد امکان بیشتری برای فیلمسازی‌اش فراهم کرد؟ آیا در هنگام بیماری نمی‌توانستند به پاس کارهای به یاد ماندنی‌اش، تنهایش نگذارند؟

 در کارنامه فیلمسازی قریب ساخت آثاری چون «کاکو»، «غریبه»، «خروس»، «بت شکن»، «سه ماه تعطیلی»، «بگذار زندگی کنم»، “ممل آمریکایی”، «سایه‌های غم»، «بازگشت قهرمان»، «اشک و لبخند»، «کفش‌های جیرجیرک دار من»، و فیلم موفق کودک و نوجوان «هفت تیرهای چوبی» به چشم می‌خورد. ملاقات عنوان آخرین ساخته وی است. این فیلم در سه اپیزود به تهیه کنندگی عباس رافعی ساخته شده و یکی از اپیزودها با عنوان ایستگاه آخر از ساخته‌های وی به شمار می‌رود. شاپور قریب علاوه بر کارگردانی و بازیگری، تجربه نویسندگی را درعمر هنری خود به ثبت رسانید. دو کتاب گنبد حلبی و عصر پاییزی از جمله آثار وی محسوب می شوند.

اواخر سال گذشته اصغر فرهادی به همراه عزت الله انتظامی پس از دریافت جایزه‌ اسکار به عیادت شاپور قریب رفت.